طبق سخنان مهندس در سیدی «قضاوت و جهالت»، قضاوت نیازمند پیشنیازهای فراوانی مانند ایمان، خودشناسی، آگاهی، عدالت و... است؛ موضوعی که هر روز با آن مواجهایم و بیشک بر حال روحی و روانی ما تأثیر عمیقی دارد چه زمانی که مورد قضاوت قرار میگیریم و چه وقتی خودمان دیگران را قضاوت میکنیم. در مورد قضاوتشدن نمیتوانم حرفی بزنم، چون ما قادر نیستیم فکر و نظر دیگران را نسبت به خودمان تغییر دهیم. تنها با آموزشها میتوانیم خود را آنقدر توانمند کنیم که آسیب نبینیم. اما قضاوتکردن کاملاً در اختیار خودمان است؛ موضوعی که نه تنها در کنگره بلکه در تمام جوامع و خرد جهانی جزو ضدارزشها محسوب میشود.
قضاوت از سه عنصر تشکیل میشود: قاضی، شاکی و متهم. شخصی شکایتی را نزد قاضی مطرح میکند، سپس قاضی طرفین یا نمایندگانشان را فرا میخواند و آنان باید مدارک مرتبط را ارائه دهند. بعد از بررسیهای دقیق، حکم صادر میشود با اینحال، گاهی حکم اشتباه است و فرد گناهکار تبرئه یا بیگناه محکوم میشود. در زندگی روزمره، وقتی رفتاری برخلاف میلمان از کسی میبینیم، بدون بررسی دقیق، حکم صادر میکنیم. یعنی خودمان هم در نقش شاکی قرار میگیریم و هم در نقش قاضی. پس قضاوت، کاری پیچیده و دشوار است.
اما جهالت پیشنیازی ندارد و به معنای فقدان آگاهی است. وقتی جهالت حضور دارد، ترس، ناامیدی و منیت نیز همراه آن میآیند. مصرفکنندگان مواد مخدر، به دلیل جهالت بهسمت مصرف رفتند و با آموزش و دانایی به درمان رسیدند و سایر ضدارزشها را کنار گذاشتند. هرچه دامنه جهالت یا نادانی من گستردهتر باشد و در سطوح پایینتری از دانایی قرار بگیرم، تمایل بیشتری به قضاوتکردن دیگران خواهم داشت. اما با رشد دانایی، درمییابم تنها کسی که میتوانم دربارهاش قضاوت کنم، خودم هستم. خداوند بزرگترین قاضی است و این صفت در درون ما نیز وجود دارد. باید از آن بهره بگیریم؛ اما فقط در مورد رفتار و عملکرد خودمان: آیا حرفی که زدم باعث رنجش کسی شد؟ آیا کسی را ناراحت کردم؟
در کنگره آموختیم که دوربین روی خودمان باشد. اگر حواسم به دیگران باشد و دائماً ایرادهایشان را جستوجو کنم، قطعاً از عیبهای خودم غافل خواهم شد. استاد امین در سیدی «قضاوت»، تاریکیهای درون انسان را به یک قاتل حرفهای تشبیه میکنند: وقتی حواسم به او نباشد، در شهر وجودی من هر جنایتی را بیدغدغه انجام میدهد و هرگز گرفتار نمیشود. چون انگشت اشارهام متوجه دیگران است و مشکلات درونی خودم را نمیبینم. تنها زمانی میتوانم او را ببینم که انگشت اشارهام را بهسمت خودم برگردانم؛ آنوقت آن قاتل حرفهای آشکار میشود و فقط دو راه دارد: یا خودش را پنهان کند یا شهر را ترک نماید.
پس نتیجه این است: هرچه جهل انسان بیشتر باشد، قضاوتش نیز بیشتر است. در کنگره میآموزیم که روی خودمان تمرکز کنیم. در سیدی «بیگانه» نیز مهندس مطرح میکنند که پایه محبت، دانش و آگاهی است. وقتی به آن باور پیدا کنیم، واقعاً درکش خواهیم کرد. فقط یاد خداوند نیست که باید همواره در نظرمان باشد؛ بلکه باید امور زمینی خود را نیز انجام دهیم و به زندگی روزمره توجه کنیم. یک یار واقعی از صد یار دروغین ارزشمندتر است. پس در یک جمله: قرار دادن این دو موضوع در کنار هم، یعنی باید از قضاوتهایی که بر اساس نادانی شکل میگیرند، دوری کنیم.
نویسنده: راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
منبع: سیدی بیگانه از آقای مهندس و سیدی قضاوت استاد امین
رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
185