اکثر ما اعضای کنگره بر این باور هستیم که خودمان مسئولیت زندگیمان را بر عهده داریم و اگر اشتباهی انجام بدهیم مسیر یا هدف خود را گم خواهیم کرد. فرقی نمیکند که در چه جایگاهی هستیم؛ خواه شاغل، خانهدار، معلم یا کاسب در هر صورت رفتاری که از خود نشان میدهیم اهمیت دارد. اکنون در مورد خودم قبل از ورود به کنگره صحبت میکنم که زندگیام پر از غرور، منیت و تکبر بود؛ همچنین شخصیتی کمظرفیت داشتم که با کوچکترین حرف اطرافیان سریعاً درونم غوغا به پا میشد. تازه توهم اینکه در نوع خودم بهترین هستم را داشتم، اما با گذر زمان خودم را در اعماق تاریکیها دیدم و دائماً از خود سؤال میکردم که چرا زندگیام اینگونه شد یا هزار پرسش دیگر! به لطف خدای مهربانم مسیر کنگره برایم باز شد و زمانی که در این مکان مقدس حضور پیدا کردم فهمیدم که فردی جاهل و نادان هستم. از همان ابتدای ورودم به کنگره مسئولیتی بر عهده من گذاشته شد؛ اینکه همسفر مسافری باشم که سالها در بند اعتیاد بوده است.
آن زمانها زندگی برایم مفهومی نداشت و اعتیاد بزرگترین درد و رنجی بود که من و خانوادهام در دامش گرفتار بودیم و با آن دستوپنجه نرم میکردیم. اولین روز حضورم در کنگره سؤالهایی نظیر همسفر یعنی چه؟! یک همسفر چه مسئولیتهایی دارد و من باید چه کار کنم؟! آیا ظرفیت همسفر شدن را دارم؟! در ذهنم نقش بست. با تمام وجود از خدایم کمک خواستم تا مسافرم سفر خوبی داشته باشد و من در کنارش همسفری باشم که بال پرواز او میشود نه بندی به پاهایش! میخواستم او را همراهی کنم؛ چون اینجا آخرین امید من به زندگی بود. در ابتدای مسیر راهنمای خوبم از من خواست که آموزشها را بهخوبی دریافت کنم و هر کدام را صادقانه عملی و کاربردی نمایم؛ همچنین در زندگی ظرفیت، آگاهی و دانشم را بالا ببرم و وظایف رهجو یا همسفر بودن را به نحو احسن و در حد توان خود انجام بدهم. با کاربردی کردن آموزشهایی که در این مکان مقدس از صحبتهای جناب مهندس و راهنمایم دریافت نمودم، از ضدارزشهایی که در قبل از ورودم به کنگره داشتم دور شدم، نقطه تحمل و ظرفیتم بالا رفت و مسئولیتهایم را بهتر انجام دادم. در این مسیر هزاران مشکل بر سر راهم قرار گرفت ولی من هیچ زمان منت همسفر بودنم را بر سر مسافرم نگذاشتم و با امید و عشق در مسیر حرکت کردم تا در نهایت بتواند به درمان برسد. مدت زمان کمی مانده است که گل رهایی را از دستان پرمهر و محبت آقای مهندس دریافت کنیم و از این بابت بسیار خوشحال و خرسند هستیم.
من و مسافرم هر دو سعی میکنیم که از راه مستقیم خارج نشویم؛ زیرا زمانی که زندگی قبل از کنگره را با امروز مقایسه میکنیم به وضوح متوجه میشویم که کاملاً بدون هدف بود. چقدر تغییرات در زندگیمان صورت گرفت که اکنون توانستهایم آرامش واقعی را تجربه کنیم و میتوان گفت با هدف داشتن در زندگی و بودن در مسیر صراط مستقیم به این حس و حال خوب رسیدیم. اکنون من و مسافرم مسئولیتهای خود را در کنگره و حتی بیرون از اینجا به خوبی میدانیم و او بر این باور است که اگر قبل از اعتیاد این آموزشها را فرا گرفته بود هیچگاه در آن مسیر تاریک و سیاهی عمرش را تباه نمیکرد.
در پایان به این نکته پی بردهام که ظرفیت، پایه دانایی و آگاهی ماست. اگر تمامی آموزشهایی که در کنگره دریافت میکنیم را عملی و کاربردی نماییم، هیچ زمان قبله خود را که همان مسیر صراط مستقیم است گم نخواهیم کرد و در هر جایگاه خدمتی که قرار گرفتیم مسئولیت آن را به نحو شایسته و خداپسندانه اجرا خواهیم کرد.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
ویرایش و رابط خبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر صفورا (لژیون ششم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
272