جلسه پنجم از دوره اول از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ مخصوص مسافران و همسفران نمایندگی دلیجان با استادی دیدهبان محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه :"هفته دیدهبان"، روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. خوشحالم که امروز در میان شما هستم. ابتدا هفته دیدبان را به همه شما تبریک میگویم. میخواهم یک نکته مهم را با شما در میان بگذارم:
وقتی قصد حرکت و تغییر ندارید، اصلاً مهم نیست چه اتفاقاتی در اطرافتان میافتد. چه متوجه شوید چه نشوید، فرقی نمیکند چون در حال حرکت نیستید.اما وقتی تصمیم به حرکت میگیرید، حتماً باید بدانید چه میگذرد. این اصل مهمی است که ما را به هدفمان میرساند.
کنگره دو جنبه دارد: یک جنبه آشکار که همه میبینند و یک جنبه پنهان که دیده نمیشود. هر جایگاهی در کنگره این دو جنبه را دارد. مثلاً:
یک تازه وارد که میخواهد ترک کند، این جنبه آشکار ماجراست. اما یک جنبه پنهان هم وجود دارد که باید آن را بشناسد تا به موفقیت برسد.
.jpg)
یک راهنما هم همینطور است:
جنبه آشکارش این است که به دیگران کمک میکند و آموزش میدهد.اما یک جنبه پنهان هم دارد که فقط خودش از آن آگاه است. این موضوع در مورد همه کمک کنندگان مانند ایجنت، مرزبان و پهلوان هم صادق است:
جنبه آشکارشان کمک به دیگران است، اما یک جنبه پنهان هم در کارشان وجود دارد.دیدبان هم از این قاعده مستثنی نیست:
جنبه آشکارش این است که همیشه در کنگره حاضر است و مراقب همه چیز میباشد.ما الان ۱۴ دیدبان داریم، اما در ابتدا فقط یک نفر این مسئولیت را بر عهده داشت.
همانطور که کنگره رشد کرد و گسترش یافت، به تعداد بیشتری دیدبان نیاز شد تا به این تعداد رسیدیم. دیدبانها توسط خود اعضا انتخاب میشوند و برای چهار سال این مسئولیت را بر عهده میگیرند. این کار به افراد با تجربه نیاز دارد، اما نکته جالب اینجاست که آنها در همین مسیر تجربه کسب میکنند.

مثل یک تازه وارد، وقتی تازه میآید، هنوز چیزهای زیادی نمیداند.اما اگر هم جنبههای آشکار و هم پنهان مسیر را یاد بگیرد، کم کم رشد میکند و میتواند به موفقیت برسد. برنامه هفتگی من به این صورت است:
شنبه در کنگره، دوشنبه در کنگره ،سه شنبه بعدازظهر در کنگره ، چهارشنبه در کنگره ، پنجشنبه به سفرهای استانی میروم ، جمعه هم تا ظهر در پارک هستم.این جنبه آشکار فعالیتهای من است. اما جنبه پنهانش این است که ما در کنگره به دنبال چیز بسیار ارزشمندی هستیم. یک تازه وارد در کنگره آموزش میبیند، اما در کنار آن چیزهای مهمتری هم یاد میگیرد که برای رشدش ضروری است.
تفاوت سفر اول و دوم در کنگره: برای یک مسافر سفر اول، کنگره مثل یک آموزشگاه است. همه چیز را از پایه یاد میگیرد. اما برای سفر دوم، کنگره مثل یک دانشگاه است. دیگر آموزشهای اولیه را نمیبیند، بلکه با دانش کنگره کار دارد.من به عنوان علیرضا، در جایگاه دیدبان قرار گرفتهام تا دانش کنگره را با آگاهی اجرا کنم. اما این کار را برای چه کسی انجام میدهم؟ برای خودم.

هدف اصلی کنگره چیست؟ همه ما برای رهایی از اعتیاد به کنگره آمدهایم. اما رهایی فقط شروع راه است. بعد از آن باید به "رهایی کامل" برسیم. این مسیری است که کنگره برای ما تعریف کرده. اینکه چقدر این مسیر را بفهمیم و ادامه دهیم، به خودمان بستگی دارد.
ما در کنگره یک الگوی مهم داریم. آقای مهندس (بنیانگذار) اولین کاری که بعد از رهایی انجام داد این بود که گفت: "من یک مصرف کننده بودم و با این روش درمان شدم." این اولین قدم مهمی است که بسیاری از ما برنمیداریم.
امسال تعداد شرکتکنندگان کمتر از سال گذشته است. چرا؟ چون این قدم اول را برنداشتهایم. برای رسیدن به تکامل، باید به دیگران کمک کنیم. تفاوت اساسی سفر اول و دوم چیست؟ سفر اول: در بستری که دیگران ایجاد کردهاند حرکت میکنیم. سفر دوم: خودمان بستری ایجاد میکنیم که دیگران در آن حرکت کنند و رها شوند.
بسیاری وقتی به سفر دوم میرسند فکر میکنند کار تمام شده است. اما واقعیت این است که تازه شروع کار است! وقتی گل رهایی را میگیری و مصرف را قطع میکنی، تازه باید حرکت اصلی را شروع کنی.
تفاوتهای کلیدی: در سفر اول: بدنمان را درمان میکنیم.در سفر دوم: باید "خویشتن" خود را کامل کنیم و به جنبههای پنهان مسیر پی ببریم.
ویژگیهای یک مسافر سفر دوم چیست؟ قدرت بخشش دارد.میتواند قدم از قدم بردارد و پیشرفت کند. اگر همسایهاش درگیر اعتیاد است، جرات دارد به او بگوید: "من در کنگره درمان شدم، تو هم بیا."

این وظیفه یک مسافر سفر دوم است. نه اینکه بگوید: "من رها شدم، مهم نیست دیگران چه میکنند." بلکه باید شرایطی ایجاد کند که دیگران هم بتوانند این راه را طی کنند.
دیدبان کسی است که این حقایق را خوب میداند. مسیر کنگره فقط قطع مصرف نیست، بلکه ایجاد شرایطی است که دیگران هم بتوانند رها شوند. این همان رسالت واقعی سفر دوم است.
کنگره 60 بسیار اهمیت پیدا کرده است. وقتی به کسی میگویم "تو هم بیا"، این به معنای سفر دوم نیست. این پیامی است که به همسفرها منتقل میکنم.
این طرز فکر که "من رها شدم و مهم نیست دیگران چه میکنند" کاملاً اشتباه است. من که رها شدهام، موظفم شرایطی ایجاد کنم که دیگران هم بتوانند این مسیر را طی کنند. من آموزش دیدهام و اگر این آموزش قرار است به دانشی تبدیل شود که در مسیر به من کمک کند، باید خدمت کنم. در غیر این صورت، فقط حرف زدهام و این حرفها تأثیر مؤثری در زندگی من نخواهد داشت.

در کنگره، همه ما به یکدیگر احترام میگذاریم. اما سؤال اینجاست: آیا خارج از کنگره هم همین رفتار را داریم؟ آیا در خانواده و محل کار هم همین احترام و تواناییها را نشان میدهیم؟ یک دیدبان میداند که اگر در کنگره از احترام و توانمندی برخوردار است، باید این ویژگیها را به زندگی خارج از کنگره هم منتقل کند. این چیزی است که آقای مهندس از ما میخواهد: یکپارچگی بین درون و بیرون، بین رفتارمان در کنگره و خارج از آن.

دستور جلسات کنگره را در نظر بگیرید. این هفته موضوع چه بود؟ ما یک هفته درباره آن صحبت کردیم. اما سؤال اساسی این است: ما برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره چه کردهایم؟ این ظاهر ماجراست. اینکه من پهلوان شدهام، کمک کردهام یا راهنمای علمی بودهام، همه اینها جنبه آشکار قضیه است. جنبه پنهان این است: من برای دانش و ثروت شخصی خود چه کردهام؟
باید واقع بین بود. بعد از 20 سال حضور در کنگره، چه کمکی میتوانم به دانش کنگره بکنم؟ چه کمکی میتوانم به امور مالی کنگره بکنم؟ حقیقت این است که هر آنچه در کنگره میبینید، برای خود شماست اگر در آن قدم بردارید. اگر درباره علم کنگره صحبت میکنم، برای این است که به خودم کمک کند. اگر خدمت مالی میکنم، برای خودم است. کنگره نه به علم من نیاز دارد و نه به مال من.

اگر در جایگاه دیدبان نشستهام و درباره علم کنگره صحبت میکنم، این بازگو کردن برای کمک به خودم است. اگر خدمت مالی میکنم و بخشش دارم، این برای رشد خودم است. مسیری که آقای مهندس طراحی کرده، برای این است که من دائماً در حال تغییر و تحول باشم. با هر تغییر، قالبی میشکند و قالبی جدید و کاملتر شکل میگیرد. یک مسافر سفر اولی هر 21 روز این تغییر را تجربه میکند.
ما 14 وادی داریم که در سفر دوم به ما کمک میکنند. اما همه این وادیها در خدمت کدام وادی هستند؟ همه آنها در خدمت وادی اول هستند که به ما قدرت تفکر میدهد. فقط و فقط قدرت تفکر. یک دیدبان تمام این حقایق را میداند.
هر یک از ما میدانیم برای ایجاد تحول نیازمند تفکر و ساختاری منسجم هستیم. کنگره ساختار ویژهای دارد و هر فرد باید خارج از این ساختار نیز نظامی منظم برای خود ایجاد کند. در کنگره، دانش، خرد و ثروت وجود دارد و من به عنوان یک عضو موظفم این ارزشها را بیاموزم تا بتوانم دانشمند، خردمند و ثروتمند شوم.

هر کس در هر جایگاهی که قرار گرفته باید بتواند موقعیت خود را به درستی تحلیل کند تا قادر به تغییر آن باشد. راهنما موظف است آموزش دهد تا فردی که به دنبال تغییر است، جایگاه خود را به دیگری واگذار کند و مسیر تحول را طی نماید. دیدهبان نیز چنین مسئولیتی دارد. ما در سفر دوم از قهر به مهر، از نفرت به عشق و از کفر به ایمان حرکت میکنیم.
کسی که توانایی بخشش، محبت و عشق ورزیدن را نداشته باشد هرگز نمیتواند از تنهایی به جمعیت یا از کفر به ایمان قدم بگذارد. کنگره تعریف ناامیدی و منیت نیست، بلکه گذر از این مفاهیم و رسیدن به روشنایی است. دیدهبان این حقیقت را به خوبی درک میکند.
.jpg)
تفاوت انسانها در میزان فهم آنهاست و زمانی که این فهم به مرحله اجرا برسد به درک تبدیل میشود. یک مسافر در سفر اول زمانی که گل رهایی را دریافت میکند، اعتیاد را با تمام ابعادش درک کرده است. نفرت از بین نمیرود تا عشق جایگزین شود، بلکه نفرت به عشق تبدیل میگردد. کفر محو نمیشود تا ایمان بیاید، بلکه کفر به ایمان دگرگون میشود. اعتیاد نابود نمیشود، بلکه به سلامتی تبدیل میگردد. این تحول نیازمند دانشی راستین است که کنگره با الگوی بینقص خود آن را ارائه میدهد.
هنگام تفکر یا تصمیمگیری باید از خرد استفاده کنیم. حتی در اموری مانند مشارکت در هفته گلریزان باید پرسید چرا این کار را انجام میدهیم؟ پاسخ این پرسش در آموزههای کنگره نهفته است. به خودتان افتخار کنید و با مشارکت یکدیگر این مسیر را با موفقیت ادامه دهید.
مراسم پیمان و اهدای شال مرزبانی نمایندگی دلیجان
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
عکس، ویرایش،تایپ و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
131