در سیدی بادی سمفونی یاد گرفتیم که همصدایی در تمام بدن ما وجود دارد و گاهی اوقات فکر میکنیم این ما هستیم که هر کاری میخواهیم انجام میدهیم؛ در صورتی که چنین نیست. بدن ما مثل یک خانواده بزرگ است و ما باید بهگونهای عمل کنیم که همه بتوانند حرکت کنند. مثلاً زمانی که خیلی چاق هستیم، آیا یک مرتبه میتوانیم لاغر کنیم؟ مسلماً خیر؛ چون چربی آب میشود؛ ولی پوست آب نمیشود و نمیتواند خودش را به چربی برساند و پوست بدن شل میشود. در بحث درمان اعتیاد هم یک مرتبه نمیتوانیم مواد را قطع کنیم یا تمام کارهای خودمان را نمیتوانیم سریع به نتیجه برسانیم.
انسان اگر فن زندگی کردن را یاد بگیرد لذتبخش است؛ وگرنه همیشه دچار ترس، ناامیدی و درگیری میباشد. تخریب هر انسانی برابر با نادانی اوست و هیچ شمشیر برندهای نیست که بندهای انسان را یک مرتبه پاره کند؛ بهعبارتی همه چیز ذرهذره جلو میرود و به همان مقدار که به عمق تاریکیها رفتهایم، بایستی به همان مقدار هم برگردیم. اگر انسان بخواهد بندهای وجودیاش را پاره کند، باید علم و دانش و آگاهیاش را افزایش دهد تا یکییکی بندها را باز نماید. به دیگر سخن بایستی خود شخص تصمیم بگیرد که مشکلاتش را حل کند؛ زیرا به زور و اجبار نمیشود. باید اول بداند و زمانی که دانست، آنگاه میتواند از زندگی خودش مراقبت کند. آدمی باید تمام این کارها را انجام بدهد تا در بعد پس از مرگ هم بتواند به آن مدارج عالی برسد.
در همه انسانها مبارزه نیروی الهی و شیطانی وجود دارد و انسان بایستی سعی کند پیروز شود و به طرف نیروی الهی حرکت کند. خلقت اینچنین بنا شده است و همان مسئله اضداد است. این تقدیر الهی است که انسانها از یک معدن خلق شدهاند؛ یکی به حق است، یکی به ناحق و آخرش کسی که به حق نیست مثل همان کرم شبتابی است که در ظلمت شب میدرخشد و در روز کرم است.
زمین به گونهای است که کند میگذرد تا انسان پخته شود و زمانی که پخته شد، مهر تأیید و قبولی بخورد. خداوند نمیخواهد انسان را مجبور کند یا شکنجه بدهد؛ بلکه میخواهد به او هشدار دهد تا راه درست را انتخاب کند. پس انسان باید دیدش را وسیع کند و کفش آهنی و با دوام بپوشد تا مشکلات و مسائلش را حل نماید.
بنابراین اگر بخواهیم به خودمان برسیم، بایستی از خود بگذریم و اگر بخواهیم بالا برویم بایستی سرمان را نردبان زیر پایمان کنیم، قاضی خودمان شویم و زندگیمان را با مسائل بیهوده هدر ندهیم. ما آن چیزی هستیم که فکر میکنیم؛ بعضی از انسانها همیشه در گذشتهاند و بعضی دیگر در آینده و تنها چیزی که ندارند زمان حال است؛ پس باید در زمان حال زندگی کنیم، از گذشته نتیجه بگیریم و برای آینده برنامهریزی کنیم.
منبع: سیدی نردبان
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر شهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
305