چهارمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امامقلیخان با استادی همسفر بهاره، نگهبانی همسفر نیلوفر و دبیری همسفر اطهر با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» روز دوشنبه 15 اردیبهشت ماه ۱۴۰4 ساعت ۱6:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه جهانبینی، تنها چیزی که باعث شد من در کنگره بمانم، همین جزوههای جهانبینی بود و این دو جزوه باعث گردید من اکنون در این جایگاه باشم و در کنگره خدمت کنم. زمانیکه وارد کنگره شدم تا یک ماه حتی حاضر نبودم سر لژیون قرار بگیرم و وقتی بعد از یک ماه توانستم وارد لژیون شوم، سیدی که راهنمای محترم به من پیشنهاد دادند تا گوش دهم همین سیدی جهانبینی و جزوات آن بود و حالا هست که حکمتش را میدانم؛ شاید آن موقع من اصلاً درکش نمیکردم، اگر یک سفر اولی که تازه وارد لژیون شده بخواهد جزوه جهانبینی و سیدی را گوش دهد، برایش معنا ندارد؛ اما من وقتی سیدی جهانبینی را گوش دادم عاشق کنگره شدم و خدا را بابت این موضوع شکر میکنم.
در مورد دستور جلسه آقای مهندس تحت یک مقالهای که صورت مسئله اعتیاد را مورد بررسی قرار دادند، جهانبینی را به عنوان یکی از اضلاع این مثلث بیان نمودند و استاد امین به عنوان استاد جهانبینی ما را مورد آموزش قرار دادند و به ما یاد دادند؛ جهانبینی یعنی آنچه ما در مورد کل هستی، جهان درون و جهان بیرون دریافت، احساس و ادراک میکنیم، میباشد، این را شاید یک سفر اولی نتواند متوجه شود در واقع جهانبینی یعنی چه؟ جهانبینی؛ یعنی اینکه من خودم را از دست نیروهای منفی جهالت و نادانی که دچار آن شده بودم رها کنم، جهانبینی؛ یعنی اینکه من تمام آن نیروهایی را که از دست داده بودم را دوباره به دست بیاورم، جهانبینی؛ یعنی من به تمام آن ارزشهای والای انسانی دست پیدا کنم، قوانین زندگی را یاد بگیرم و در یک خط باشم تا بتوانم خوب زندگی کنم و بگذارم دیگران نیز زندگی کنند و از زندگیم لذت ببرم و باعث آرامش و آسایش خودم و دیگران شوم.
اگر به صفحه اول جزوه جهانبینی دقت کرده باشید روی آن نوشته جهانبینی کاربردی؛ ولی من اصلاً به آن دقت نکرده بودم که کاربردی یعنی چه؟ یعنی اینکه من برای آموزش گرفتن فقط لفظی و به صورت خواندن کلمات آنها را نخوانم و نخواهم برای یک امتحان آماده باشم، جهانبینی کاربردی؛ یعنی اینکه من به هر آنچه که آموزش گرفتهام عمل کنم؛ ولی من در یک سال اولی که وارد کنگره شدم، فقط میخواندم به خاطر اینکه عشق میکردم چیزی یاد بگیرم، من در دوران دبیرستان تمام معنای اینهایی را که اکنون میخوانم بلد بودم، نفسها را میدانستم، معانی کلمات را بلد بودم؛ اما زمانی که وارد کنگره شدم، اصلاً نمیدانستم که نفس و روح با هم فرق میکنند، فقط حفظ کرده بودم، چندین معنی در مورد نفس خوانده و بلد بودم؛ ولی هیچکدام را معنا و مفهومشان را نمیدانستم که چه هست.
زمانی که من و مسافرم برای سفر اول به شعبه آمدیم، دقیقاً ماههای آخر سفر مسافرم خراب شد و من فقط به دنبال این بودم که اطلاعات و آگاهی به دست بیاورم، من خواندم و برای امتحان قبول هم شدم؛ ولی دقیقاً در همان ۹ ماه سفری که بودیم، مسافرم خراب کرد و اینجا بود که من برگشت خوردم و این یک تلنگری برای من بود که چه چیزی یاد گرفتی؟ چه چیزی را کاربردی کردی؟ من الان متوجه شدم و بعد از آن، مسافرم را کنار گذاشتم و به خودم چسبیدم، چون من با کوله باری از منیت وارد کنگره شدم و هیچوقت قبول نمیکردم که منیت دارم، جهانبینی یک پیام برای ما دارد که (ندانی را بدان، تا بدانی را بدانی) من اگر قبول کردم مشکل دارم، اگر قبول کردم که در درون من ضعفی هست، آن موقع است که میتوانم موفق شوم، من هیچ موقع قبول نمیکردم که منیت دارم، سیدی گوش میدادم؛ ولی دوربینم روی مسافرم بود و همیشه موقع گوش دادن سیدی میگفتم اینجا را برای تو میگوید؛ اما وقتی برای دومین بار وارد کنگره شدم، کوله بارم را که پر از منیت بود در بیرون کنگره گذاشتم و آمدم و اینجا آموزش گرفتم و خدا را شکر میکنم که این بار که قبول شدم، روی جهانبینی خودم کار میکنم و سعی دارم آن را کاربردی کنم و دیگر در حد اطلاعات نباشد و در آخر اینکه تمام سفر اولیها برای خودشان به کنگره بیایند و سفر کنند تا به حال خوش برسند.
کسب مقام اول رشته ورزشی تنیس جام سردار


مرزبانان کشیک: همسفر سمیه و مسافر رضا
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نفس رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
313