جلسه نهم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی ۲ به استادی همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر شهلا با دستور جلسه « عدالت، آیا همه افراد در کنگره 60 با هم برابرند؟» روز یکشنبه 19 مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ممنونم که به من اجازه دادند در این جایگاه حضور داشته باشم تا آموزش ببینم.
به نظر من این دستور جلسه دارای دو بخش است. اولین بخش کلمه عدالت میباشد که از عدل میآید.
خارج از کنگره برای من عدالت معنی و رنگ دیگری داشت. با دید متفاوت به عدالت نگاه میکردم. زمانیکه وارد کنگره شدم متوجه شدم عدالت در نظر و افکار من این بود که باید همه انسانها با هم برابر باشند. از نظر مالی و جایگاه اجتماعی نباید انسان فقیری داشته باشیم. شاید تلاش و کوشش انسانها را زیاد نمیدیدم. وقتی در کنگره ورود پیدا کردم دریافتم که نژاد، مذهب، وضعیت مالی و جایگاه صندلیها برایشان مهم نیست. یعنی کسی که ده سال است وارد کنگره شده است با کسی که تازهوارد است، روی یک نوع صندلی مینشیند و هیچ فرقی ندارد. این باعث شد که دریابم عین عدالت اینجاست.
چه زمانی افراد در کنگره با یکدیگر مستثنی میشوند و تفاوتها ایجاد میشود؟ زمانیکه رهجویی پاکار و گوش به فرمان راهنما میشود. آموزشها را میگیرد و به آنها فکر میکند. این جلسه برای من کاملا تداعی شد که اگر آموزشهایی که گرفتم را کاربردی کردم، به کنگره آمدم و خدمت کردم، عین عدالت در من اجرا میشود.
بعد از مدتی در خارج از کنگره متوجه میشوید مشکلات و موانع کمتر میشوند یا موانع هستند؛ ولی راههای رفع آنان برای انسان نمایان میشود. چه عدالتی باعث میشود حال انسانی با مشکلات یا بیماری میچرخد و تغییر مییابد؟ زمانیکه آموزشهای کنگره برای من پررنگ میشود. کنگره یک دانشگاهی است که اندازه تلاش و رفت و آمدشان، انسانها تغییر میکنند. سطح دانایی، شعور و شخصیتشان تعیینکننده عدالت میشود. پول، پارتی و دوست داشتن کنار میرود.
اگر راهنمای خود را دوست داشته باشم؛ اما بیقانونی کنم دقیقا کنگره روی عدالت را به من نشان میدهد و کنار زده میشوم. از بازی خارج میشوم. در بازی ماندن این است که بعد از تعطیلات فوری خودم را به کنگره برسانم و در هر شرایطی فراموش نکنم. مسائل خارج از کنگره برای همه وجود دارد؛ ولی کسانی که با آمدن به کنگره راهکارها و آموزشها را میگیرند تا کاربردی کنند متوجه میشوند مسافرشان سفر خوبی را طی میکند. زندگی روی روال میافتد. مانند قطاری که از ریل خود خارج میشود، دوباره به مسیر باز میگردد. دوباره به مسیر خود ادامه میدهد و این بازگشت دوباره اطلاعات آگاهی است که در کنگره داده میشود.
آموزشهای کنگره مانند تابلوهای جادهای در زندگی میآید. هر زمانی میخواهم پیشروی کنم با خود میگویم: قضاوت. جلسه پیش درمورد قضاوت بود. خدایا عدالتت کجاست؟ عدالت شما به اندازه تلاشتان در زندگی است. چه چکهایی که در بعد قبلی کشیدم و حال آنها را پاس میکنم.
این مشکلات لعنت خداست؟ خیر. وقتی از مشکلات خارج میشوم تازه متوجه میشوم این مشکلی که برای من چهره لعنت داشت، رحمتی بود که من از پشتش خبر نداشتم. مانند آینههایی که پشتشان جیوه دارد من هم نمیتوانم آن سوی آینه را ببینم. وقتی که دور میزنید برای عبور کردن، متوجه میشوید که پشتش چه چیزی بودهاست. متوجه میشوید عدالتی که برای خانم ایکس وجود دارد، پشتش تلاشهایی بودهاست. آمدن و رفتنها بودهاست. همه مراحل را طی کردهاست.
غرور چندین ساله من که در افکارم بسته شده بود در اولین سال لژیون سردار شکسته شد. با این همه لباس و ظروف چه کاری میخواهم انجام بدهم؟ آیا میتوانم همه را با خود به آن دنیا ببرم؟ چه چیزی را میتوانم ببرم؟ در لژیون سردار متوجه شدم آرامشی که این لژیون میدهد، خدمت مالی که در لژیون میکنم، باعث برقرار شدن عدالتی بیپایان در زندگی میشود. این برقرار شدن زمانی پایدار میشود که من آن را متداوم کنم. یعنی از آن خرجهای اضافه یاد بگیرم که اسراف نکنم و چه چیزی را در کجا استفاده کنم که ماندگاری زیادی داشته باشد. این ماندگاری شاید بعدهای بعدی همیشه همراه ما انسانها باشد. هیچ جای دنیا چنین آموزشهای نابی را نمیدهند و چراغ مغز را به این زیبایی روشن نمیکنند. بعد از عبور از مشکلات تازه معنی عدالت را متوجه میشوم.
.jpg)
تایپیست: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
عکاس: راهنما همسفر اکرم
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی ۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
72