English Version
This Site Is Available In English

بایستی از مسیر لذت ببرم

بایستی از مسیر لذت ببرم

من همیشه با خودم درگیر بودم که چه چیزی از زندگی می‌خواهم، کجای کار قرار دارم، چه تخریب‌هایی به خود وارد کرده‌ام و هدفم در زندگی چیست؟ آیا واقعاً می‌خواهم خودم را اصلاح کنم یا می‌خواهم در خواب غفلت باقی بمانم و در جا بزنم. من هیچ شناختی از شهر وجودی یا صور‌ آشکار و صور پنهان نداشتم. همیشه همه چیز را به شانس ربط می‌دادم، با مثلث دانایی بیگانه بودم و نمی‌دانستم برای به تعادل رسیدن جسم و روان چه کاری لازم است!
در گذشته اصلاً واژه‌ای به نام جهان‌بینی به گوشم نخورده بود، چه برسد به اینکه بخواهم درباره آن آموزش بگیرم. ابتدا برای من این جمله که می‌گوید: آنچه ما نسبت به کل هستی (جهان درون و جهان بیرون) برداشت، ادراک، دریافت و احساس می‌نمائیم، جهان‌بینی نام دارد، نامفهوم بود. نمی‌دانستم چقدر زمان می‌برد تا یاد بگیرم و برای چه چیزی قدم به این حیات گذاشته‌ام، اما با ورود به کنگره یاد گرفتم که جهان‌بینی درون چیست، پس ادراک و احساسم را نسبت به خودم اصلاح کردم و آنچه که هستم را پذیرفتم. بعد از آن کم‌کم با مفهوم جهان‌بینی بیرون آشنا شدم و احساسم نسبت به تمام هستی تغییر کرد.
زمانی که متوجه شدم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیات نگذاشته است، برای خود هدفی مشخص کردم تا بدانم چه چیزی از زندگی‌ام می‌خواهم. من متوجه شدم هر کس بنای خویش را با توجه به خواست و علاقه خودش می‌سازد؛ بنابراین خواسته‌های معقول و غیرمعقول خود را تقسیم‌بندی کردم، سعی نمودم خصوصیات بدم را کنار بگذارم و به‌طور کلی خودم را اصلاح کنم. موضوع دیگر آنکه مبدأ، مقصد و مسیر حرکتم را مشخص کردم؛ همچنین آموختم که بایستی از مسیر لذت ببرم، ریشه مشکلاتم را پیدا کنم، از نفس اماره فاصله بگیرم و به سوی نفس لوامه حرکت کنم.
در کنگره با مفهوم نفس مطمئنه آشنا شدم، حس را شناختم، شهر وجودی، قلعه عقل و هزاران مطلب تازه که هر کدام کلید حل گره‌های زندگی‌ام بود را یاد گرفتم و فهمیدم که به این دنیا قدم نهاده‌ام تا از ضدارزش‌ها فاصله بگیرم و به سوی نور حرکت کنم. در این‌جا با مفاهیمی همچون جسم، روان و جهان‌بینی، مثلث دانایی و همین‌طور ماهیت خواسته‌های نفس آشنا شدم و سعی کردم در کنار تفکر، تجربه و آموزش آموخته‌های خود را از دانایی به سوی دانایی مؤثر به حرکت در آورم.
همیشه با مشکلاتی همچون ترس، ناامیدی و منیت که اضلاع مثلث جهالت بودند دست‌وپنجه نرم می‌کردم؛ به‌عبارتی ترس از آینده، ناامیدی از زمان حال و منیت در درون من غوغا می‌کرد. دائماً با خود می‌گفتم چرا این مشکلات باید بر سر راه من قرار بگیرند؟! ولی کم‌کم با آموزش گرفتن از دروس کنگره، از یک انسان تک‌بعدی به کسی که می‌‌خواهد به سوی آموزش جهان‌بینی الهی همراه با امید به آینده و کنار گذاشتن ترس‌ها، روبرو شدن با مشکلات و به دنبال راه حل منطقی گشتن برای حل آن‌ها، فراگرفتن و کاربردی کردن آموخته‌ها برود، تبدیل شدم و می‌توان گفت به مرور زمان از یک انسان منزوی تبدیل به یک فرد امیدوار با دیگاه مثبت شدم.
خداوند را شاکرم که در این راه قرار گرفتم و راه خروج از تاریکی‌ها را هر روز بهتر از قبل آموزش می‌گیرم. تمام این‌ها را مدیون جناب مهندس دژاکام هستم که این بستر را برای ما فراهم کرده‌اند. از راهنمای خوبم همسفر امیره که با تمام کاستی‌هایم من را پذیرفت و با جان و دل به من آموزش داد، سپاسگزارم. واقعاً کنگره برای من ناامید از همه جا مکان مقدس و امنی شد که هر روز مطالب جدیدی را در آن آموختم. امیدوارم با یاری قدرت مطلق به جایی برسم که از آن‌جا انشعاب یافته‌ام. برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .