وادی دوم میگوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر به هیچ فکر کنیم». اولین قدم برای اینکه انسان بتواند به صلح و آرامش برسد، یک تفکر است. ما انسانها خود را گم کرده و تنها چیزی که رؤیت نمیکنیم وجود خود ما است. برای یافتن خود باید فکر کنیم و در انجام آن کوشش نماییم. اگر به توانایی تفکر، اندیشه و کوشش برسیم، اگر دیگران به ما حرفی بزنند یا ایرادی از ما بگیرند، فوری بههم نمیریزیم و اهمیتی به آن نمیدهیم.
همه مطالب در درون و برون ما است که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند، اگر به آنها توان حرکت بدهیم، خواسته در جهت ارزشها و راه مستقیم باشد تصاویر تولید یا ظهور مییابند. ما انسانها در اثر تفکر غلط و حرکت در مسیر ضدارزشها برای خود مشکلاتی را بهوجود آورده و این تفکرات غلط یا حرکت در مسیر ضدارزشها قطعاً میتواند روی ساختار جسم تخریبهای فراوانی ایجاد کند و خود را به صورت انواع بیماریهای جسمی و روانی نشان بدهد.
اکنون ممکن است بعضی از ما تصور کنیم که همهچیز تمام شدهاست و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد یا ما اصلاً رقمی نیستیم و بیخودی به این دنیا آمدیم، که در مرحله نخست این یک توجیه است برای خود، برای فرو رفتن بیشتر در تاریکیها و ناامیدیها که نشان از دست دادن اعتماد به نفس ما و تسلیم در برابر نابودی محض و عدم تلاش ما برای رسیدن به سلامتی و صلح میباشد.
اگر به تمام هستی نگاه کنیم، امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد. اگر هم تصور کنیم بیهوده پا به حیات گذاشته است، این تصور و پندار نادرست ما است که نتوانسته به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن چیز پی ببریم. انسان زمانیکه پا به هستی گذاشت، نیروی مافوق او را به یک دو راهی، یکی راه تاریکیها و دیگری راه روشناییها هدایت کرد. انسان با قدرت اختیار خود میتواند یکی از این دو راه را برگزیند. اصولاً انسانها تاریکیها را برای پی بردن به عظمت روشناییها تجربه میکنند؛ زمانیکه انسان در تاریکیها فرو رفت، بایستی از گذرگاههای سخت عبور کند که اگر توانست از تاریکیها خارج شود انسانی کارآزموده و رها خواهد شد.
ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و قدرت مطلق یاریرسان ما خواهد بود؛ اما جلب حمایت این نیرو دوری از ضدارزشها، پرداختن به ارزشها و رفتن در مسیر صراط مستقیم میباشد. اکنون ممکن است بعضی از انسانها بگویند به نیروی برتر اعتقادی ندارند که البته هر فرد در افکار و اندیشه خود مختار است و بایستی به این نکته توجه کنیم که ما اطلاع چندانی از عمق وجودی خود نداریم؛ بنابراین بهتر است کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی خود و دیگران احترام بگذاریم و بدانیم که ما جهت بیهودگی پا به این حیات نگذاشتیم. برای اینکه تا زمانیکه حیات داریم، فرمانروای لایق و با شهامتی باشیم که بر جسم خود حکمرانی میکند، به آرامی سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهانبینی خود بهوجود آوریم و بدانیم که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
تایپ، ویراستار و رابط خبری: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری(لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
59