دوازدهمین جلسه از دوره پنجم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی دستیار محترم دیده بان مسافرجمال،نگهبانی موقت مسافرفرید ودبیری مسافرحبیب با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب وبی ادبی، تعادل و بی تعادلی » در روزسه شنبه 20خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان جمال هستم یک مسافر از نگهبان جلسه تشکر می کنم.اتفاق عجیبی بود، برای من اینکه قبل از جلسه وقتی صحبت این شد که حالا به من افتخار دادند که استاد جلسه شوم اصلاً من تا یک ربع قبل نمی دانستم که دستور جلسه دربارۀ چه چیزی است در این باغ نبودم بعد وقتی گفتند که آداب ومعاشرت ، تعادل وبی تعادلی خیلی برای من عجیب بود که امروز با ماشین که داشتم می آمدم به این فکر می کردم که دقیقاً همین کلمه ها در ذهن من ردوبدل می شد،تعادل و بی تعادلی .
داشتم فکر می کردم من یک روزی تزریق می کردم کاری نداشتم، حالا ته ته آن فکر می کردم که یک روزی می گویم دیگر مصرف نمی کنم وتمام می شود ومی رود، بعد به کنگره آمدم راه را به ما یاد دادند چکارکنیم که مواد مصرف نکنیم ،فکر کردیم قضیه حل شده است ، بعد آمدیم ، جلوتر دیدیم نه باید یک چیزهایی بخوانیم که بتوانیم در کنگره بمانیم وکار کنیم ، بعد آمدیم جلوتر گفتند سیگار هم نباید بکشیم.
آمدیم جلوتر گفتند باید ورزش کنیم ، یک خورده آمدیم جلوتر گفتند که اگر وزن شما زیاد است باید وزن خود را کم کنی، بعد فکر کردیم دیگر تمام شده است،حالا چند وقت پیش شنیدم که آقای مهندس زمزمه هایش این است که برای ما لاغرها هم برنامه دارند، که شما هم که لاغر هستید باید به وزن مناسب برسید، حالا خب آدم در تنهایی درجاده رانندگی می کند، دریای ذهن متلاطم است و ذهن را با خودش به هر طرف که دلش می خواهد می برد.
که خب این اضافه وزن و کمبود وزن دو نقطۀ مقابل هم هستند، که هیچ کدام مناسب نیستند، ما بین این دویک حدی وجود دارد که برای سلامتی جسم من لازم است به عنوان یک انسان و آن هم تناسب اندام است ،بعد دیدم که فقط اضافه وزن و کمبود وزن نیست، مهربانی هم همینطور، یک نفر نه می تواند زیاد مهربان باشد،مثلآ یک مرزبان نه می تواند زیاد مهربان باشد و نه می تواند لوده وشوخ باشد،یا خیلی جدی باشد و آنقدر سنگین باشد که کسی نتواند با آن ارتباط برقرار کند.
یک راهنما به جایش مهربان است، محبت می کند، به جایش به شاگرد خود سخت می گیرد، البته خب تناقضی بین آن سخت گرفتن و با محبت بودن وجود ندارد و این دوتا مقابل هم نیستند، حتی اگر سختگیری که یک راهنما نسبت به شاگرد خود انجام می دهد از محبت است، بهتر بود ملایمت و همراهی می گفتم ، واین موضوع را در زندگی شخصی هم می توانیم پیدا کنیم،شما ورزش که می کنید ،خب من یک موقعی کوه نوردی می کردم و الان هم کوه نورد و سنگ نورد هستم .
یک وقت هایی صرفاً می خواستم رقابت کنم،تجربۀ کمی داشتم ، بدن من خیلی پرورش پیدا نکرده بود ، در ورزش، با دو نفر دقیقاً این جریان برای من اتفاق افتاد،با دو نفر که خیلی سابقۀ با تمرین های خیلی سنگین تری از من داشتند هم تمرینی شدم خب من استعداد داشتم ، با آن ها شدم هم تمرینی با یک مربی که آن زمان که از خارج آمده بود ،البته بعد از رهاییم اتفاق افتاد ولی خب نمی دانستم چکار کنم ،مربی یک حرکت ورزشی را در تمرین به آن دو نفر داد که انجام دادند.

البته بدن آن ها عضلانی بود، من هم آن حرکت را انجام دادم ، موفق هم شدم ، ولی مینیسک زانوی من پاره شد، یعنی قدرت وانرژی آن را داشتم ، ولی نمیدانستم حد تعادلم کجاست، یک جایی آدم باید به خودش بگوید بس است، شاید الان بتوانم این کار را انجام بدهم، ولی باید بدانی که کجا جلوی آن را نگهداری، این می شود آن تعادل، وخدا می داند که چه بهایی را باید پرداخت کنید، تا بدانیم که تعادل ما کجاست.
شاید بعضی از این قسمت های زندگی که لازم است که تعادل در آن پیدا کنیم در حلقه ای دیگری متوجه بشویم که دقیقا حد تعادلمان کجاست، ولی باید حرکت کنیم و من فکر می کنم جمع بندی همۀ چیز هایی که فکر کرده ام و صحبت خودم را با آن تمام می کنم ، ما آدم ها یا ما انسان ها بهتر است بگویم ، ما انسان ها چون واژۀ انسان یک مقدار بار مسئولیت را بیشتر می کند ، یعنی آن بار حیوان بودن را کم می کند، ما انسان ها زندگی مان وقتی به نقطۀ اعلای خودش می رسد که تعادل را در جنبه های مختلفی توانسته باشیم پیدا کنیم.
میزان محبت مان ، میزان ورزش مان ، میزان توجه به فرزند مان ،آقای مهندس هم برایش این موضوع خیلی مهم بود که یک نفر آنقدر به فرزندش توجه می کند که بچۀ یاغی حرف گوش نکن که انگلی برای جامعه درست می کند،یک نفر که هم آنقدر به بچۀ خود بی توجهی می کند که بچۀ کینه ای خشن،ولی یک نفر هم می داند که با بچۀ خود چطور باید رفتار کند،این تعادل فکر می کنم یکی از الماس های زندگی است که می توانیم به آن برسیم،از اینکه به حرف های من گوش دادید، خیلی ممنونم.
خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمیکند، مگر آن قوم خواستههای نام معقول خود را اصلاح نمایند. تکتک ما در مقابل این انتخابات مسئول هستیم، برای اینکه در کنگره، معرفت و عدالت جاری باشد، بایستی رأی ما برای انتخاب مرزبان بر مبنای معرفت، عمل سالم و عدالت باشد. در غیر این صورت خیانتی است به خودمان، خانوادهمان، به مسافران، به همسفران و آیندگانی که بایستی در کنگره به رهایی برسند.
نگهبان کنگره ۶۰
در ادامه توجه شما را به گزارش تصویری دور دوم انتخابات مرزبانی نمایندگی آبیک جلب می نماییم






- تعداد بازدید از این مطلب :
459