به نام قدرت مطلق الله
مقدمه:
وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیدهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
شرح مقاله: در وادی دوم تغییرات بیشتر است. گاهی اوقات با خود میگوییم که اصلاً من به درد نمیخورم، اصلاً من رقمی نیستم، عددی نیستم، من اصلاً آدمحسابی نیستم و بیخودی به این دنیا آمدهام، میگوید: که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی نیامده و فقط مخلوق انسان نیست. هر کسی که به این حیات قدم میگذارد هیچکدام بیهوده، الکی و تصادفی نیست.
ما، انسانها درونمان خودش یک جهان است. هر کدام از ما مشکلاتی داریم، وقتی مشکل به بهترین صورت حل میشود، درونمان تبدیل به یک شهرآباد میشود. انسان زمانی که متعادل میشود، میتواند بهطرف نیروهای بیشتری قدم بردارد.
به نظر ما یک سری مسائل وجود دارد که اهمیت چندانی ندارد و برای ما بیارزش است؛ ولی یک سری مسائل برایمان باارزش است؛ ولی بعدها ممکن است برای ما ۱۰ شاهی ارزش نداشته باشد.
مثلاً از اینکه دزد نیستیم ناراحتیم که چرا دزد نیستیم! فلانی را نگاه کن چقدر زرنگ است، چقدر پول حقحساب میگیرد. دزدیکردن، حقحساب گرفتن، رشوهگرفتن و از صراط مستقیم خارجشدن یک نوع ارزش بهحساب میآید یا مثلاً ما که دزدی نمیکنیم آدم بیعرضهای هستیم.
پس ما راهمان را گمکرده بودیم؛ یعنی خوب تفکر و خوب اندیشه به خرج نمیدادیم. برای یافتن خود اینجا؛ باید کوشش کنیم؛ چون همه ما گمگشتگانی هستیم که بدون تفکر و کوشش در تواناییهای ما خلل حاصل گردیده است. وقتی کار و کوشش کنیم به یک قدرتی میرسیم که کوچکترین خللی در ما ایجاد نمیشود، مثلاینکه زمانی که درس میخوانیم به خودمان میگوییم برای چه درس میخوانی؟ درسخواندن به درد نمیخورد، فوری خللی ایجاد میشود.
آقای مهندس میگویند: اگر به تواناییات، تفکر، اندیشه و کوشش برسید؛ حتی اگر دیگران حرفی بزنند و کاری کنند در توانایی ما خللی ایجاد نمیشود. یک حرف کوچک کسی به ما بزند ما تمام تواناییهایمان به هم میریزد. مثلاً به ما میگویند چقدر پیر شدی فوری به هم میریزیم. با کوچکترین انتقادی که از ما کنند فوری به هم میریزیم، دعوا و کتککاری میشود و... یا وقتی یکی به شما ناسزا بگوید فوری به هم میریزید. پس اگر تفکر و اندیشهٔ انسان درست شود دیگر بیدی نیستید که به این بادها بلرزید؛ باید به یک وضعیتی برسیم هرجا یک کورسو نوری دیدهایم به طرفش حرکت کنیم.
یک راه و یک روزنهای دیدهایم که سمبل انسانیت، سنبل خوبی، سنبل پیشرفت و سمبل خیلی چیزها است؛ چون از ذرات جرقه میتوانیم به نور و روشنایی وسیعی برسیم و در نشانههای قدرت مطلق هم روشنایی پیدا است.
ما بیشترین چالشمان با خودمان است، برای مثال اگر بخواهیم دائماً درگذشته باشیم، دچار افسردگی میشویم و اگر در آینده سیر کنیم دچار اضطراب خواهیم شد، و انسانی که در زمان حال زندگی میکند آن انسان در حال آرامش است.
لحظه دشواری دشوار نیست، یادآوری آن دشواری، دشوار است. چرا که همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای آتشفشان هستند.
نتیجهگیری:
موضوع مهم این است که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفتانگیزی به نام قدرت مطلق یا خداوند و نیروی برتر وجود دارد که میتواند یاریرسان ما باشد.
کارهای ضد ارزشی مثل: دروغ گفتن، غیبتکردن، در کار دیگران تجسسکردن و برای دیگران آرزوی بد خواستن، همهٔ اینها است و از قدرت مطلق و از پشتیبان دور میشویم؛ اما اگر به ارزشها بپردازیم و ضد ارزشها را انجام ندهیم، آن زمان است که قدر مطالب و پیدا میکنیم؛ باید بدانیم مولای متقیان میگوید: هر کسی کلمهای به من بیاموزد، من را بنده خودش کرده است.
بعضیاوقات ما ارزش خیلی چیزها را نمیدانیم. شخصی خیلی زمان صرف ما کرده است، برایمان انرژی صرف کرده؛ ولی یکمرتبه با یک حرف ساده مثلاً بالای چشمت ابرو هست، ما همه آن زحمات را ندیده میگیریم و میگوییم این شخص آدم خوبی نیست و پشت سر او صحبت میکنیم؛ چون تبلیغ منفی کرده. این خودش ضدارزش است و اینجاست که مورد حمایت خداوند یا قدرت مطلق قرار نمیگیریم، پس بهتر است بهجای اینکه بگوییم این شخص را قبول نداریم یا آن شخص را قبول نداریم، کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی خود، حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم.
منابع: سی دی وادی دوم، سی دی، چالش ۲
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
70