وادیها چراغهای راه ما هستند تا به سلامتی به مقصد مورد نظر برسیم، حال سه وادی را پشت سر گذاشتیم که در وادی اول چگونه تفکر کردن را آموختیم و در وادی دوم که میگوید ناامید نباشیم چرا که بدترین نیروی بازدارنده است و در وادی سوم هم یاد گرفتیم که انتظار کمک از هیچ کس نداشته باشیم و به خودمان متکی باشیم و مسائلمان را خودمان حل کنیم.
اما در وادی چهارم میگوید: «در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن» در اینجا ما باید خط و خطوط مسئولیت خودمان و خداوند را بدانیم خداوند یکسری مسئولیت دارد که به طور کامل و درست انجام داده است و بقیه کارها بر عهده خود من است و باز باید بدانم که اگر امروز دچار مشکلات فیزیکی و جسمی و یا مسائل کار و زندگی و مشکلات، کارهای روزمره و غیره میشوم از جهل، نادانی، ناآگاهی و خارج شدن از صراط مستقیم است.
باید این را بدانیم که خداوند برای خلقت انسان بهای سنگینی پرداخت کرده است ولی انسانها انرژیهای خود را به باتلاق میریزند و نابود میکنند و طلبکار هم هستند و میخواهند که مشکلاتشان را خداوند و یا انسانهای دیگر حل کنند. اینجا منظور از مسائل حیاتی که در وادی گفته شده کارهای خیلی بزرگ نیست همان کارها و مسائل زندگی، مشکلات جسمی و مشکلات روزمره و غیره میباشد که خود ما آنها را به وجود میآوریم و خود ما هم باید آنها را حل کنیم و زمانی میتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم که تمام توانمان را به کار ببریم و فقط روی تلاش خودمان حساب کنیم و شروع به حرکت کنیم.
مسئله دیگر، قدم اول پذیرش است که من ابتدا مشکلاتم را بپذیرم و این نباید به ظاهر باشد؛ بلکه بایستی از جان و دل بپذیرم و تلاش کنم تا مشکلاتم حل شود؛ چرا که سیستم الهی سیستمی است که نمیتوان برایش نقش بازی کرد؛ بلکه باید با راستی، درستی و صداقت، سختیها و مسائل را پذیرفت و به گونهای حرکت کنیم که بدانیم هیچ کمکی به ما نمیشود و شاید که رحمت خداوند شامل ما بشود و وقتی این را درک کردیم میتوانیم ارتقاء پیدا کنیم. شاید این سؤال پیش بیاید ما که عبادت خداوند را انجام میدهیم و دعا میکنیم؛ پس تکلیف دعا کردن چه میشود؟ خداوند خودش به انسانها وعده داده است و وعدهی او دروغ نیست و در کلامالله آمده است که «انسان چیزی نیست جز آنچه خود تلاش و کوشش میکند»؛ پس ما تمام تلاش و کوششمان را انجام میدهیم و مسئولیت کارهایمان را میپذیریم تا دعاهایمان نیز مورد قبول واقع شود.
در وادی گفته شده که زمانی که خداوند انسان را آفرید او را بر سر دو راهی قرار داده است و بالاترین موهبت که همان اختیار است به او عطا کرده تا خودش مسیر زندگیاش را انتخاب کند یا راه تاریکی را انتخاب میکند و یا راه روشنایی را و این بستگی به دانایی او دارد که چقدر آموزش دیده و چقدر تجربه کسب کرده و چگونه تفکری دارد! آیا خودش را شناخته است یا خیر؟ چرا که ابتدا باید خودش را بشناسد تا بتواند خداوندی که او را آفریده بشناسد. انسان دارای صور پنهان و صور آشکار است. صور پنهان مربوط به نفس و حسهای خارج از جسم، عقل و روح و... هستند و صور آشکار همان جسم ظاهری شامل مغز، قلب، دست، پا و پنج حس ظاهری میباشد. انسان، گیاه و جانوران دارای نفس هستند که آن را این چنین تعریف میکنیم: آنچه تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن؛ یعنی نفس یک گیاه بیابانی یک گیاه بیابانی را تعیین موجودیت میکند؛ ولی در انسان این موضوع متفاوت است و انسانها بسته به درجه دانایی و آگاهی و خواستههایی که دارند در مرتبه مختلف نفس قرار میگیرند که شامل سه نفس اماره، لوامه و مطمئنه هستند.
در آخر باید بدانیم که خداوند از خلقت انسان هدف والایی داشته و آن این است که انسان ابتدا مسئولیت حیات و مسائل خود را بپذیرد و با داشتن نعمت بزرگ اختیار خودش را به تکامل و صلح و آرامش نزدیک کند.
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هیجدهم)
رابط خبری: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هیجدهم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
113