زندگی انسان همواره با پرسشهایی بنیادین درباره چیست، چرا و چگونگی هستی همراه بوده است. در میان این پرسشها شاید مهمترین آن، علت بودن ما باشد؛ اینکه چرا بهدنیا آمدیم و هدف از این حضور چیست؟ در همین راستا، وادی دوم با جملهای عمیق و پرمفهوم پاسخی ارائه میدهد: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». در ظاهر، این جمله شاید ساده بهنظر برسد؛ اما با تأمل در آن، دریچهای نو بهسوی بینش و درکی تازه از هستی و خود ما گشوده میشود.
این وادی، نقطه مقابله با باورهای محدودکننده، ناامیدیها و خودکمبینیهای درونی است. بسیاری از ما در مسیر زندگی، بهدلایل مختلف مانند شکستها، قضاوتهای بیرونی، تجربیات تلخ یا فشارهای روانی به این باور میرسیم که وجود ما ارزشی ندارد یا آنطور که باید مفید، اثرگذار یا مهم نیستیم؛ اما حقیقت آن است که این افکار بازتابی از شرایط موقت یا برداشتهای ذهنی ما هستند، نه واقعیتی از هستی ما.
وادی دوم با قاطعیت اعلام میکند که هیچ مخلوقی بیهدف خلق نشدهاست. در نظام آفرینش همهچیز بر مبنای حکمت، نظم و قانون شکل گرفته است؛ از گردش سیارات گرفته تا کوچکترین اجزای سلولی بدن انسان. اکنون، چگونه میتوان باور کرد که انسان با این حجم از پیچیدگی، ظرفیت، قدرت اندیشه و اراده بیهدف بهوجود آمده باشد؟ این وادی ما را دعوت میکند تا از دیدگاهی کلی به خود بنگریم و ارزش وجودی خود را فراتر از قضاوتهای لحظهای یا محدودیتهای محیطی بدانیم.
بخش دوم این وادی نیز بسیار مهم است، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این عبارت، به نقش تفکر و باورهای ذهنی در شکلگیری هویت اشاره دارد. بسیاری از اوقات، انسانها نه بهدلیل واقعیِ بیارزش بودن، بلکه بهخاطر تکرار باورهای منفی و تلقینهای نادرست، خود را بیارزش میپندارند؛ اما حقیقت این است که اندیشه هر چند قدرت زیادی دارد، نمیتواند واقعیت هستی را تغییر دهد. اگر انسان خود را بیارزش بداند، این به معنای بیارزش بودن او در نظام خلقت نیست، بلکه تنها نشاندهنده فاصلهای است که میان او و درک حقیقت وجود خود افتاده است.
این وادی، دروازهای بهطرف بیداری است؛ بیداری از خواب غفلت، اسارت ذهن، زنجیرهای ناامیدی و یأس. در این مرحله، فرد تشویق میشود تا دوباره به خود بنگرد؛ اما نه با چشمی آلوده به قضاوت یا گذشته، بلکه با نگاهی روشن از حقیقت. اگر بپذیریم که وجود ما بیهوده نیست، آنگاه مسئولیتی جدید از جمله یافتن مسیر، شکوفایی استعدادها، خدمت به دیگران و مهمتر از همه، بازسازی و رشد درونی بر دوش ما خواهد بود. در نهایت، وادی دوم نه تنها نفیکننده افکار منفی و خودکمبینانه است، بلکه تأکیدی بر کرامت ذاتی انسان، هدفمند بودن خلقت و ضرورت تلاش برای کشف جایگاه حقیقی ما در این جهان است.
این وادی، سکویی برای آغاز حرکت، برای باور دوباره به خود، برای ساختن آیندهای روشن بر پایه شناخت، ایمان و اراده است. در این وادی، اصل بر این است که وجود ما، حتی در شرایط سخت، تاریک یا در دل شکستها، خالی از معنا نیست. هر انسان با مأموریتی خاص، در مسیری منحصر بهفرد قدم گذاشته و قرار است از طریق تجربیات، شکستها، پیروزیها و حتی تردیدها در جهت رشد و کمال حرکت کند، پذیرش این دیدگاه نقطه آغاز مسئولیتپذیری و حرکت بهسوی تغییر است. فردی که باور کند وجود او بیهوده نیست، دیگر بهجای ماندن در ناامیدی، بهدنبال معنا، اثرگذاری و تحول خواهد بود.
تایپ و ویراستار: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر مرضیه( لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
166