زمان ورودم به کنگره، اوضاع اقتصادی زندگیام چندان خوب نبود و ترس از بخشش داشتم. دو هفته پس از ورودم، جشن گلریزان برگزار شد. راهنمایم در لژیون درباره گلریزان صحبت میکرد. وقتی گفت: هر کس در حد توان خود به جشن گلریزان کمک کند»، تصمیم گرفتم مبلغ کمی که در کارتم داشتم را کمک کنم؛ اما نیروی منفی بسیار قوی بود و باعث ایجاد ترس در من شد، به من میگفت: شاید خودت محتاج شوی، اگر فرزندت بیمار شد، از چه کسی کمک میگیری؟ همین باعث شد که در جشن گلریزان شرکت نکنم.
با این حال، همیشه سبد قانون یازده را حمایت میکردم و همین باعث شد، ذرهذره ظرفیت در من ایجاد شود. سال بعد، هرآنچه در توان داشتم را در جشن گلریزان پرداخت کردم و سال دوم، تلاش کردم، مبلغ پرداختی را نسبت به سال قبل افزایش دهم.
به کمک آموزشهای ناب کنگره، ایمانم قوی و قدرت بخشش در من ایجاد شد.
لژیون سردار، دروازه ورود به روشناییها است. هنگامی که وارد لژیون سردار شدم، بندهایی که به دست و پای خود زده بودم، باز شد و آرامش در وجودم ایجاد گردید. در واقع، لژیون سردار را میتوان به باغ و بستانی زیبا تشبیه کرد که با ورود به آن، شادی و خوشحالی زیادی را تجربه میکنی. من ترجیح میدهم در این باغ زیبا بمانم و زندگی کنم.
طبق فرموده آقای مهندس: «دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما میکاریم تا دیگران بخورند».
هنگامی که وارد لژیون سردار شدم، حس و حال خوبی داشتم؛ گویا توانسته بودم، مقدار کمی از دریافتهایم را پرداخت کنم و در قبال آن هیچگونه توقع برگشت نداشتم، اما خداوند آنقدر سریعالحساب است که چند برابر آن را به زندگیام بازگرداند.
از آقای مهندس که چنین بستری را برای ما فراهم کردند تا بتوانم به خودم و دیگران کمک کنم تشکر میکنم.
نویسنده: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفده)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
89