English Version
This Site Is Available In English

وادی دوم می‌خواهد دیدی ۳۶۰ درجه به ما بدهد؛ یعنی بیاموزیم که از تمام زوایا به مسائل نگاه کنیم و راه درست را کشف و پیدا کنیم. (نمایندگی لاله کرج)

وادی دوم می‌خواهد دیدی ۳۶۰ درجه به ما بدهد؛ یعنی بیاموزیم که از تمام زوایا به مسائل نگاه کنیم و راه درست را کشف و پیدا کنیم. (نمایندگی لاله کرج)

یازدهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی_خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی لاله کرج، با استادی راهنما همسفر سولماز، نگهبانی راهنما مسافر خاطره و دبیری مسافر نسرین، با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من»، روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، سولماز هستم یک همسفر.

دستور جلسه امروز، وادی دوم، با عنوان "هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است؛ ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم" می‌باشد.

کتاب چهارده وادی همچون یک قطب‌نما عمل می‌کند. زمانی که یک کشتی در میان طوفان گیر می‌کند و هیچ نوری و جهتی دیده نمی‌شود، تنها چیزی که می‌تواند راه را نشان داده و برای نجات کمک کند، قطب‌نماست. وادی‌ها دقیقاً همین نقش را برای ما در مسیر پرچالش زندگی دارند.

نکته مهمی که برای من بسیار قابل توجه است، این است که در کتاب چهارده وادی اشاره‌ای به اعتیاد نشده، بنابراین این آموزش‌ها برای تمام افراد جامعه کاربردی است و آقای مهندس هر یک از این وادی‌ها را با هدفی مشخص به ما آموزش می‌دهند.

من یک همسفر هستم؛ خودم مصرف‌کننده نبوده‌ام. حال این وادی‌ها چطور می‌توانند روی من تأثیر بگذارند و راه را نشانم دهند؟

ما در زندگی، بارها مسیرمان را گم می‌کنیم و نمی‌دانیم به کدام سو برویم. به هر دری می‌زنیم، اما ناامیدتر و خسته‌تر و رنجورتر از قبل، دست از پا درازتر باز می‌گردیم و گاهی حتی از ادامه مسیر هم دست می‌کشیم. از دست دادن عزیز، شکست عاطفی، چاقی، قبول نشدن در دانشگاه یا هر چالش دیگری.

اینجاست که وادی دوم به ما یاد می‌دهد چگونه در دل مشکلات، مسیر درست را پیدا کنیم. در حقیقت، این وادی می‌خواهد دیدی ۳۶۰ درجه به ما بدهد؛ یعنی بیاموزیم که از تمام زوایا به مسائل نگاه کنیم و راه درست را کشف و پیدا کنیم.

اگر فقط از یک زاویه و مستقیم نگاه کنیم، تنها مشکل را می‌بینیم و احساس می‌کنیم که راهی برای حل آن وجود ندارد. مثلاً می‌گوییم: "من معتاد هستم، خانواده‌ام گرفتارند و این مسئله برای من لاینحل است." اما وقتی دید ما گسترده‌تر شود، می‌توانیم از بالا به مسئله نگاه کنیم و راه را بیابیم.

بخش زیبای این وادی برای من، جایی بود که آقای مهندس فرمودند: «خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه می‌دهید.» این جنگ نرم چیست؟
جنگ نرم زمانی شروع می‌شود که ما اختیار داریم و می‌توانیم انتخاب کنیم.
دو راه پیش روی ماست؛ مسیر ارزش‌ها و مسیر ضدارزش‌ها. ما زمانی مسیر ضدارزش را طی کرده‌ایم و حالا که می‌خواهیم برگردیم، نبردی درونی آغاز می‌شود.

وقتی وارد کنگره می‌شویم، حضور مستمر و آموزش‌های آن باعث بیداری ذهن ما می‌شود. زمانی که در خواب غفلت هستیم، جنگی هم وجود ندارد؛ یا در مصرف فرو رفته‌ایم یا به عنوان یک همسفر در یأس و ناامیدی و درماندگی غرق شده‌ایم. اصلاً به راه نجات فکر نمی‌کنیم.

من هم روزی در همان نقطه بودم؛ جایی که هیچ امید، انگیزه یا نقطه اتکایی در زندگی نداشتم. درست در همان نقطه‌ی بی‌انگیزگی مطلق بودم؛ و این یعنی ته خط!

همین که پا در راه گذاشتم، جنگ آغاز شد، یک‌سری نیروها هستند حیاتشان منوط به ماندن ما در همان ته خط هست، برای همین نمی‌خواهند و نمی‌گذارند که ما از تاریکی برگردیم، و اینجاست که استمرار و استقامت ما در مسیر آموزش و مقابله با تمام نیروهای بازدارنده‌ها، باعث جنگ می‌شود، پیروز میدان کسی است که دست در دست راهنما، به مسیر ادامه دهد.

کنگره و وادی‌ها به ما یاد می‌دهند که "زیبا دیدن" را تمرین کنیم. همان‌طور که آقای مهندس در این وادی مثال زدند: سگی مرده کنار جاده افتاده، همه از بوی بد آن می‌گویند، ولی کسی می‌گوید: "چه دندان‌های زیبایی دارد!"

اگر ما به جای تمرکز بر زشتی‌ها، زیبایی‌ها را ببینیم، این دید مثبت در ما امید ایجاد می‌کند. امید ما را به حرکت و تلاش وا‌می‌دارد، انگیزه می‌دهد و ما را به ادامه مسیر تشویق می‌کند.


تایپ: مسافر مریم – نمایندگی لاله کرج
ویرایش و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .