English Version
This Site Is Available In English

خواسته باید در جهت مثبت و الهی باشد

خواسته باید در جهت مثبت و الهی باشد

انسان جایگاه رفیعی دارد و هر لحظه و و مدام در حال فرمان دادن به خوبی‌ها و بدی‌هایش است؛ پس چگونه می‌شود که گاهی تصور می‌کند که هیچ در بساط ندارد و کنج عزلت قرار می‌گیرد بدون هدف و انگیزه و با ناامیدی به زندگی ادامه می‌دهد؟ وقتی صحبت از سختی و مشکلات می‌شود یاد آن داستان مورچه می‌افتم که یک لیوان آب در لانه‌اش می‌ریزند و خیال می‌کند که دنیا را آب برده است، دقیقاً انسان وقتی دچار درد و سختی می‌شود تصور می‌کند که دنیا به آخر رسیده، در حالی که همه چیز سرجای خودش است و ناامیدی و سختی که الان شاید دچارش باشم موقتی است و قطعاً یک روز تمام می‌شود. خیلی مسائل بر سر انسان می‌آید، با هر درد، شکست و ناکامی دچار ناامیدی می‌شود، یا چقدر در مسائل مختلف ترس داشت و بعد که برمی‌گردد و نگاه می‌اندازد می‌بیند همه آن ترس‌ها و ناامیدی‌ها چقدر خنده‌دار بوده است.

حالا که از آن عبور می‌کند و کرده‌ است، متوجه می‌شود که این‌ها فقط وسیله‌ای بودند که او را متوقف کنند تا به هدف و خواسته‌هایش در زندگی نرسد. زندگی ما طبق وادی اول دقیقاً به همین شکل است؛ یک نقطه در یک صفحه‌ و شاید در هزاران صفحه‌، پس دلیلی برای ناامیدی ما وجود ندارد. هر آنچه که الان هستیم و خانواده و عزیزان ما هستند، همه قابل تغییر است کافی است جای خود را در این نقطه از هستی بدانیم و به جلو حرکت کنیم و تغییر دهیم و بدانیم که هیچ‌وقت ترس‌های ما واقعی نبوده، اگر به گذشته نگاه کنیم کاملاً متوجه این قضیه می‌شویم که چقدر مسائل مختلف در مدرسه، در دانشگاه، برای تشکیل خانواده و زندگی و فرزند داشتیم و همه را از سر گذراندیم و الان آن مسائل گاهی برای ما خنده‌دار هم شده است.

 اگر الان من مادر مصرف‌کننده، همسر یک مصرف‌کننده هستم، یا حتی یک مصرف‌کننده هستم فقط کافی است این را بدانم که من با بالا بردن توانایی و ظرفیت حتماً می‌توانم این نقطه از زندگی خود را نیز کاملاً تغییر دهم. با مرور وادی اول متوجه شدیم که  ترس‌های ما اجازه فکر کردن به ما نمی‌دهد و وقتی تفکری نباشد؛ قطعاً ساختاری در ذهن شکل نمی‌گیرد که بخواهم چیزی و کاری را تجربه کنم، شاید در نظر اول بگوییم که فکر هم می‌کردیم، کاملاً درست است فکر هم می‌کردیم ولی به چه فکر می‌کردیم مگر غیر از این بود که مدام به فکر نیست و نابودی فکر می‌کردیم؟ فکر ما فکر کردن به نبودن و گاهی با زدن برچسب آرامش بود که بیشتر تنهایی را انتخاب کنیم، خب این فکر کردن چه سودی برای من داشت غیر از این‌که بیشتر چیزی که بر سر من آمده را بیشتر دامن بزنم و ناامیدتر شوم؟

همه ما در جای‌جای این هستی وظایفی داریم و درواقع برای انجام این وظایف خلق شده‌ایم، وظیفه برای خود، برای خانواده به عنوان فرزند، خواهر، همسر، مادر، شاگرد که اگر بتوانیم به‌درستی این وظایف را انجام بدهیم، بیشتر سود و منفعت آن به خودمان می‌رسد و قطعاً از زندگی بهتری هم بهره‌مند می‌شویم و با شوق و اشتیاق، در کنار آرامشی که بهره‌مند شدیم به مسیر خودمان بهتر ادامه می‌دهیم. وادی اول می‌گوید تو چه می‌خواهی؟ یعنی من باید خواسته و هدفم را همیشه در ذهنم در نظر داشته باشم، در وادی دوم می‌گوید چیزی که در وادی اول خواستی را، آیا توانسته‌ای آن را در ذهنت ببینی؟ نکته مهم این‌جا است که من زمانی می‌توانم خود را در آن موقعیت ببینم که در وادی اول کم‌کم توانسته باشم برای داشتن آن خواسته توانایی کسب کرده باشم. 

اگر توانستم خواسته را داشته باشم و خودم را لایق و شایسته آن دانستم تفکر من نتیجه می‌دهد و درون تاریک و ناامید من را روشن می‌کند. در وادی دوم می‌گوید خواسته باید در جهت مثبت و الهی باشد یعنی قطعاً خواسته‌ای که به ضرر من باشد اتفاق نمی‌افتد مگر این‌که که مبنا و ماهیت خواسته تغییر کند، باید به‌عنوان همسفر حواسم به این قضیه باشد که برای چه می‌خواهم مسافر من درمان شود، یا من برای چه به کنگره می‌آیم؟ خیلی از همسفران با نیت به‌دست آوردن سلامتی مسافران خود و این‌که مسافرشان به زندگی و خانواده برگردند به کنگره آمدند و خودشان نیز آرامش از دست رفته را پیدا کردند و الان در کنار مسافر خدمت می‌کنند.

 تفکرشان برای زندگی و حیات بهتر همچنان ادامه داشت و سوای این‌که از سلامتی و خانواده بهره‌مند هستند می‌توانند در زمینه‌های مختلف نیز تفکر داشته باشند و امکانات و آسایش بیشتر برای خود فراهم کنند. در قسمت خدمت و خدمت‌های مالی فکر می‌کنند و به جایگاه‌های خدمتی و حتی مالی دست پیدا کرده‌اند، جایگاه سردار، دنوری و پهلوانی را در راستای تفکر کنگره۶۰ و با نیت کاهش درد و رنج انسان‌ها به تصویر می‌کشند و ظرفیت لازم را کسب می‌کنند و جایگاه‌های مختلف را از آن خود می‌کنند. این همسفران دقیقاً همان کسانی بودند که به هیچ فکر می‌کردند، به نیست و نابودی، چه شد که الان می‌توانند در همین صفحه زندگی تصویری زیبا از خودشان خلق کنند و لذت ببرند؟ قدرت اختیار انسان همیشه محترم شمرده می‌شود و این من هستم که انتخاب می‌کنم یک فاضلاب باشم یا یک رود خروشان، قطعاً من می‌توانم خیلی متفاوت‌تر از چیزی که هستم عمل کنم.

منابع: آموزش‌های کنگره۶۰ و سی‌دی‌های آموزشی

رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
نویسنده: راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
عکاس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (عضو لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .