تعدادی از رهجویان لژیون سوم پیرامون دستور جلسهی «وادی دوم و تاثیر آن روی من» مشارکت کردند:
سلام دوستان شیوا هستم همسفر
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در وادی دوم اشاره شده است که هیچ انسان و یا موجودی بیهوده و بیدلیل پا به هستی نگذاشته است حتی اگر خودمان فکر کنیم که وجود ما در این حیات پوچ و بیارزش است. این تفکر غلط باعث حرکت در جهت ضد ارزشها و از دست دادن اعتماد به نفس ما میشود. خداوند به انسان عقل، قدرت تفکر و تصمیم گیری داده است و او را بر سر دو راهی قرار داده است که یک راه را انتخاب کند، یک راه حرکت در مسیر ضدارزشها و فرو رفتن در تاریکیهاست، و راه دیگر حرکت در مسیر ارزشها و تقوی و نزدیک شدن به روشنایی است. این نیروی مافوق که بر خلقت نظارت میکند و ساز و کار خودش را دارد و به صورت خودکار به ما کمک و یاری میرساند و شرط اول برای کمک و یاری رساندن این نیروی مافوق به ما حرکت در جهت ارزشها و صراط مستقیم است. وقتی که در راستای صراط مستقم قرار گرفتیم باید برای بهبودی خودمان تلاش کنیم تا به سلامت جسم و روان خود برسیم. نیروی درون همهی ما مانند قلههای یک کوه آتشفشان در درون ما نهفته است که در صورت ظهور میتوانند انسان را به سمت ارزشها و ضدارزشها تغییر دهند تفکر و تصمیمگیری با خودمان است که چگونه تفکر کنیم و چه تصمیمی بگیریم. از هر نقطه نوری بتابد در جمع آن باید تفکر نماییم با ذرات جرقه میتوان به روشنایی وسیع رسید، تفکر انتخاب شده به یک تصویر ذهنی تبدیل میشود و این تصاویر میتواند با تفکر و تصمیمگیری غلط تصاویری از یک انسان تنها، ناامید، بیمار و ترسو خلق کند و یا میتواند با تفکر و تصمیمگیری درست تصاویری از یک انسان سالم، امیدوار، شاد، بامحبت و متهور را خلق و یا ظهور کند. چیزی که مهم است این است که ما بر اثر تفکرهای غلط خودمان باعث بوجود آوردن مشکلات زندگی خودمان هستیم؛ زیرا نتوانستهایم به فلسفهی وجودی و هستهی درونی خود پی ببریم، اگر به طور کلی به یک کرم نگاه کنیم درخواهیم یافت که فلسفهی عظیمی در وجود آن نهفته است و این در حالی است که ما به عنوان اشرف مخلوقات بسیار بزرگتر و عظیمتر از یک کرم هستیم.
سلام فروزان هستم همسفر
وادی دوم وتاثیر آن بر روی من، اول برای من یک جمله بود، اما وقتی با دل گوش کردم فهمیدم این جمله برای نجات من همسفر است. سالها خودم را فراموش کرده بودم فقط دنبال درمان مسافرم بودم و نگران حال او بودم. دنبال رهایی او، اما خودم چه؟ خودم خسته ناامید و پر از ترس شده بودم. وادی دوم دستم را گرفت و گفت: اگر خودت به فکر خودت نباشی، هیچ کسی نمی تواند تو را نجات بدهد. وقتی به این وادی رسیدم فهمیدم خدا من را فراموش نکرده است، هنوز امید هست، میتوانم شروع کنم، این وادی باعث شد خودم را دوباره بشناسم قدری برای رشد حال خوب خودم تلاش کنم. الان میدانم که ارزش بودن من فقط برای مسافرم نیست. من خودم یک انسانم که باید رشد کنم و بدرخشم. وادی به من گفت، خودت باید خودت را نجات بدهی، دلگرم شدم، اما نمیدانستم چگونه؟ من همیشه فکر میکردم باید دیگران نجاتم بدهند اما وادی دوم گفت: نجات دهنده واقعی خودت هستی و گفت، تو ارزشمندی، تو توانایی را داری فقط باید خودت را ببینی، باز هم بعد از مدتی نتوانستم به خود فکر کنم همیشه به فکر مسافرم بودم. با خود گفتم حال او اگر خوب باشد حال من نیز خوب است؛ اما متوجه شدم که با حال بد من حال او نیز روز به روز بدتر میشود. با آموزشهایی که گرفتم متوجه شدم باید او را رها کنم و رها کردم و الان فقط خودم را میبینم و شروع کردم به تفکر کردن. با حال خوب من حال مسافرم هم خوب شد. من همسفر حالا هم خودم را و هم راهم را باور دارم و ادامه میدهم. وادی دوم به من یاد داد بیهوده نیستم؛ ولی تلاش و صبر کنم و به راهم ادامه دهم . حالا متوجه شدم اشک هایم، صبرم و عشقم همه ارزش دارد و همسفر هستم. شمعی در دست دارم با عشق و محبت برای رهایی، بودنم نور، عشقم، چراغ راه رهایی مسافرم است.
سلام دوستان صفوره هستم همسفر
در وادی دوم میخوانیم که هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. ما انسانها گاهی اوقات میگوییم که ما به هیچ دردی نمیخوریم و الکی و بیخودی به این دنیا آمدهایم و یا اینکه بعضیها میگویند ما هیچ ارزشی نداریم در صورتی که این طور نیست، خداوند وقتی که ما را آفرید از روح خودش در ما دمید و ما را اشرف مخلوقات نامید؛ پس ما باید پی ببریم که وقتی خداوند برای ما ارزش قائل شده و از روح خودش در ما دمیده و ما را بهترین نامگذاری کرده و به ما ارزش داده پس خود ما هم باید ارزش خودمان را بدانیم و بفهمیم که ما هم یک موجود ارزشمندیم. وادی دوم به من میگوید که نه تنها خلق شدن من، هیچ وقت بیهوده نبوده که خلق شدن هیچ موجودی در این دنیا بیهوده نیست و در پس خلقت هر چیزی، سرّی نهفته است که ما با آگاهی و دانایی باید آن سرّ را کشف کنیم. ما با علم به این موضوع یاد میگیرم که وجودم دراین دنیا حتما لازم است و حتی نباید لحظهای هم به پوچی فکر کنم و ناامید باشم. امید به روزهای بهتر و زندگی خوش و خرم برای همه دارم.
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)
ارسال و ویرایش: همسفر اعظم دبیر سایت
همسفران رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
55