در کنگره۶۰ برای درمان اعتیاد ۳ مؤلفه الزامی میباشد، جسم، روان و جهانبینی که تحت عنوان مثلث درمان اعتیاد میباشد؛ باید این ۳ پارامتر به تعادل برسد تا فرد مصرف کننده از بند اعتیاد رها و درمان شود، یکی از این مؤلفهها جهانبینی میباشد که جزوات آن توسط استاد امین دژاکام به نوشتار درآمده است، در نظر بگیرید، فردی را که میخواهد، نوشتن را آموزش بگیرد و متنی را بنویسد، ابتدا باید الفبا را آموزش بگیرد تا بتواند، چیزی بنویسد یا اگر فردی بخواهد به عنوان مثال شطرنج بازی کند؛ باید قوانین شطرنج را بلد باشد تا بتواند بازی کند، جهانبینی در واقع الفبای یک زبان و قوانین زندگی است، برای اینکه مفاهیمی که در کنگره۶۰ آموزش داده میشود، قابل فهم و درک باشد؛ باید الفبای آن را بلد باشیم.
جهانبینی یعنی، آنچه ما نسبت به کل هستی (جهان درون و جهان برون) برداشت، ادراک، دریافت و احساس مینماییم که شامل دو قسمت میباشد، جهانبینی درون، ادراک، احساس و ... ما نسبت به خودمان و جهانبینی بیرون، ادراک و احساس و ... ما نسبت به تمام هستی است، بیشترین هدف جزوه جهانبینی این است که تصویر ذهنی در افراد به وجود آورد و یکی از تأثیرگذارترین آموزشها روش مدل سازی میباشد، انسان برای اینکه مفاهیم را بهتر درک کند، نیاز به ابزارهای مختلفی دارد، برای مثال یکی از این ابزارها تصویر است، به همین علت فیلمها و کارتونها بیشتر در ذهن افراد ماندگار است و یک فیلم میتواند در ظرف مدت یک ساعت دهها مطلب خوب را به ما آموزش دهد؛ چون فیلمها از ابزار تصویر استفاده میکنند، آموزش در کنگره۶۰ به همین صورت میباشد، اگر هنگام آموزش دادن استاد بتواند، تصویر ذهنی در فرد ایجاد کند، سطح یادگیری بالاتر میرود و درک مفاهیم آسانتر میشود.
جهانبینی در واقع نوع نگاه فرد را به زندگی، به دیگران و ... تغییر میدهد و متعلق به همه انسانها میباشد، چه انسانهایی که درون تاریکیها هستند و چه کسانی که درگیر تاریکی نیستند، برای افرادی که در تاریکیها به سر میبرند، جهانبینی مانند یک طناب میماند که میتوانند با آن طناب خودشان را بالا بکشند و از تاریکیها به سمت نور و روشناییها خروج پیدا کنند، در جزوه جهانبینی۱ تعاریف، مثلثها و مدلهایی در مورد انسان مطرح شده است، برای مثال مدل نفس، شهر وجودی یا مدل قلعه عقل و سربازان دانایی و ... و در جزوه جهانبینی۲ قوانین زندگی را به ما آموزش میدهد و جواب این سوال را به ما میدهد که چرا وقتی همه انسانها میدانند، دانایی خوب است ولی همه انسانها دانا نیستند؟ جهانبینی۲ به ما آموزش میدهد که آن طرف سکه هم وجود دارد یا همان نیروهای منفی و بازدارنده، وجود این نیروها در روند دانایی بسیار اثرگذار است، نیروهای منفی یک کار را بیشتر انجام نمیدهند؛ اما آن کار را خیلی خوب بلد هستند و آن کار هم خراب کردن حسهای انسان است، آب را از سرچشمه آلوده میکنند و برای ویران کردن یک شهر کافی است، آب آن شهر را آلوده کنند و کار تمام است و ابزارهای نیروهای منفی برای آلوده کردن حسهای انسان متفاوت است، یکجا به وسیله سرزنش، یکجا تجاوز، یکجا دزدی و ... انسان باید مراقب باشد که هر اتفاقی میافتد، حسش آلوده نشود؛ چرا که هدف نیروهای منفی همین میباشد و چون حس اولین نیروی به کار انداختن قوه عقل میباشد، اگر آلوده باشد، اطلاعات نادرست به عقل میدهد و عقل فرمانهای غلط میدهد و همه چیز به اشتباه پیش میرود؛ بنابراین حس از اهمیت بالایی برخوردار است و کل جهانبینی روی مسئله دانایی و شناخت حس و پالایش حسها استوار است.
اگر انسانها قوانین زندگی را یاد بگیرند، بازی آنها شروع میشود و بازیشان لذتبخش میشود و این مرحله یاد گرفتن قوانین بازی است که بسیار مهم و سخت می باشد، اگر نگاه ما تغییر کند، سبک زندگی ما عوض شود، تمام کسانی که دشمنان ما بودند، حامیان ما میشوند و نقش نیروهای کمکی را دارند و پشت ما قرار میگیرند، البته شاید برای همه به این صورت نباشد؛ اما دیگر شرایط با گذشته فرق میکند؛ چون ما دیگر قوانین زندگی کردن را یاد گرفتیم، با فراگیری جزوهها و سیدیهای جهانبینی و عملی کردن آنها دانایی و ظرفیت ما افزایش پیدا میکند و همان مثال استخر آب که هرچقدر ظرفیت ما بیشتر باشد، استخر ما بزرگتر میباشد و طبیعتاً وقتی استخر بزرگتر باشد، آب بیشتر که همان دانایی بیشتر است در آن جای میگیرد.نویسنده: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون هفدهم)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)، دبیر سایت
همسفران نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
390