English Version
This Site Is Available In English

هیچ‌چیزی در این هستی بیهوده نیست

هیچ‌چیزی در این هستی بیهوده نیست

سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر

وادی دوم می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهوگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» چیزی که مهم است این است که ما در اثر تفکر غلط در مسیر ضدارزش‌ها برای خود مشکلاتی را به‌وجود آورده‌ایم و در اثر تفکرات غلط تخریب‌های فراوانی را ایجاد نموده‌ایم که خود را به صورت انواع و اقسام بیماری‌های جسمی و روانی نشان می‌دهند. این وادی برای شناخت خود و جسم ما می‌باشد که ما را راهنمایی می‌کند تا خود را بیشتر بشناسیم و دنیای درون را تبدیل به یک شهر آباد کنیم. وادی دوم به من می‌آموزد که چگونه از تاریکی‌هایی که تجربه کرده‌ام؛ برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها و عبور از گذرگاه‌های سخت استفاده کنم که آن‌وقت انسانی کار آزموده و رها خواهم شد. ان‌شاءالله از این گذرگاه سخت با موفقیت گذر خواهم کرد. این انحراف در فکر و اندیشه خود را با حضور در جلسات و تغییر در جهانی‌بینی خود اصلاح خواهم کرد.

سلام دوستان نصرت هستم همسفر

برداشت من از وادی دوم کتاب عشق این است که هیچ فردی یا انسانی، حیوان و مخلوقی بدون هدف به این جهان نیامده و خداوند هر موجودی را که آفریده با هدف کامل و بدون این‌که نقصی در هدفش باشد آفریده است تا ارزشمند و هدفدار؛ مفید و مثمرثمر باشد‌ برای رسیدن به کمال خودش و رسیدن به کمال مطلق یا همان خداوند. در مرحله اول باید قدر و ارزش وجودی خودش را بداند و برای خودش ارزش قائل باشد و شاکر خداوند باشد. دستورها و فرامین مثبتی که خداوند فرموده را انجام دهد و به‌ طرف کارهای منفی یا خواسته‌های شیطانی نرود و درصدد انجام آن برنیاید؛ چراکه خداوند به انسان اختیار کامل داده است و انسان مختار است که خودش راهش را به‌سوی مثبت یا منفی انتخاب کند. ما نباید از خودمان ناامید و مأیوس شویم؛ زمانی‌که مریض می‌شویم یا مشکلی برای ما پیش می‌آید؛ نباید بگوییم من به درد هیچ کاری نمی‌خورم یا از پس هیچ مشکلی بر نمی‌آیم و وجودم بی‌فایده است؛ چراکه احساس ناامیدی از حس‌های شیطانی است. باید امیدوار باشیم و به جلو حرکت کنیم و انسان تاریکی را تجربه می‌کند تا به مفهوم روشنایی پی ببرد و باید قدر آن را بداند و از روشنایی و رهایی لذت و بهره کافی را ببرد. مطلب مضمون بر اساس اضداد می‌باشد و بایستی به فلسفه وجودی و خلق خودمان و دیگران پی ببریم و به خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و تا زمانی‌که حیات داریم بر مرکب جسم خود، فرمانروایی باقدرت باشیم و حکم‌رانی نماییم و به آرامی سازندگی را در جسم، روان و جهان‌بینی خود به‌وجود آوریم.

سلام دوستان شکوفه هستم همسفر

این وادی به ما می گوید که تمام خلقت و هستی هدفمند خلق شده‌اند؛ زیرا اساساً خداوند هیچ کار بیهوده‌ای را انجام نمی‌دهد و این را بارها در آیات قرآنی خود متذکر شده است. چیزی که در این آیات مورد توجه است که آدمی را به تفکر و تعقل وادار می‌کند، یعنی اگر انسان نسبت به جهان هستی و مخلوقات آن بیندیشد پی خواهد برد که حتی کوچکترین موجودات هم بیهوده خلق نشده‌اند. حال چگونه ممکن است که من انسان به عنوان اشرف مخلوقات بیهوده پا به این هستی گذاشته‌ باشم. انسان بر اساس ناملایمتی‌های که در زندگی‌اش رخ می‌دهد حال چه به دلیل عدم تفکر درست یا بنا به شرایطی که دارد ممکن است دچار سردرگمی شود و خود واقعی‌اش را گم کند و این حس را داشته باشد که برای چه خلق شده است و وجود من یک وجود بی‌ارزش است. هر کدام از ما برای انجام یک رسالت آمده‌ایم و این رسالت بسته به‌ توانایی افراد متفاوت می‌باشد. حس ناامیدی و پوچی از ابزار نیروهای منفی برای راکد کردن انسان‌ها می‌باشد. به عقیده من این حس به سراغ انسان‌هایی می‌آید که حرفی برای گفتن دارند و انسان‌های قوی و تاثیر گذاری می‌باشند. نیروهای منفی با گرفتن هویت انسان‌، مانع از انجام این رسالت‌ها می‌شوند. من برای پیدا کردن خودم و پی بردن به رسالتی که دارم بایستی در ابتدای امر حس‌های خودم را پالایش کنم. حس‌هایی که در وجودم بسته شده‌اند را باز کنم و پیام‌ها را به درستی دریافت و برداشت کنم. تا زمانی‌که حس‌های من آلوده باشد و دارای ذهنی شلوغ باشم مطمئناً در هیاهوی وجود خود گم می‌شود و نمی‌توانم خودم را پیدا کنم.

سلام دوستان سهیلا هستم یک همسفر

این وادی می‌گوید نه فقط انسان؛ بلکه هر چیزی که به این حیات قدم می‌گذارد، بیهوده و تصادفی نیست. هیچ‌چیزی در این هستی بیهوده نیست؛ حتی اگر به چیزهای برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به هستی گذاشته‌اند باید مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ما است و ما نتوانسته‌ایم به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن چیز پی ببریم. انسان زمانی‌که پا به هستی گذاشت نیروی مافوق او را به یک دو راهی هدایت کرد و این دو راهی یکی راه تاریکی‌ها است و دیگری راه روشنایی‌ها است و اصولاً انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها. من از این وادی آموخته‌ام که من به این هستی آمده‌ام تا به رسالتی که دارم برسم؛ پس هیچ‌چیزی در این دنیا بیهوده آفریده نشده است. این وادی عظمت خداوند را که چه‌قدر زیبا است‌ و این که با تفکر یاد گرفتم هر کدام از موجوداتی که خداوند آفریده انسان‌ها، گیاهان، حیوانات بیهوده نبوده است و هر کدام از ما رسالتی داشته و داریم. باید با علم و دانشی که به دست می‌آوریم برای هستی با عشق خدمت کنیم. به قول استاد سردار بزرگوار که فرمودند: «ابتدا آموزش، سپس خدمت درست انجام دهیم» و چه خدمتی بالاتر از عضو شدن در لژیون سردار که شاید رسالت من سهیلا خدمت در این لژیون می‌باشد و امیدوارم که بتوانم تا زمانی‌که در این حیات هستم در کنگره۶۰ خدمت کنم.

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

در زندگی برای ما پیش آمده است که فکر کنیم یک آدم بیهوده یا پوچ هستیم؛ ولی در این وادی به ما می‌گوید هیچ‌کس بیهوده آفریده نشده است؛ حتی حشرات، حیوانات و ... هر انسانی در زندگی خود رسالتی دارد و نباید فکر کند فرد خاصی نیست یا بی‌ارزش است. تجربه خودم را بگویم تا چند سال پیش و قبل از ورود به کنگره، همیشه فکر می‌کردم که من برای چه آفریده شدم؟ این سؤال چندین سال ذهن من را درگیر خود کرده بود؛ ولی با ورود به کنگره و رسیدن به این وادی به این نتیجه رسیدم که واقعاً هر آفریده خداوند بر اساس یک نظم و هدف خاصی است، هر چند که ما فکر کنیم آفریده شدن ما بی‌دلیل است. اگر دقت کنیم خواهیم فهمید که در آفرینش یک کرم، فلسفه بسیار عظیمی وجود دارد؛ درصورتی که ما انسان هستیم و خیلی بزرگتر از یک کرم می‌باشیم. خداوند پس از خلقت انسان او را بر سر یک دو راهی قرار داد که یکی راه تاریکی‌ها و دیگری روشنایی‌ها است. یک نکته بسیار مهم این است که ما در جهان هستی تنها نیستیم؛ بلکه نیروی عظیمی به نام قدرت مطلق یا خداوند ما را یاری می‌کند شرط آن هم این است که ما در راه صراط مستقیم و ارزش‌ها حرکت کنیم. قبل از این‌که بگوییم این نیروها را قبول نداریم، بهتر است کمی تفکر کنیم و بدانیم که به طور تصادفی پا به این حیات نگذاشته‌ایم. این وادی به ما می‌گوید که تمام خلقت و هستی هدفمند خلق شده‌اند؛ زیرا اساساً خداوند هیچ کار بیهوده‌ای را انجام نمی‌دهد و این را بارها در آیات قرآنی خود بیان می‌کند.

چیزی که در این آیات مورد توجه است این است که آدمی را به تفکر و تعقل وادار می‌کند، یعنی اگر انسان نسبت به جهان هستی و مخلوقات آن بیندیشد پی خواهد برد که حتی کوچک‌ترین موجودات هم بیهوده خلق نشده‌اند. حال چگونه ممکن است که من انسان به عنوان اشرف مخلوقات بیهوده پا به این هستی گذاشته‌ باشم. انسان بر اساس ناملایمت‌هایی که در زندگی‌اش رخ می‌دهد؛ حال چه به دلیل عدم تفکر درست یا بنا به شرایطی که دارد ممکن است دچار سردرگمی شود و خود واقعی‌اش را گم کند و این حس را داشته باشد که برای چه خلق شده است و وجود من یک وجود بی‌ارزش است. هر کدام از ما برای انجام یک رسالت آمده‌ایم و این رسالت بسته به‌ توانایی افراد متفاوت می‌باشد. حس ناامیدی و پوچی از ابزار نیروهای منفی برای راکد کردن انسان‌ها می‌باشد. به عقیده من این حس به سراغ انسان‌هایی می‌آید که حرفی برای گفتن دارند و انسان‌های قوی و تأثیرگذاری می‌باشند. نیروهای منفی با گرفتن هویت انسان‌ مانع از انجام این رسالت‌ها می‌شوند. من برای پیدا کردن خودم و پی‌بردن به رسالتی که دارم، باید در ابتدای امر، حس‌های خودم را پالایش کنم. حس‌هایی که در وجودم بسته شده‌اند را باز کنم و پیام‌ها را به درستی دریافت و برداشت کنم، تا زمانی که حس‌های من آلوده باشد و دارای ذهنی شلوغ باشم مطمئناً در هیاهوی وجود خود گم می‌شوم و نمی‌توانم خودم را پیدا کنم.

سلام دوستان خدیجه هستم همسفر

در روزهای تاریکی و مشکلات گاهی به این فکر می‌کردم که چرا پا به این دنیا گذاشته‌ام؟ هدف آمدنم چه بوده است؟ خسته و نالان همیشه منتظر پایان بودم. غافل از این بودم که خداوند بزرگ پشتیبان من است و لحظه‌ای من را رها نکرده است. خداوندی که حتی کرم خاکی را برای اکسیژن رساندن به خاک آفریده است، حتماً من را نیز برای هدفی و برای یادگیری موضوعی آفریده است. من اگر آن تاریکی را نمی‌چشیدم، معنی آسایش و عظمت حضور الان خودم را در روشنایی درک نمی‌کردم و شکرگذار نبودم. تاریکی که هر اتفاقش حامل پیامی برای من بود. با آموزش‌های کنگره متوجه شدم که همان تاریکی هم با انتخاب خودم در مسیر من قرار گرفته بود. باز هم شکرگزار هستم که اگر آن‌ها نبودند عظمت روشنایی و خوش‌حالی الان را نمی‌دانستم و باز با انتخاب‌های اشتباه، ممکن بود در مسیر نادرست قدم بردارم. از این به بعد با آموزش کنگره می‌دانم که قدرت اختیار دارم و با توجه به وادی دوم، من برای هیچ به این جهان نیامده‌ام و با تفکر درست و حرکت تدریجی در مسیر درست، بذرهایی برای آینده خود بکارم تا محصول نیکویی برداشت کنم. محصولی که در مسیر ارزش‌ها باشد و همواره در جهت آموزش گرفتن باشم تا بتوانم علت آمدنم را پیدا کنم و بتوانم در ادامه مسیر خدمت به این چرخه انجام بدهم.

سلام دوستان رها هستم یک همسفر

دستور جلسه وادی دوم به ما یادآوری می‌کند که هر کدام از ما در هر مقطع و زمانی که باشیم با هر چالشی که روبه‌رو باشیم هرگز نباید به این فکر کنیم که ما بیهوده و بی‌دلیل آفریده شده‌ایم و ارزشی نداریم. ما شاید خودمان یادمان برود؛ اما اگر فکر کنیم خواهیم‌ دید که در بحرانی‌ترین زمان‌ها، در سخت‌ترین مشکلات توانسته‌ایم خیلی راه‌گشا باشیم؛ پس هرگز نباید ناامید شویم. بخواهم دستور جلسه را مرتبط با لژیون سردار بیان کنم بایستی بگویم که من هم روزی دقیقاً همین فکر را می‌کردم که این همه آدم دارند میلیونی پول می‌دهند و عضو لژیون سردار می‌شوند من با ۵۰۰ هزار تومان به چه دردی میخورم که بخواهم بیایم این پول را بدهم و با خود می‌گفتم اگر نتوانم بقیه‌اش را بدهم چه می‌شود. خدا را شکر می‌کنم توانستم امیدوار باشم و به این فکر کردم که ذره‌ذره جمع گردد، وانگهی دریا شود و عضو لژیون سردار شدم. در کمال ناباوری مسیر برای من طوری رقم خورد و امسال هم دومین سالی است که عضو این لژیون پر برکت هستم؛ حتی در سال اول که عضو شدم باز هم در مسیر، نیروهای بازدارنده و تخریبی مدام می‌گفتند اگر نتوانی به تعهدت عمل کنی چه خواهد شد؟ بیا انصراف بده؛ اما خدا را شکر می‌کنم که من امیدم را از دست ندادم و به این باور رسیدم که هر چه‌قدر اندک هم باشد من هم عضوی از این سیستم هستم و باید قدم‌هایم را هر روز محکم‌تر کنم. هرگز امیدواری و تلاش را نباید از دست بدهیم.‌

سلام دوستان شکوفه هستم یک همسفر

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی به من می‌آموزد که قدر خود، حیات و فرصتی که به من داده شده را بدانم.‌ باید بدانم که هنوز وقت است، برای جبران کردن خسارت به خودم جامعه و اطرافیانم یا انجام دادن کارهای ارزشمند؛ چرا که هنوز نفس می‌کشم و می‌توانم نسخه بهتری از خودم ارائه دهم. باید بدانم خیلی‌ها آرزو داشتن فرصتی دوباره برای زندگی داشته باشند؛ اما دیگر امکان‌پذیر نیست؛ پس بی‌دلیل پا به حیات نگذاشته‌ام و هنوز امتحانم را کامل پس نداده‌ام؛ چون خداوند من را بر سر دو راهی گذاشته و به من اختیار داده تا بتوانم راه مثبت یا منفی را انتخاب کنم.

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

اکثر افراد وقتی با یک مشکل رو‌به‌رو می‌شوند؛ قبل از هر چیزی احساس ترس و ناامیدی می‌کنند. همین احساس باعث می‌شود انسان افکار منفی به سمتش بیاید و شخص جهت زندگی‌ را گم کند. زمانی‌‌که انسان، پا به هستی گذاشت، خداوند او را بر سر دو راهی قرار داد؛ یک راه روشنایی و دیگری راه تاریکی؛ ولی این اختیار را به انسان داد تا خود انتخاب کند. اصولاً انسان تا تاریکی را تجربه نکند نمی‌تواند عظمت روشنایی را درک کند. من همیشه با خود جنگ داشتم که چرا این زندگی نصیب من شد؟ چرا من باید تاوان اشتباهات شخص دیگر را بدهم؟ چرا این مشکل برای من پیش آمد؟ اصلاً چرا من آفریده شده‌ام و هزاران فکر دیگر. با عبور از وادی اول که همان وادی تفکر است به وادی امید که همان وادی دوم است رسیدم. این وادی به من نوید می‌دهد که تو بیهوده به جهان هستی پا نگذاشته‌ای و خداوند از آفرینش ما قطعاً هدفی دارد. متوجه شدم که هدف از آفرینش من و مسافرم در کنار هم، رسیدن به آن آموزش و خدمت کردن است. این وادی به من می‌گوید خودت را همان‌گونه که هستی دوست داشته باش و بپذیر، زیبایی خودت را ببین و خودت را باور داشته باش. در صراط مستقیم قدم بگذار و بدان که تو هم باارزش هستی.

سعی کن در اوج مشکلات گله‌مند نباشی و این را بدان جلودار واقعی ما خداوند است که هر ناممکنی را ممکن می‌سازد. از زمانی‌که وارد کنگره شدیم خیلی در مورد امید صحبت می‌شود، ما این موضوع را باید خیلی مهم بدانیم و همیشه در زندگی خودمان مسئله امید را در نظر بگیریم. این را بدانیم ما در این جهان تنها و بدون پشتیبان نیستیم و خداوند همیشه و همه‌جا یاری‌رسان ما است. برای این‌که همیشه مورد حمایت الله قرار بگیریم؛ باید از ضدارزش‌ها دوری و به ارزش‌ها بپردازیم و در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم. به یاد دارم در اوایل سفر مسافرم وقتی گلریزان برگزار شد، خیلی دوست داشتم عضو لژیون سردار باشم؛ اما توانایی شرکت در این لژیون را نداشتم و ناامیدی سریع سراغم آمد؛ ولی از آن‌جایی که در کنگره به وادی دوم رسیده بودم و کلی آموزش گرفته بودم یک ندایی از درونم من را امیدوار کرد، ندایی که گفت تو بیهوده نیستی و می‌توانی با پس‌انداز کوچک، سال بعد عضو لژیون سردار شوی. نه‌تنها خودم را با پس اندازم عضو لژیون سردار کردم؛ بلکه روز مرد، توانستم به عنوان هدیه، مسافرم را نیز عضو این لژیون کنم. در آخر این‌که همیشه سعی کنیم امیدوار باشیم؛ چرا که پایان شب سیه سپید است. من عاشق این جمله هستم که نوبت باران محفوظ است.

سلام دوستان حمیده هستم همسفر

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. قبل از ورود به کنگره همیشه در تصوراتم علت خلقت خودم را با خدا در میان می‌گذاشتم و می‌گفتم که خدایا هدف از خلقت من چه بوده است؟ تا این‌که وارد کنگره شدم و زمانی‌که برای اولین بار با وادی دوم آشنا شدم، متوجه این قضیه شدم که چه تفکرات پوچی داشتم، چه گلایه‌های کودکانه و بی‌خردانه‌ای از خداوند می‌کردم. بعد از این‌که وادی دوم را خواندم، تازه متوجه شدم که تمام هستی تمام موجوداتی که در این حیات خلق شده‌اند در پس خود تفکری عظیم و الهی به همراه دارند. حالا دیگر دید من به عالم هستی به گونه‌ای دیگر شده اکنون دانسته‌ام که مأموریتی عظیم بر دوش من نهاده شده است، تا این مأموریت را به سر منزل مقصود برسانم. یکی از این مأموریت‌ها این است که من وظیفه مادر بودن خود را به درستی به انجام برسانم و وظایفی که نسبت به زندگی و افرادی که به آن‌ها عشق می‌ورزم دارم را به درستی انجام دهم. اکنون می‌دانم که به جهت بیهودگی قدم به این حیات نگذاشته‌ام من به هیچ نیستم حتی اگر خود به هیچ فکر کنم.

رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
ویراستاری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (عضو لژیون سردار)
عکس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .