پیدا کردن نقطه صفر، مبدأ یا نقطه توانایی در زندگی برای انسان خیلی مهم است. نقطهای که بدانیم دقیقاً کجا قرار گرفتهایم. آقای مهندس میفرمایند: «من نمیدانستم از کجا آمدهام و میزان تخریبم را نمیدانستم؛ زیرا میزان مشخص نبود؛ ولی در ماه رمضان و نظمی که در آن قرار داشت، نقطه تفکرم بیدار شد.» انسان در مسائلی که مشکل دارد به این دلیل است که میزان خرابی را نمیداند. پیدا کردن اندازه تخریب، مبدأ سفر را بهوجود آورد و راه درمان کشف شد. پیدا کردن نقطه شروع با کمک اندازهها امکانپذیر است. اگر اندازهها را ندانید به ظلم و بیانصافی کمک میکنید. اگر جنسی قیمت پایین داشت، شاید کیفیت خوب ندارد یا جنس خوب است؛ اما نباید چندین برابر پول بگیرند؛ پس موقع خرید باید بدانید آن محصول از چه موادی تشکیل شده؛ وزن کنید و بدانید قیمتش در یک کیلو چقدر تمام میشود، اگر قیمت متعارف بود خرید کنیم؛ اما اگر یک کالا را گران بخریم معنایش این است که ما تأیید میکنیم آن شخص گرانفروشی کند.
استاد میفرمایند: من یک فیلم دیدم که اولش خیلی عالی بود؛ اما در اواسط فیلم قهرمان اصلی کشته شد، من فکر کردم که خواب میبینم؛ ولی دیدم خیر و قهرمان را به خاک سپردند، دیگر بقیه آن فیلم را ندیدم. شخصی که فیلم میسازد باید بداند چه فیلمی میسازد، وقتی که شخصیت خوب داستان که فداکاری میکند را میکشید؛ پیامی را به مردم میرسانید که پاسخ خوبی، بدی است، یعنی اگه کار خوب کنید کشته میشوید. آقای مهندس سالها آموزش دادند که بگویند خوبی خوب است و بدی، بد است. کارها باید بازخورد سازنده داشته باشند و انرژی که از آن به دست میآورید اگر اثرگذار باشد یا آموزش میگیرید یا در شما چیزی ساخته میشود. انسان باید عکسالعمل نشان دهد و باید اندازهها را بررسی کند.
اگر خواسته ما تغییر کند، شرایط ما نیز تغییر خواهد کرد. ما در مسائل باید اول اندازه را پیدا کنیم که بدانیم منصفانه است یا نیست. جامعهای که مردمش اندازهها را میدانند سرشان کلاه نمیرود و به مرور زمان زندگی آنها تغییر میکند. موقع خرید از انسانهایی خرید کنید که واقعاً زحمت میکشند، خودشان تولید دارند و بابت آن وقت گذاشتهاند؛ باید از آنها حمایت و خرید کنید. در هر شهری تولیدات و محصولات را ببینید خوب دقت کنید، اگر منصفانه بود استفاده کنید. آقای مهندس مبدأ را پیدا کردند و اندازهها را میدانستند و بعد تغییرات اتفاق افتاد. برای شروع هر کار توان خود را اندازه بزنید، نقطه صفر را پیدا کنید، اگر مبدأ را پیدا کردید از آنجا نقطه تحول پیدا میشود و شروع به ساختن میکند؛ چون مبدأ را پیدا کردهاید؛ اما اگر پیدا نکردید هیچوقت درست نمیشود و باید انرژی بسوزانید.
انسان اگر اندازه را پیدا نکند، آن اختلاف را با انرژی ذخیره شده خودش پر میکند و انرژی ذخیره شده را استفاده میکند؛ در نتیجه مریض و بدحال میشود. جامعهای که اندازهها را ندانند، مبدأ را هم نمیداند و وقتی مبدأ را ندانند شروع میکنن انرژی ذخیره خود را میسوزانند و بعد ساختارشان از درون شروع به خراب شدن و فرو ریختن میکند. یکی از چیزهایی که بتوانیم شرایط را در خانواده تغییر دهیم، این است که مبدأ را با اندازهها بدانیم. داستان پیامبران باعث آرامش دل میشود. پیامبران زندگی بسیار سختی داشتند و همه خیرخواه بودند، آنها سختیها را تحمل میکردند و آزمون میدادند بعد از آنها امتحان گرفته میشد و قبول میشدند، وقتی که قبول شدند رسالت به آنها داده شد.
زندگی پیامبران شامل یک مثلث بود که خیرخواهی، رنج و دشواری و اجرا کردن آموزشها و انتقال آن به انسانها از اضلاع آن بود. قوم عاد، یعنی قوم بازگشت کننده. هرچه از حکمت آیات الهی گفته میشود از کلمه جهد استفاده میشود، یعنی وقتی حرف حساب میزنند انکار، عصیان، سرکشی، حمله و مخالفت میکنند. در مقابل فرامین الهی از هر جبار، سنگدل و زورگویی فرمان میگیرند. ما ظلم را بهمعنای زورگویی میدانیم؛ ولی ظلم تاریکی است. ظالم کسی است که تاریکی میکند. ما میگوییم نیروهای تاریکی؛ اما نیروهای منفی است. تاریکی یک ابزار است. نیروی منفی برای اینکه کارش را پیش ببرد به تاریکی نیاز دارد تا حقایق را پنهان کند و پنهان کردن در نور امکانپذیر نیست و در تاریکی امکانپذیر است؛ باید اول مقابل نور را بگیرید تا تاریک شود، وقتی تاریک شد پنهان میشود، آن وقت میتوانید نقشه را پیدا کنید؛ پس تاریکی با ابزار نیروهای تاریکی و با کمک آنها اهداف را پیش میبرد.
وقتی در تاریکی فرو رفتید از کسانی که میخواهند راه درست را نشان بدهند نیز دور میشوید و نیروی روشنایی پشت خط میماند و نمیتواند آموزش دهد؛ درنتیجه شکست میخورید و ناکام میشوید. اگر از آنها پیروی کردید و لذت بردید، در اثر فرمان قدرت، نیرو، پول و امکانات میگیرید و خوشتان میآید، آن وقت شما مجرم میشوی. اگر اطاعت کردید؛ ولی لذت نبردید مجرم نیستید. اطاعت از ظالم و لذت بردن از آن، جرم است. زندگی پیامبران بسیار دشوار و سخت است، وقتی شما احساس میکنید معلم شما چقدر سختی کشیده تا به این جایگاه رسیده است حس خیلی متفاوتی نسبت به او دارید تا وقتیکه بدانید اصلاً سختی نکشیده است. اینکه بدانید راهنمایان کنگره سختی کشیدهاند، راه را پیدا کرده و با چه شرایطی درمان شدهاند و الان استاد شما هستند به شما قوت قلب میدهد و میتوانید به آنها اعتماد کنید و دوستشان بدارید؛ همچنین میتوانید آنها را الگوء خودتان قرار دهید. داستان پیامبران هم همینطور است اگر خداوند به یک انسان جایگاه بدهد، هزینهاش را کامل میگیرد و خداوند رحمان است، چندین برابر پس میدهد.
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
نویسنده: همسفر عالیه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
عکس، ویراستاری و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
206