English Version
This Site Is Available In English

باید فلسفه وجودی خود را کشف کنیم

باید فلسفه وجودی خود را کشف کنیم

همسفر مینا:
ابتدا خدا را شاکرم بابت این بستری که فراهم شده تا دور هم جمع شویم، مهارت زندگی‌کردن را بیاموزیم و رفته رفته در مسیر زندگی، از این آموزش‌ها استفاده کنیم. اگر بخواهیم به همه‌ موجودات عالم بنگریم، می‌بینیم که همه آن‌ها برای ما انسان‌ها خلق شده‌اند. انسان خردمند، نمی‌اندیشد که همه چیز برای انسان است؛ اما خود انسان‌، بیهوده به وجود آمده است.

در کنگره۶۰، پس از درک وادی اول که همان تفکر است، به وادی دوم می‌رسیم که می‌گوید، هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌گذارد، هیچ‌ یک ‌از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. فکرکردن به این موضوع که مشکلاتمان حل نمی‌شود و بیهوده هستیم، ما را پر از حس منفی و ناامیدی می‌کند. وادی دوم ما را از پوچی و ناامیدی دور می‌کند و بر این باور می‌نشاند که موجود قدرتمندی هستی، نیروهای زیادی در ما نهادینه شده و می‌توانیم در اوج ناامیدی و شکست، خودمان را از قعر تاریکی به نور و روشنایی برسانیم.

تنها خود انسان است که می‌تواند، روشنایی‌بخش راه زندگی خویش باشد؛ البته اگر به قدرت مطلق و آموزش‌های درست ایمان داشته باشد. هرکس باید به این موضوع باور داشته باشد که خلق شدنش در این دنیا، قطعا از روی حکمتی بوده است و خودش را دست‌کم نگیرد. باید فلسفه‌ وجودی خود را کشف‌ کنیم، بدانیم چه چیزی می‌خواهیم و در همان جهت حرکت کنیم.

اگر برخلاف این قضیه فکر کنیم و چیزی را بیهوده تصور کنیم، این از تصور و پندار غلط ماست که به فلسفه‌ وجودی آن در این هستی پی نبرده‌ایم. زمانی‌که درون، برون، افکار و اندیشه ما، تبدیل به یک شهر آباد شود، بدان معنیست که راه را درست انتخاب کرده‌ایم. در شهر وادی‌ها به آرامی، پله‌ها را در می‌نوردیم و برای یافتن راه، باید با روش DST، پله‌های تعالی را طی کنیم.

همسفر فریماه:
در وادی دوم آموختم که هیچ مخلوقی بیهوده خلق نشده و هیچ یک از انسان‌ها هیچ نیستند؛ حتی اگر به هیچ فکر کنند. اگر احساس بیهودگی می‌کنم، به دلیل اعتماد به نفس پایینی است که در اثر تفکرات غلط بوجود آمده است. انسان موجود قدرتمندی است و خداوند نیروها و قدرت‌های عظیمی به او بخشیده است.

نیروی منفی می‌داند که انسان با وجود این نیروها و قدرت‌ها، شکست ناپذیر است و شیطان،  می‌داند که انسان را از بیرون نمی‌تواند شکست دهد، به همین دلیل، تمام توان خود را به کار می‌گیرد‌ تا این نیروها را از درون خنثی کند. نا‌امیدی، یکی از همین ترفندهاست. نیروی منفی با استفاده از حس نا‌امیدی، موتورهای تولیدکننده نیروهای انسان را از درون، خاموش می‌کند و انسان از حرکت باز می‌ماند و خود را متوقف می‌کند.

این حس آنقدر خطرناک است که ممکن است انسان را به جایی برساند که خود را نابود کند و دست به انتحار و خودکشی بزند. در وادی دوم آموختم که باید به جنگ نرم خود ادامه دهم. جنگ نرم، جنگ آگاهی، اطلاعات و افکار است. تفکر انتخاب شده به تصویر ذهنی تبدیل می‌شود و می‌تواند زندگی‌ام را زیبا و سالم کند یا حال خراب و افسردگی را برایم به ارمغان آورد؛ باید ادامه دهم تا از درون ویران خود، یک شهر آباد بسازم.

باید همیشه به خاطر داشته باشم که تنها نیستم و نیروی عظیم خداوند مرا یاری می‌کند. خداوند انسان را در دو بعد جسم و نفس خلق کرد و من باید مراقبت کنم تا این نفس از ضد ارزش‌ها دوری کند. وادی دوم به من یاد داد که برای حل هر مشکلی باید امیدوار بود و در زمان حیات باید فرمانروای لایقی برای جسم خود باشم و به آرامی سازندگی را در جسم، روان و جهانبینی بوجود آورم.

همسفر مریم:
خداوند بزرگ را شاکرم که راه و مسیر کنگره‌‌۶۰ را برایم نمایان ساخت تا بتوانم آموزش بگیرم. در وادی دوم مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند، اگر به هستی نگاه کنیم، امکان ندارد چیزی را پیدا کنیم که بیهوده خلق شده باشد و اگر به این قضیه فکر کنیم که چیزی بیهوده آفریده شده، از تفکر غلط ما سرچشمه می‌گیرد.

آفرینش هر مخلوقی از انسان تا سایر موجودات، با هدف خاصی صورت گرفته است؛ حتی اگر تفکرمان این باشد که بیهوده آفریده شده‌اند. باید این را بدانیم که آفرینش هر موجود زنده‌ای برطبق فلسفه‌ای خاص صورت گرفته‌ است. خداوند از زمان آفرینش انسان، آن‌ها را بر سر دوراهی انتخاب قرار می‌دهد، راه روشنایی و نور و راه تاریکی و ظلمت. بیشتر ما انسان‌ها تاریکی‌ را تجربه کرده‌ایم و برای پی‌بردن به بزرگی و عظمت روشنایی، باید از پیچ و خم‌ها و گذرگاه‌های سخت عبور کنیم تا آن سختی‌‌‌ها را حل کنیم.

زمانی می‌توانیم از ویرانه‌ها به آبادی دست‌یابیم که افکار درست داشته باشیم. با رسیدن به آبادی، به آرامش و آسایش ر‌وح و روان خواهیم رسید، مانند مصرف‌کنندگان موادمخدر که راه تاریکی را انتخاب نمودند و در این راه، به نقطه‌ای رسیدند که توانایی‌های آن‌ها، در زیر تاریکی اعتیاد، دفن شد و دیگر اثری از آن‌ها به چشم نمی‌آمد. در چنین اوضاع و احوالی فرد معتاد، خود و زندگی‌اش را پوچ و بی‌معنی قلمداد می‌کرد و در این شرایط، حرکت به سمت کنگره۶۰ آغاز شد و با تفکر درست و قدم‌های استوار، مسیر درمان طی شد و ناامیدی رنگ دیگری به خود گرفت.

هیچ‌کدام از ما در هستی، بدون پشتیبان و تنها نیستیم و خداوند عزوجل، همواره یار و یاور ما بوده، هست و خواهد بود. با روی آوردن به ارزش‌ها و دوری جستن از ضد ارزش‌ها، می‌توانیم خداوند را به عنوان بزرگ‌ترين حامی و پشتیبان، در کنار خود داشته باشیم.

تایپ: همسفر نجوا، راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر سمیرا، راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .