English Version
This Site Is Available In English

امیدی که در دل کاشته شد

امیدی که در دل کاشته شد

هرکجا بوی خدا می‌آید
خلق بین بی‌سروپا می‌آید
زانک جان‌ها همه تشنه ست به وی
تشنه را بانگ سقا می‌آید

در ابتدا خداوند بزرگ را به خاطر وجود جناب آقای مهندس حسین دژاکام و کنگره 60 شکر می‌کنم؛ همچنین از راهنما همسفر مائده تشکر می‌کنم که اجازه خدمت را به من دادند. روزی که وارد کنگره شدم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم چراکه با دنیایی پر از ناامیدی و چشمانی پر از اشک به آنجا پناه آوردم. وقتی چهره راهنمایان را می‌دیدم که همه پر از محبت، امیدواری و عشق بودند؛ باورش برایم سخت بود؛ ولی با گذشت زمان و حضورم در کنگره، روزبه‌روز امیدوارتر شدم و از همه مهم‌تر فهمیدم که چرا همیشه می‌گفتم؛ چرا من، چرا زندگی من؟ متوجه شدم که مسئولیتی بر عهده دارم و بیهوده خلق نشده‌ام و باید دنبال رسالت خودم باشم؛ فهمیدم همه ناممکن‌ها در کنگره ممکن است؛ چون قبل از کنگره به هر مرکزی برای ترک مسافرم مراجعه می‌کردم؛ همه نگاه‌ها به من ناامیدانه و ترحم‌انگیز بود و همیشه با یک جمله مرا دست به سر می‌کردند؛ وقتت را تلف نکن، درست‌شدنی نیست. وقتی به کنگره آمدم تازه متوجه شدم که باید دنبال درمان باشم نه ترک و همین کلمه «درمان» امید را در دلم کاشت و متوجه شدم همه‌چیز در کنگره درست‌شدنی و قابل‌تغییر می‌باشد؛ فقط کافی است خواسته آن در وجود ما باشد و برای آن تلاش کنیم. الآن بسیار به خودم افتخار می‌کنم که عضو کوچکی از کنگره 60 هستم و خداوند را بسیار تا بسیار سپاسگزارم که اجازه داد من در این مسیر عاشقی حضور داشته باشم تا بتوانم به حال خوش برسم و امیدوارم در آینده بتوانم خدمتگزار شایسته‌ای برای کنگره باشم و به خلق خدا کمک کنم تا امثال من هم به حال خوش برسند.

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون بیست‌و‌سوم)
رابط خبری: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون بیست‌و‌سوم)
ویراستار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون بیست‌وچهار)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون بیستم)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .