پیدا کردن مبدا، نقطه صفر یا توانایی انسان بسیار مهم است و در زندگی میتواند، کمک کننده باشد؛ برای اینکه بدانیم در کجای کار قرار داریم، زمانی که انسان در زندگی دچار مشکلات و گرههای متعدد میشود، قسمت اصلی این است که نمیداند، میزان خرابی چقدر است و پیدا کردن اندازه تخریب میتواند در پیدا کردن راه درمان و مبدا سفر به ما یاریدهنده باشد، یکی از چیزهای مهمی که در پیدا کردن مبدا به ما کمک میکند، اندازهها هستند، زمانی که ما اندازه را پیدا کردیم، میتوانیم، انتخاب درستتری داشته باشیم و در نتیجه با عکسالعمل مناسب، بازخورد و نتیجه سازندهتری عاید ما خواهد شد.
اگر خواستههای انسانها تغییر کرد، شرایط هم تغییر خواهد کرد، برای مثال، اگر شما جنس گران را نخریدی یا کنسرتی که خوب نبود را نرفتی، دوستی که معرفت ندارد را برایش وقت نگذاشتی و دلسوزی بیش از اندازه انجام ندادی، شرایط تغییر خواهد کرد، کسی که اندازه را میداند، کلاه سرش نخواهد رفت و درک بهتری از شرایط خواهد داشت، زمانی که انسان مبدا خود را پیدا کرد، توان خود را نیز باید پیدا کند و از آنجا شروع به تغییر و قوی شدن نماید، بایستی نقطه تحمل خود را بالا برد؛ البته نباید از نیروی ذخیره خود استفاده کند؛ زیرا باعث میشود، بعد از مدت کوتاهی انسان کم بیاورد و ضعیف و بیمار شود، مثل یک ورزشکاری که چند سال دوران طلایی دارد و بعد از مدتی مهمان بیمارستانها میشود؛ چون انرژی ذخیره خود را بر اثر فشار و حرکت زیاد استفاده کرده و از درون شروع به تخریب مینماید، جامعه هم همین حالت را دارد، برای خانواده هم یکی از چیزهایی که میتوانیم شرایط را در زندگی تغییر دهیم، این است که مبدا و اندازه را بدانیم.
پیامبران زندگیهای بسیار سختی داشتند، خداوند همه آنها را در معرض امتحان الهی قرار داده است و آنها مراحل را طی کرده و قبول شدند، سپس به آنها رسالت داده شده است، زمانی که احساس کنید، معلم و راهنمای تو چقدر سختی کشیده تا به این مرتبه رسیده است، باعث قوت قلب به شما میشود و میتوانید، او را الگوی خود قرار دهید و به او اعتماد کنید، پیامبران ما هم به همین شکل زندگی کردهاند، خداوند یکسری جایگاه به انسانها میدهد و هزینهاش را میگیرد و جایگاه الکی به کسی داده نمیشود و به همینخاطر هم آنها الگو هستند، مطالب امتحانی آنها، همان چیزهایی هست که بعداً به مردم آموزش دادهاند؛ یعنی اول از آنها در زندگی خودشان استفاده کردند و از رنج و تاریکی خارج شدند، سپس فرمان داده شده که برو و چیزهایی که یاد گرفتی را آموزش بده، نمونه آنها حضرت رسول میباشد که خداوند در کلام الله میفرماید: آیا سینهات را گشاده نکردیم؟ پس سینهاش تنگ بوده است! آیا بارت را از پشتت برنداشتیم؟ پس باری روی دوش داشته است! آیا نامت را پرآوازه نکردیم؟ پس گمنام بوده است، همه اینها نشاندهنده این است که وضعیت سختی داشتند و همه اینها برداشته شده و در حقیقت پالایش شده است.
انسان وقتی پالایش کردن را از خودش شروع کند، ایمانش صد برابر میشود، وقتی آموزش را روی خودش اجرا کند؛ مثل نماز خواندن، عبادت کردن و ... قابل انتقال به انسانهای دیگر میشود، زندگی حضرت محمد هم مثل یک مثلث میماند، رنج و دشواری بسیار زیاد، خیرخواهی برای کمک به انسانها، اجرای آموزشها و تبدیل به فعل و انتقال به انسانها میباشد.
قومهای مختلفی در سالها پیش آمدند و کارهایی را انجام دادند و بعد دچار عذاب الهی شدند و رفتند، این بسیار پندآموز و تاریخی بوده است، خداوند در کلام الله میفرماید: قوم عاد، پیامبرانی که برای هدایتشان آمدند را تکذیب کردند، پیامبر قوم عاد حضرت هود بود و او یک پیامبر بیشتر نبود، چرا خداوند میفرماید: پیامبران؟ چهچیز را میخواهد بگوید، اینکه قوم عاد یک قوم نیست، قوم عاد، یعنی قومی که به سمت نیروهای منفی و شیطان برگشت میکند، اگر انسانی دارای این ویژگیها باشد، او نیز از قوم عاد است و اگر در نهایت درست شد که هیچ؛ اما اگر ادامه داد، عاقبتش شبیه قوم عاد خواهد بود.
کلمه ظلم را ما به معنی زورگویی و ستم میدانیم؛ اما در حقیقت ظلم به معنی تاریکی هست و ظالم یعنی کسی که تاریک میکند، پس منظور از نیروی تاریکی شب نیست، تاریکی یک نوع ابزار نیروهای منفی است؛ برای اینکه بتوانند، کارشان را پیش برند و حقایق را پنهان کنند و پنهان کردن در نور امکانپذیر نیست، پس باید جلوی نور را گرفت تا تاریک شود، در این صورت میتواند، نقشههای خود را پیاده کند، خداوند در کلام الله میفرماید: به راستی که کافران همان ظالمان هستند، کافر یعنی کسی که پنهان میکند و ظالم کسی است که تاریک میکند، در این صورت کسی که پنهان میکند، اول باید تاریک کند.
بعضی افراد دوست دارند، خود را به ظلم و کسانی که تاریکی را تولید میکنند، بچسبانند و به آنها پناه برند و رفاقت کنند، وقتی که خود را به آنها نزدیک کردند، دیگر از اولیا به آنها کمک نخواهد رسید و از خط اولیا خارج شده و نمیتوانند وارد نور شوند و کمکی بگیرند، نتیجه این میشود که شکست میخورند، پس اگر با تاریکی رفاقت کردیم، ناکام میشویم و تلاشمان در زندگی به نتیجه نخواهد رسید، اگر کسی از همراهی با تاریکی لذت برد، مجرم میشود و اگر کسی با انسانهایی که تاریکی را بهوجود میآورند، ارتباط برقرار کند و از کسانی که به او آموزش دادهاند، دوری کند، دچار ناکامی میشود.
منبع: سیدی تاریکی
تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهارده)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
تنظیم و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
1672