جلسه اول از دوره هجدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی باباطاهر همدان به استادی همسفر هاجر، نگهبانی همسفر کبری و دبیری همسفر پروانه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز دوشنبه 16 تیرماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
اول از خدای خودم شاکر و سپاسگزارم که کنگره۶۰ را در مسیر زندگی من قرار داد و من عضو کوچکی از خانواده بزرگ کنگره شدم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان به خاطر فراهم کردن این بستر که ما در آن آموزش میگیریم تشکر میکنم، از همسفر مهری تشکر میکنم که مرا انتخاب کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه باید بگویم قضاوت به معنی حکم دادن و داوری کردن است و جهالت به معنی عدم آگاهی، ندانستن و نادانی است؛ وقتی در جایی نور نباشد تاریکی است و زمانی که نور بیاید تاریکی از بین خواهد رفت موقعی که هیچ چیز نباشد نادانی و ناآگاهی است. ما همیشه در شروع جلسات از شر نیرومندترین دشمن که جهل و ناآگاهی است به خداوند پناه میبریم و میگوییم خدایا ما را از شر نادانی خودمان نجات بده؛ چون بیشترین شر را خود فرد به خودش میرساند. میوه و نتیجه جهالت ترس، منیت، ناامیدی، نداشتن امنیت، خودخواهی، خرافات، حرص، بخل، کینه، نفرت، مصرف مواد مخدر و به عبارتی تمامی ضد ارزشها است.
زمانی که خداوند انسان را خلق کرد تمام ساکنین آسمانها را جمع کرد و فرمود: من چنین موجودی را از خاک آفریدم به این مفهوم که هر چه در خاک است در کالبد فیزیکی انسان وجود دارد و فرمودند: «من یک ویژگی به انسان دادم که سایر موجودات ندارند و نمیخواهم مثل یک حیوان دستآموز باشد و فرشتگان گفتند: آیا موجودی را خلق کردهای که در زمین فساد و خونریزی کند؟ و خداوند فرمود: من میدانم آنچه را که شما نمیدانید.» خداوند به انسان اختیار داد؛ یعنی قدرت انتخاب مسیر و سرنوشت خودش را به او عطا کرد تا بتواند راه را از چاه تشخیص بدهد از تمام ویژگیها و روح خودش در انسان دمید، علم، آگاهی و اختیار به انسان داد که به مسیر تقوا یا به مسیر فسق و فجور برود؛ پس وقتی به انسان از همان روز اول اختیار عطا گردید، قدرت قضاوت در مورد مسیر زندگی خودش هم داده شد.
گویی انسان قاضی به دنیا آمده و در هر لحظه در حال قضاوت کردن است؛ اما اینجا یک شعبدهبازی هم وجود دارد وقتیکه انسان میخواهد حرکت و قضاوت کند یکراه مثل گلستان، آب و آسان است و یکراه مثل آتش، کویر و سخت است شعبده اینجاست؛ وقتیکه پا در گلستان میگذارید از جهنم و کویر سر درمیآورید؛ ولی وقتیکه پا در آتش و کویر میگذارید از بهشت سر در میآورید. راهی که اول آسان به نظر میرسد بهسختی خواهد رسید؛ ولی راهی که اول سخت است بهآسانی میرسد کسی که سالها زحمت میکشد، درس میخواند و سرمایه جمع میکند در آینده هم خودش و هم فرزندانش از آن استفاده میکنند.
وقتیکه روزه میگیریم از نظر فیزیولوژی و از نظر تزکیه نتیجه خوبی به دست میآوریم؛ اما کسی که روزه نمیگیرد و غذای زیادی میخورد اوره، کلسترول، قند و هزار بیماری دیگر میگیرد؛ پس خداوند قدرت قضاوت را به ما داده که در مورد خودمان قضاوت کنیم؛ اما زمانی که قضاوت با جهالت باشد، در مواردی که به ما ارتباط ندارد قضاوت میکنیم. در حرمت کنگره هم میگوید که در امور شخصی دیگران تجسس نکنید و این نشاندهنده اهمیت آن است؛ اگر ما به دیگران ظن و گمان بد داشته باشیم؛ لذا به تجسس در زندگی او میپردازیم و با به دست آوردن یک سری اطلاعات غلط و ناقص، سرزنش کردن و قضاوت در مورد او میپردازیم.
قاضی که شغل او قضاوت است در ابتدا درس قضاوت را خوانده و در موردش علم و آگاهی دارد و در مرحله بعد در مورد آن شخص مدارکی را هم جمعآوری میکند بعد از این موارد قضاوت میکند که گاهی معلوم میشود قاضی هم اشتباه حکم داده است؛ پس این رفتار، کردار و افکار ماست که ما را به انسانی مفید یا مضر در جامعه تبدیل میکند، این ما هستیم که باعث میشویم مردم به ما احترام بگذارند یا نگذارند؛ اما استاد امین میفرمایند: «وقتی من از یکی بدم میآید دنبال نقاط منفی آن شخص میگردم تا کارم را توجیه کنم، بعد در مورد او قضاوت میکنم و یک حکمی را صادر کرده و جنگیدن همیشه وجود دارد گاهی با سنگ، چاقو و سلاح سرد و گاهی با سلاح گرم، تفنگ و موشک؛ اما وقتیکه من حس بدی نسبت به یک فرد دارم و او را محکوم میکنم درست مثل این است که من اینجا نشستهام و یکسری موشک دارم که دکمهاش را زده و موشکهایم به شهر وجودی آن شخص اصابت میکند؛ شاید آن شخص هزاران کیلومتر از من دور باشد یا سالها همدیگر را ندیده باشیم؛ ولی در آن شخص یک احساس ناراحتی و نفرتی به وجود میآید و شاید خواب آشفتهای ببیند.»
موشکهایی که از قلب و اندیشه شخصی به سمت شخص دیگری پرتاب میشود؛ حتماً اصابت میکند؛ حتی اگر در کهکشان دیگری باشد و در یکچشم به هم زدن موشکهای من به اندیشه و قلب او اصابت خواهد کرد و آن شخص با من بهصورت علنی وارد جنگ میشود و من باید منتظر باشم تا وی به سمت من موشکهایش را پرتاب کند؛ بعضی از آدمها در یکلحظه با خیلی از افراد دیگر جنگ دارند و جنگ خیلی تخریب زیادی دارد، جنگ بین آدمها نیازمند مقدار زیادی نیرو، انرژی و هزینه است تا ادامه پیدا کند و از طرف آن شخص تمام حسهای بازدارنده به من بازمیگردد؛ اما این جنگ محصول بد دیگری هم دارد تا زمانی که من مشغول قضاوت دیگران هستم نفس اماره در من مثل یک قاتل حرفهای عمل میکند و مرا مشغول دیگران کرده تاریکیهای درونم را نمیتوانم تشخیص بدهم.
مشکل اساسی انسان در مسیر تزکیه و پالایش، ندیدن تاریکی و صفات بد است و زمانی که من این صفات بد را در خودم تشخیص ندهم؛ هیچوقت اقدام به تزکیه خودم نمیکنم؛ اگر تمام علما و انسانها جمع شوند و به من بگویند که تو فلان عیب را داری، من قبول نمیکنم تا زمانی که خودم آن را تشخیص ندهم؛ ولی اگر بتوانم دست از قضاوت دیگران بردارم زندگی من شبیه به علما و حکما خواهد شد. ما در کنگره یاد گرفتهایم که دوربینهایمان روی خودمان باشد، عیبهای خودمان را ببینیم و آنها را برطرف کنیم ما در جهانبینی آموزش میگیریم تا داناییمان رشد دهیم و از جهل و نادانی رها شویم تا به آرامش برسیم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر سمیرا و مسافر سعید
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
عکاس: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
195