سومین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امامقلیخان با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر نیلوفر و دبیری همسفر اطهر با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی نهد،هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 8 اردیبهشت ماه ۱۴۰4 ساعت ۱6:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز وادی دوم، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ با نگاه به هستی، متوجه میشویم همه ما برای یک رسالتی در این هستی وجود داریم: ازجمله موجودات، دریاها، آب، درختان و هر چیزی که اطرافمان است؛ خداوند هر چیزی را بانظم و مقررات خودش آفریده است و ما باید در کنار اینها آموزش و الگو بگیریم، با نگاه به طبیعت میبینیم اگر لاشخورها نبودند، بوی بد و عفونت حیواناتی که در بیابان میمردند همهجا را فرامیگرفت و یا یک درخت گردو که با آبوخاکی که به آن میدهیم، درختی پر از گردو و سایه خوبی میدهد.
هر چیزی بر مبنای تفکر و اندیشه ما است همانطور که وادی اول تفکر را یاد میدهد؛ خداوند دو راه تاریکی و روشنایی را برای انسان گذاشت و مصرفکننده تاریکی را انتخاب کرد، به حال بد رسید و به سیستم و ساختار خودش آسیب زد، به کسی آسیب نزد، تمام تخریبها را به سیستم خودش وارد کرده است؛ اما زمانی که به کنگره میآید با تفکر شروع به حرکت میکند، تفکر و اندیشهاش باز میشود، پس آن موقع است که مفهوم و درک خوبی از وادی دوم را میفهمد که چرا به این حیات پا گذاشته است، اگر درگذشته بود، مینالید که چرا من به دنیا آمدهام، من معیوب و بیمار هستم، درصورتیکه تفکر و اندیشهاش خراب بوده و اگر تفکر و اندیشهاش درست شود به حال خوب میرسد.
اگر یک نفر به ما گفت چرا زنگت زرد است، حالمان بد نمیشود؛ چون تفکرمان خوب است؛ اما اگر تفکرمان خراب باشد فردی به ما بگوید که چرا رنگت پریده و یا چرا چاق شدی؟ بدون تفکر و اندیشه حالمان بد میشود و حرفش را به خودمان میگیریم؛ زمانی که حس ما باز شود، تفکر و اندیشه ما هم به حرکت میافتد و اینجاست که حس به تفکر من انتقال داده میشود و دیگر در آستانه آشوب قرار نمیگیرم و حالم بد نمیشود، روزی بود که حضرت موسی از جایی گذر میکرد و کرمی در لجنزار غوطهور بود، حضرت موسی به خداوند فرمود: چرا این کرم را آفریدی؟ خداوند هم فرمود که همین سؤال را کرم از من پرسید، که چرا موسی را آفریدی؟ درصورتیکه اگر ما به طبیعت نگاه کنیم، میبینیم که باید الگو بگیریم، چیزهای بد و افکار منفی همدیگر را نبینیم، مشکل ما انسانها این است که فقط منفیها را میبینیم.
این داستان خیلی برای من جالب بود که حضرت عیسی از کوچهای عبور میکردند که سگی مرده بود و از بوی بد و تعفن آنهمه مردم سروصدا میکردند، درحالیکه حضرت فرمودند: چه دندانهای سفیدی دارد و اینجا به ما نشان میدهد که ما نباید بدیهای انسانها را ببینیم و خوبیها را ببینیم، من مریم مسافرم را در نظر بگیرم، مسافر من فقط یک مصرفکننده است که به سیستم و ساختار خودش آسیبزده و به فرد دیگری آسیب نزده است، من نبایستی فقط مصرف مواد او را ببینم، خوبیهایش را نیز ببینم، اگر حس خودم را خوب کردم و خوبیهایش را دیدم به آن حال خوش و موفقیت میرسم.
در سیدی ساختار قالب آقای مهندس بیان کردند: ما آمدیم در کنگره که به آن قالب برسیم که از ما یک قالب خوب ساخته شود، وقتی من وارد کنگره میشوم، راهنمای من تلاش میکند که از من یک قالب و الگوی خوب ساخته شود، پس ما اینجا دست همه را عاشقانه میبوسیم که بدون اینکه هیچ هزینهای دریافت کنند، خدمت میکنند، راهنما، مرزبان و ایجنت، همه برای اینکه ما به حال خوش برسیم و یک قالب خوب از ما ساخته شود، خدمت میکنند، آقای مهندس در سیدی هستی هم خیلی جالب بیان کردند: ما به سیستم و ساختار جسم و روان خود آسیب زدیم، پس باید جهانبینی خودمان را درست کنیم، اگر جهانبینی درست شود به همه موفقیتها دست خواهیم یافت.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر سمیرا و مسافر حسین
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
395