1404/03/21
حسین،
از دریافت نامهتان بسیار خرسند شدم. حال من خوب است و در حال حاضر این پیام را از دفتر مؤسسه چِستنات در شهر شیکاگو برایتان ارسال میکنم. از تصویری که فرستادید سپاسگزارم. این هفته بهشدت مشغول نگارش چندین درخواست تأمین مالی (گرنت) هستیم، اما خوشحالم که فرصتی پیش آمد تا به پرسشهایی که مطرح فرمودهاید، بیندیشم.
اعتیاد چیست؟
همانگونه که پیشتر به احسان نیز عرض کردهام، دیدگاه من تا حدی متأثر از تجربهام در برنامههای دوازدهقدمی نظیر AA و NA است؛ چراکه این برنامهها زندگیام را نجات دادند و به همین دلیل، نگاه من نیز تا حد زیادی از این منظر شکل گرفته است. بر پایهی این تجربه، باور دارم که اعتیاد، در وهلهی نخست، نوعی رنج معنوی است. در این زمینه، تعبیر «جورج وایانت» از معنویت را میپسندم که آن را «ترکیبی از احساسات مثبت میداند که ما را به دیگر انسانها و تجربهی ما از خداوند پیوند میدهد». نمیدانم منشأ این وضعیت دقیقاً چه بود؛ شاید تجربههای آسیبزای دوران کودکی یا شرایطی خاص. اما از سنین پایین احساس جدایی از دیگران در من شکل گرفت؛ حالتی که مرا از کلیت جامعه منفک میکرد. این حسِ بیگانگی، خلئی در درونم پدید آورد که موجب شد در پی چیزهایی باشم که احساسم را دگرگون سازند؛ ابتدا در قالب رفتارهای وسواسی، و سپس با استفاده از مواد مخدر.
آیا اعتیاد درمان قطعی دارد؟
باید اعتراف کنم که این بخش از فلسفهی کنگره ۶۰ برای من همواره جای تأمل داشته است. در مسیر بهبودی خود، باور دارم که تا پایان عمر نیازمند حضور مستمر در برنامهای حمایتی هستم؛ البته این حضور برای من نه یک مبارزه، بلکه فرصتی گواراست. به عقیدهی من، اعتیاد صرفاً جنبهی جسمانی ندارد، هرچند با دیدگاه شما دربارهی وجود یک سیستم جسمانی درگیر (نظیر سیستم X) کاملاً موافقم. در عین حال، باور دارم که وضعیت معنویام نیازمند مراقبت و رسیدگی منظم است؛ چراکه در غیر اینصورت، ارتباط خود را با دیگران از دست خواهم داد، سپس از خداوند ــ یا نیرویی برتر از خویش ــ فاصله خواهم گرفت و نهایتاً برای جبران این خلأ، مجدداً به رفتارهای ناسالم گذشته روی خواهم آورد.
با وجود این، معتقد نیستم که درمان قطعی ناممکن است. پدیدهای که میل و اشتیاق به مصرف مواد را بهطور کامل از بین ببرد، کاملاً در محدودهی امکان قرار دارد. با این حال، تصور میکنم آنگاه کار اصلی تازه آغاز میشود: یعنی پرداختن به «نَفْس». به همین دلیل، از آشنایی با برنامهی شما خرسندم؛ چراکه بهنظر میرسد کنگره ۶۰ زمینهی شکلگیری یک جامعهی واقعی را فراهم آورده است، و از دیدگاه من، جامعه، درمان حقیقی برای نفسی بیمار است.
در گفتوگو با احسان در پادکست این هفته، نکتهای برایم بسیار جالب توجه بود: کنگره ۶۰، نخستین برنامهایست که بهدرستی میان دارودرمانی (از جمله روش DST) و روش درمانی مبتنی بر جامعه یا همتایان، توازن ایجاد کرده است. با وجود علاقهی شخصیام به برنامههای دوازدهقدمی، میدانم که این برنامهها همواره در برخورد با مسئلهی دارو با چالشهایی مواجه بودهاند و انگ و برچسب اجتماعی نیز مسیر آنها را دشوار ساخته است. اما برنامهی شما برای من نویدبخش افقهای تازهای در مسیر بهبودی است.
در صورتی که این مکاتبه را برای انتشار در وبسایت خود مفید میدانید، از نظر من مانعی ندارد و با انتشار آن موافقم. مشتاقانه منتظر دریافت پاسختان هستم.
با احترام
June 11, ۲۰۲۵
Hossein,
Great to hear from you. I am doing well, writing you from the Chestnut offices in Chicago. Appreciate the photo you sent. We’re busy this week writing up several grants, but it’s nice to step away to ponder the questions you sent me.
What is addiction?
Admittedly, as I’ve mentioned to Ehsan, I carry a 12-step (i.e., AA/NA) bias. Those programs saved my life, so it’s hard to not see things through that lens. My experience has led me to believe that addiction is primarily a spiritual affliction. By spiritual, I prefer the definition from George Vaillant, that spirituality is “the amalgam of … positive emotions that bind us to other human beings—and to our experience of ‘God.’” I’m not sure where it came from, maybe trauma, or some other circumstances, but at an early age I began to feel alienated from other people. I could no longer see myself as a part of a whole. This creating a nagging feeling of emptiness, a void, that drove me to seek out something that would make me feel different – first in compulsive behaviors, then drug use.
Is there a definitive cure for addiction?
This aspect of Congress 60 I admit I have struggled with. For my personal recovery path, I believe I will need to be involved in a recovery program for the rest of my life. And I very much look forward to this, it doesn’t feel like a fight or struggle for me. For me, addiction is beyond physical, though I agree with your philosophy that an X system, something corporeal, is involved. I believe that my spiritual condition needs to be treated on a regular basis, or else I will lose touch with other people, then God (something greater than myself), then seek out those behaviors to replace spiritual connection. However, I don’t doubt that a cure could exist. Something that completely removes the desire to use drugs is well within the realm of possibilities. But then, I think, the real work must begin – to work on the ego. This is why I am happy to see your program exist. It seems to breed community, which is the cure, for me, to a sick ego.
Talking with Ehsan on my podcast this week, I was struck by the notion that Congress 60 is special for being the first program I’m aware of to properly balance medicine (i.e., the DST method) and a peer- or community-based method of recovery. For all of my personal bias towards 12-step groups, I know they’ve struggled with how to handle medication and stigma has plagued them. Your program gives me hope for new opportunities.
If this feels like fruitful content for your website, I am happy with you publishing our correspondence. Look forward to your reply.
Sincerely,
مترجم: احسان رنجبر
تنظیم: مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
858