English Version
This Site Is Available In English

هر دری قفل و هر قفلی کلیدی دارد

هر دری قفل و هر قفلی کلیدی دارد

برگ جدیدی از دفتر زندگی را ورق می‌زنم و با قلمی از تلاش و جوهری از علم، نوری از امید را به تصویر می‌کشم، همان‌طور که همه می‌دانیم موضوع و عنوان وادی دوم این است که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

من قبل از ورودم به کنگره بیشتر از مسافرم در تاریکی غوطه‌ور شده بودم و افکار و تصورات افیونی و آلوده همراه با حس ناامیدی داشتم، هرروز حالم بدتر از روز قبل بود و با سوالاتی همیشه ذهنم را مشوش و درگیر می‌ساختم که چرا من؟ چرا زندگی من؟ و هیچ‌گاه پاسخ قانع‌‌کننده‌ای برای آن نمی‌یافتم، تا اینکه اذن و فرمان کنگره به من رسید و چراغ راهی برای تغییر ما نمایان شد، همان نور الهی که روزنه‌ امیدم به آینده بود، جایی که مرا از این گردباد و تاریکی نجات داد.

آن‌جا بود که آموختم و آموزش گرفتم، هیچ چیزی بیهوده خلق نشده و برای انجام هرکاری باید ابتدا فکر کرد و این کلمه پرمحتوا خودش نقطه شروع تفکر صحیح در شروع حرکت من بود، کنگره به من آموخت که هر دری قفل و هر قفلی کلیدی دارد، هر مشکلی راه حلی که با تفکر صحیح حل شدنی است، و این‌گونه بود که ریحانه تنها، خسته و ناامید را تبدیل به مادر و همسری امیدوار نمود، آری! دنیای تاریکم تغییر کرد و تبدیل به همسفری شدم که سعی می‌کند، نقش تکیه‌گاه را در خانواده به خوبی ایفا نماید، آموختم که ناشکری نکنم و از گذشته و اشتباهاتم درس بگیرم و صبوری کنم.

کنگره به من آموخت که باید در حرکت باشم، سعی و تلاش کنم تا به چشمه جوشان و رودی خروشان تبدیل شوم، به من آموخت که نه تنها بیهوده پا به این دنیا نگذاشته‌ام، بلکه هیچ آفرینشی و هیچ مخلوقی بیهوده خلق نشده، چرا که خداوند انسان را خلق کرد و همه اختیارات را به او داد تا وقتی به دو راهی رسید، با دقت و تفکر صحیح، راه درستی که به سمت ارزش‌ها می‌رسد را بپیماید، یادمان باشد مشکلات همیشه و همه‌جا هستند؛ اما این من هستم که با آموزش‌هایی که گرفتم، در وقت و جای مناسب کاربردی و اجرا کنم و بدانم چطوری و چگونه با ناملایمات مقابله کنم و این خواست خداوند بود که با روشن شدن چراغ کنگره بر سر راهم، همه تلخی‌ها و تاریکی‌ها کنار زده شد و جرقه‌ای شد برای درک و فهم عظمت هستی و روشنایی حضور پروردگارم.

در حال حاضر خدا را شاکر و سپاسگزارم که راه را به من سردرگم نشان داد و به زندگیم، آرامش، شادی، شور و امید هدیه داد و لازم می‌دانم در این مسیر سراسر عشق از راهنمای عزیزم که با تمام وجودم دوستش دارم، سپاسگزاری کنم؛ چرا که او در شرایط سخت و دشوار مرا حمایت و تشویق به استقامت نمود.

نویسنده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزده)
ویراستاری و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)، دبیر سایت
همسفران نمایندگی امام‌قلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .