
سلام دوستان سودابه هستم همسفر جابر
من در کنگره 60 با علم جهان بینی آشنا شدم. قبلا برداشتی که از جهان بینی داشتم این بود که با چه دیدی به جهان اطرافم نگاه کنم. اگر دید منفی داشته باشم منفینگر خواهم بود، اگر دید مثبت داشته باشم مثبتنگر هستم؛ ولی آموزش نگرفته بودم که چگونه مثبتنگر باشم. در کنگره ۶۰ یاد گرفتم؛ باید ساختار مثبتی در درون خود به وجود بیاورم.
جهانبینی متعلق به همه انسانهاست؛ اما برای برخی یک نیاز مبرم و بسیار واجب است. دانش جهانبینی به انسان کمک میکند تا خیلی چیزهای ناشناخته را بشناسد و بداند از کجا ضربه میخورد.
من قبل از ورودم به کنگره بهخاطر عدم آگاهی با انجام اعمال ضدارزشی بستری را فراهم کرده بودم تا مسافرم نیز عمل ضد ارزشی دیگری را یاد بگیرد. مدام در لباسهایش دنبال مواد میگشتم و همین کارم باعث میشد مسافرم راه فرار بیشتری را یاد بگیرد.
خدا را شاکرم که راه برای من باز شد و کنگره در مسیر زندگیام قرار گرفت با آموزش توانستم به حال خوش برسم و من این آرامش و حال خوشم را مدیون کنگره و راهنمایم هستم.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر مهدی
جهانبینی محور اصلی حرکت در کنگره است. کسانی در درمان اعتیاد موفق هستند و خواهند بود که مثلث درمان جسم، روان و جهانبینی را درست، کامل و صحیح پشت سر گذاشته باشند. جهانبینی؛ یعنی تغییر دید و نگرش فرد نسبت به خود و اطرافیان و در کل نسبت به تمام هستی.
برای اینکه جهانبینی انسانها تغییر کند؛ باید دانایی افزایش پیدا کند و برای بالابردن دانایی؛ باید از مثلث جهالت که ترس، ناامیدی و منیت است، عبور کرد تا به دانایی رسید.جهانبینی متعلق به همه انسانهایی است که در تاریکیها هستند و میخواهند از تاریکی بیرون بیایند.
کل جهانبینی، روی مسئله دانایی و شناخت انسان است و این که انسان چگونه میتواند حسهایش را تشخیص دهد و چگونه میتواند حسهایش را پالایش کند به درمان برسد و خود را نجات دهد.
در جهانبینی گفته شده؛ باید نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسیم و زمانی که شناختیم به ما کمک میکند نیروهای منفی را تشخیص دهیم تا بتوانیم از تاریکی خارج شویم و با تقویت نیروهای مثبت به سمت روشنایی حرکت کنیم.
سلام دوستان راحله هستم همسفر سیاوش
جهانبینی؛ یعنی شناخت ادراک، احساس و دریافت ما از خود و کل جهان هستی از درون و بیرون. جهانبینی درون بهعبارتدیگر؛ یعنی شناخت کلی از خودمان چه جسم و چه روان که به آن خودشناسی هم گفته میشود. جهانبینی بیرون؛ یعنی شناخت ما از کل جهان هستی.
بارها به مبحث جهانبینی در جاهای مختلف برخورد کردیم یا حتی کتابهای درس خودمان در دوران تحصیل؛ ولی واقعیت این است که من خودم هنوز فهم و درک درستی از آن نداشتم؛ ولی در کنگره ۶۰ استاد امین با تعریفی بسیار ساده و علمی که قابلدرک و فهم برای همه افراد باشد، بیان کردند که البته تنها با فراگیری دانش جهانبینی و کاربردیکردن آن میتوانیم به یک آرامش درونی برسیم و در یک مسیر درست حرکت کنیم.
علم جهانبینی درون به ما یاد میدهد، اول برای خود ارزش قائل باشید بهسلامت جسم و روان خود کمک کنید، برای بهتر زیستن تا بتوانید مثمرثمر باشید برای خود و خدمت به دیگران خودشناسی. از خودشناسی به خداشناسی؛ یعنی با آگاهی از مواهب و نعمتهایی که خداوند برای من قرار داده و من آنها را چشم ظاهر میبینم؛ ولی با چشم دل نمیبینم و لمس نمیکنم شکرگزاری کنم.
جهانبینی به ما کمک میکند تا با آموزش و کسب دانایی و آگاهی و بهوجودآوردن ظرفیت و پذیرش در خودمان و کاربردیکردن آن بهتر زندگی کنیم. پس یک تعریف دیگر از جهانبینی هست علم بهتر زیستن.
فراگیری علم جهانبینی، مختص به یک عده خاص از انسانها نیست متعلق به همهٔ انسانها است تا بهوسیله آن به رستگاری برسند و هریک رسالت خود را هر چند کوچک در این جهان و جهانهای دیگر انجام دهیم.
امیدوارم با آموزشهای ناب کنگره و خدمتکردن بتوانم دینی که دارم را به کنگره و تمامی خدمتگزاران بیادعای آن انجام دهم شکر، شکر، شکر.
سلام دوستان سمانه هستم همسفر حسین
جهانبینی؛ یعنی آنچه ما نسبت به کل هستی جهان بیرون و درون برداشت ادراک و دریافت میکنیم. حالا این خود شامل دو بخش میشود: جهانبینی بیرون؛ یعنی ادراک و احساس ما نسبت به تمام هستی، جهانبینی درون؛ یعنی ادراک و احساس ما نسبت به خودمان است.
ما برای شناخت خود و زندگی آرام؛ باید مثلث جهالت را خوب بشناسیم. مثلث جهالت شامل منیت، ترس و ناامیدی است که هر کدام از این سه ضلع را که بشناسیم و در زندگی به کار ببریم؛ یعنی اعصاب آرام داشتن و مریضی روحی و روانی کمتری داشتن.
مثلاً ضلع اول که منیت است؛ البته به نظر من منیت شاخه اول هر کدام از این مشکلاتی هست که برای ما به وجود میآید . وقتی در زندگی ما منیت باشد همه اطرافیان ما از ما دور میشوند.
در این جا است که ما در یکلحظه خود را تنها احساس میکنیم و احساس ترس و ناامیدی به سراغ ما میآید. من از این سه ضلع ترس و ناامیدی را تجربه کردم که خدا را شکر الان توانستم بعد از ۴ سال که در کنگره هستم قسمتی از این دو ضلع را درمان کنم.
من اعتمادبهنفس خود را در زندگی ازدستداده بودم؛ حتی خودم را فراموش کرده بودم و دچار بیماریهایی روحی و جسمی شده بودم. من بامطالعه جزوه جهانبینی ۱ و ۲، کتابهای آموزنده آقای مهندس و جزوههای آموزنده دیگر که در کنگره وجود دارد، شرکت در جلسات آموزشی و شرکت در لژیون، توانستم به آرامش برسم و با این کار احساس میکنم به بیماریهای جسمی که داشتم غلبه کردم و این را مدیون آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و مشاورههای راهنمایان خودم هستم و از جانودل از آنها تشکر میکنم و آرزو میکنم همیشه سالم و سلامت باشند.
ویراستاری، ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
32