به نام قدرت مطلق الله
پیداکردن، نقطه صفر یا نقطه مبدأ یا پیداکردن نقطه توانایی انسان در زندگی ما خیلی مهم است. اینکه جناب مهندس گفتند: بعد از سالها مصرف نمیدانستم کجا هستم و چه مقدار مصرف میکنم؛ یعنی نمیدانستم تخریب من چه مقدار است. ایشان از نظمی که در ماه رمضان بود الگو گرفتند و باعث شد که نقطه تفکرشان بیدار شود. انسان مسائلی که در آن گره یا مشکل دارد، نمیتواند آنها را حل کند. یک قسمت اصلی این است که میزان خرابی یا اندازهها را نمیداند و پیداکردن اندازه تخریب باعث شد که مبدأ سفر به وجود بیاید و راه درمان کشف شود.
پیداکردن نقطه شروع یا مبدأ با کمک اندازههاست. تا اندازهها را ندانیم نمیتوانیم شروع کنیم. مثلاً من به سوپرمارکت رفتم و یک بستنی که خیلی مغازهدار از آن تعریف میکرد را خریدم، قیمت آن بستنی ۲۵ هزار تومان بود، وزنش را نگاه کردم ۶۵ گرم بود، حساب کردم در کیلوگرم کیلویی ۴۰۰ هزار تومان این بستنی قیمتش بود و آنقدر هم خوشمزه نبود، مواد تشکیلدهنده آن شیرخشک، شکر و پودر کاکائو بود؛ ولی بهترین بستنیسنتی که در آن زعفران و مواد مرغوب استفاده شده کیلویی ۱۵۰ هزار تومان بود. چرا ما این بستنی ۲۵ هزارتومانی را میخریم؟ چون اطلاعی نداریم که چه چیزی را با چه مقدار میخریم.
مثلاً برای خرید چلوکباب در بهترین مکان برویم پرسی ۸۰۰ هزار تومان باشد از بهترین و مرغوبترین برنج و گوشت هم؛ حتی اگر استفاده کرده باشند، نهایتاً پرسی ۲۵۰ هزار تومان عقلانی است که برایش پول دهیم پس چرا باید اینهمه بیشتر پول بدهیم؟ ازاینقبیل چیزها خیلی هست که ما میخریم، چرا میخریم؟ چون اندازهها را نمیدانیم. خریدن ما؛ یعنی آن کالا را تأیید میکنیم و به تولیدکننده میگوییم تو نگران فروش نباش ما میخریم تو تولید کن و این خودش یک نوع ظلم است.
اگر خواستههای ما تغییر کرد، شرایط هم تغییر میکند. اگر آن بستنی را نخریم اگر آن چلوکباب را نخوریم سرنوشتمان عوض میشود پس ما؛ باید اول اندازه را پیدا کنیم و ببینیم آیا منصفانه است یا نه.
چرا؛ باید برای دوستی که نه محبت دارد، نه دانایی و نه معرفت وقت زیادی بگذاریم؟ چرا برای کسی که به کارهای خودش رسیدگی نمیکند دلسوزی بیش از اندازه کنیم؟ این همان محبت است که؛ باید بهاندازه باشد. وقتی اندازه را پیدا کردیم بعد مسئله ما میشود انتخاب در خواسته. حالا فهمیدیم قیمت این جنس منصفانه نیست؛ باید انتخاب کنیم که از آن لذت لحظهای بگذریم یا اگر عبور کردیم آن جهش اتفاق میافتد.
جامعهای که مردمانش اندازهها را میدانند سرشان کلاه نمیرود و این بهمرورزمان در حس انسان تأثیر میگذارد و زندگی انسان را تغییر میدهد و بایستی از اشخاصی خرید کنیم که زحمت میکشند. هر شهر یا روستایی که میرویم ببینیم تولیدات آنها چه هست. اگر قیمت منصفانه بود از آنها خرید کنیم.
آقای مهندس مبدأ را پیدا کردند؛ چون اندازهها را بلد بودند و بعد از آن تغییرات اتفاق افتاد وقتی میخواهیم کاری را شروع کنیم؛ باید ببینیم اندازه ما چقدر است و نقطه مبدأ خودمان را پیدا کنیم و ببینیم کجا هستیم و میخواهیم به کجا برسیم؟
مثلاً دانشآموزی که میخواهد برای کنکور درس بخواند، اندازه او یک ساعت درسخواندن در روز است. مشاورش چون اندازه او را نمیداند به او میگوید تو روزی ۸ ساعت درس بخوان و چون این دانشآموز از اندازه بیشتر خودش درس میخواند از انرژی ذخیره شده خود استفاده میکند و بهزودی آن انرژی تمام میشود و شخص ناکام میماند. این دانشآموز از روزی یک ساعت که اندازه او هست شروع کند و آرامآرام ساعتها را اضافه کند تا بتواند موفق شود.
سفر اولیهایی که تحت درمان هستند و شربت مصرف میکنند و نمیتوانند روزه بگیرند؛ باید ببینند نقطه تحملشان چقدر است. اگر سه ساعت است از همان سه ساعت شروع کنند، اگر روزهٔ کامل شروع کنند سفرشان خراب میشود. چرا سفرشان خراب میشود؟ چون انرژی ذخیرهشدهشان را استفاده کنند تا فاصله آن چیزی که هستی با آن چیزی که میخواهی باشی را پر کنی در نتیجه با کمبود انرژی مواجه میشوی و خماری، مریضی، بدحالی به بار میآورد.
نویسنده: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
76