مولانا:
جز عشق نبود هیچ دمساز مرا
نی اول و نی آخر و آغاز مرا
جان میدهد از درونه آواز مرا
کی کاهل راه عشق درباز مرا
شما نمیتوانید امیدوار باشید که بدون بهتر شدن افراد، دنیای بهتری را بسازید؛ بنابراین برای این منظور، هریک از ما باید برای پیشرفت خود تلاش کنیم و درعین حال مسئولیت کلی را در مقابل همه بشریت به عهده بگیریم. وظیفه خاص ما کمک به کسانی است که فکر میکنیم مفیدترین افراد برای جامعه ما هستند و باعث پیشرفت روزافزون جامعه میشوند.
راهنمای تازهواردین همسفر شیرین به همراه مسافرشان امین با تخریب آنتیایکس شیشه به مدت ۱۱ ماه و ۳ روز سفر کردند با روشDST با شربت OT به راهنمایی مسافر محمد و همسفر فاطمه درحالحاضر ۴ سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند؛ مسافر در جایگاههای: مبصر کلینیک، خدمت در لژیون تازهواردین، دبیر و نگهبان جلسه فعالیت کردند و همسفر شیرین نیز خدماتی چون؛ مسئول صدور کارت، دبیر لژیون سردار، دبیر جلسه هماهنگی راهنمایان، دبیر و نگهبان جلسه نمایندگی را با موفقیت انجام دادهاند و اکنون در حال خدمت درحوزه راهنمایی تازهواردین هستند با آرزوی موفقیت برای این همسفر عزیز. با توجه به دستور جلسه: «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» مصاحبهای با ایشان ترتیب دادهایم که نظر شما را به آن جلب مینماییم.

به نظر شما، بیاهمیتی نسبت به رهایی و محبتی که کنگره به زندگی ما میبخشد، چه میتواند باشد؟
از نظر من خدمت نکردن و حضور مرتب نداشتن در کنگره میتواند مصداق این جمله باشد: «دیگران کاشتند و ما خوردیم و حالا ما بکاریم دیگران بخورند.»
شما در جایگاه راهنمای تازهواردین مشغول به خدمت هستید از اینکه یک تازه وارد توسط شما جذب میشود و بعد از یک سال موفق به رهایی و تجربه جایگاههای خدمتی میشود چه حسی پیدا میکنید؟
حسی وصف نشدنی، با شوقی فراوان را تجربه میکنم خداوند را شاکرم که مرا در این راه یاری میکند تا به بندگان دردمندش کمک کنم که در صراطمستقیم قرار بگیرند و طعم رهایی و آرامش را بچشند.
روزی که اولین تازهوارد را پذیرش کردید چه حس و حالی داشتید؟
پر از استرس بودم؛ اما همراه با لذتی که وقتی یک کار خیر و نیک را انجام میدهیم به دست میآوریم.
جایگاههای خدمتی که تجربه کردید چه تأثیری در ظرفیت و مسئولیت پذیری شما داشته است؟
بسیار تأثیر مثبتی برای من داشته است؛ دریافتم که هیچ جایگاهی ابدی و همیشگی نیست، پس هیچ وقت خودم را مالک هیچ جایگاهی ندانم و اینکه وقتی مسئولیتی را بر عهده میگیرم؛ باید در حفظ و انجام آن بی نقص عمل کنم.
همسفرانی که سالها در کنگره حضور دارند و برخی نیز در حال خدمت هستند، با وجود اینکه مسافر آنها هنوز به درمان قطعی نرسیده و یا برگشت کردهاند، همسفر با عزم راسخ و ایمانی محکم به حرکت خود ادامه میدهد؛ اما شاید در مواقعی تحمل این همسفر به عنوان یک انسان کم شود و در برابر فشار تاریکی اعتیاد ناامید شود؛ آیا در ادامه این درد و رنج، به نتیجه خوبی میرسند؟
قطعاً اگر دست از تلاش برندارند و به خداوند ایمان داشته باشند؛ به نتیجه میرسند، چراکه خودم یکی از همین همسفران بودم؛ وقتی با مسافرم به کنگره میآمدیم تا چندین سال فشار تاریکی اعتیاد تمام قدرتش را برایم به نمایش گذاشت؛ اما من دست از تلاش برنداشتم؛ حتی اگر ناامیدی بر من غلبه میکرد.

با توجه به اعلام سفرتان استقامت شما ستودنی است چه عاملی باعث شد از هدفتان دست نکشید، ناامید نشوید و مسیرتان را در کنگره پرتلاشتر از قبل ادامه دهید؟
اول: ایمان راسخ به بخشندگی خداوند داشتم؛ چون مطمئن هستم که خداوند مهربان برای هیچکدام از بندگانش بد نمیخواهد؛ مگر بندهای که خود نخواهد در صراط مستقیم قدم بردارد. دوم: ایمان و اطمینانی که به راهوروش کنگره۶۰ داشتم؛ چون هر روزی که میگذشت، حال من در کنگره۶۰ بهتر از قبل میشد، مطمئن بودم که مسافرم با شرکت در جلسات کنگره۶۰ حتماً مثل من به حال خوش خواهد رسید و بعد از پنج سال تلاش همین هم شد.
انسانها هر کدام یک ظرف و گنجایشی دارند که اگر از آن ظرف تجاوز کنند اوضاع احوالشان خراب میشود؛ برای جلوگیری از این وضعیت چه کارهایی را نباید انجام داد و در مقابل، انسان با چه اعمالی میتواند ظرفیت خود را بالا برد؟
ما در کنگره۶۰ یاد گرفتهایم که قبل از انجام هر کاری، اول باید تفکر کنیم و در همه مواقع دست از آموزش گرفتن برنداریم. فقط با آموزش گرفتن و بالا بردن دانایی، همراه با تفکر درست میتوانیم ظرفیت و گنجایش خود را بالا ببریم و کارهایی که باعث میشود انرژی منفی به ما منتقل شود را، انجام ندهیم.
ما بهعنوان همسفر چگونه عمل کنیم که وقتی وارد سفر میشویم آن را به بهترین نحو سپری کنیم و نیروهای بازدارنده باعث توقف مسیر ما نشوند؟
باید قبول کنیم که ما هم در کنار مسافران، روان، افکار و اندیشهمان آسیب دیده است؛ پس باید درمان شود و کاملاً گوش به فرمان راهنمای خود باشیم؛ چون راهنما چراغی است در تاریکی که راه را به ما نشان میدهد؛ بنابراین دستمان را در دست راهنما بگذاریم و در راه، کنار او حرکت کنیم؛ آنوقت هیچگاه نیروهای بازدارنده نمیتوانند باعث توقف مسیر ما بشوند.
کلام آخر:
اینکه بینهایت خداوند را شاکرم، که مسیر کنگره۶۰ را به ما نشان داد تا در مسیر کنگره تلاش کنیم و بهحالخوش برسیم و بتوانیم به افرادی که از بیماری اعتیاد رنج میبرند کمک کنیم تا آنها نیز بهحالخوش برسند.
تهیه و تنظیم: همسفر معصومه (ا) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
طراح سؤالات مصاحبه: همسفر معصومه (ت) و همسفر معصومه (ا) رهجویان راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه (ت) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: هسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
92