جلسه سیزدهم از دور بیست و یکم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ بیستون کرمانشاه به استادی همسفر علی و نگهبانی مسافر محمد صالح و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه( مسئولیت و ظرفیت(قبله گم کردن) )در روز سه شنبه مورخ 1404/2/2 راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
از تمام دوستانی که اجازه دادند که من در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم سپاسگذارم. دستور جلسه در مورد مسئولیت،ظرفیت و قبله گم کردن است. ما در طول زندگی مسئولیتهایی را قبول کردیم و ما خودمان میتوانیم قضاوت کنیم که آیا این مسئولیتها را بدرستی انجام داده ایم یا نه. مسئولیتی که ما برعهده میگیریم یکسری بازخورد دارد که نشان میدهد که ما بدرستی آن مسئولیت را انجام داده ایم یا نه. اگر کسانی ناراضی باشند آیا ما آن ظرفیت را داریم که انتقاد پذیر باشیم یا بصورت استعماری حکم میکنیم و دستور میدهیم و حرف کسی را قبول نداریم. انسانها چون صاحب اختیار هستند به طبع این اختیار اشتباهات زیادی هم دارند. تمام مصرف کنندهای مواد مخدر روزی سالم زندگی میکردند ولی زمانی در یک جایی پیشنهاد مصرف مواد مخدر به آنها داده شد و به دلیل اعتماد به نفس یا هر دلیل دیگری شروع به مصرف مواد مخدر کردند و این با اختیار شخص انجام گرفته است و زمانی شخص متوجه اشتباه خود شده که دیگر گرفتار مواد مخدر شده است.مسئولیت نیز همینطور است که در جایی مسئولیتی به ما داده میشود و ما وظیفه ای داریم و باید کار دیگران را انجام بدهیم حالا در این فرآیند ممکن است پیشنهادهایی مثل گرفتن رشوه به من داده میشود و اینجاست که همان بحث اختیار مطرح میشود که آیا من این رشوه را قبول کنم یا نه و اگر قبول کردم این برای من یه نقطه ضعف میشود و همین نقطه ضعف مرا در مدت زمان طولانی به بیراهه خواهد کشاند.

هر چیزی یک گنجایش و ظرفیتی دارد ما باید در مدت زمانی که مسئولیتی داریم باید آن انتظاری که از ما دارند را بدرستی انجام دهیم. در مورد قبله گم کردن من خودم زمانی که متوجه شدم فرزندم معتاد شده دیگر آرامش نداشتم. من چون فرهنگی بودم هیچوقت فکر نمیکردم که فرزندم به بیراهه برود قافل از اینکه تنها فرزند پسرم گرفتار دام اعتیاد شده بود. در اینجا من اختیار داشتم که با خشم و عصبانیت با فرزندم برخورد کنم یا به او کمک کنم و همدرد او باشم. من خدارا شاکرم که تصمیم درست را گرفتم و با فرزندم همدردی کردم ولی من راه های زیادی رفتم ولی به نتیجه نرسیدم تا زمانی که پیام کنگره به ما رسید.

تا قبل از کنگره هیچ آرامشی در زندگی ما نبود من هرجا که بودم ذهن من فقط درگیر اعتیاد فرزندم بود و این سایه انداخته بود بر روی زندگی من و این بزرگترین مشکل زندگی من بود و الان مدت 4ماه است من و مسافرم با دستان پرتوان مهندس آزاد و رها هستیم و به حال خوبی رسیدیم و الان که به این حال خوب رسیدم وظیفه من همسفر و مسافر من در قبال کنگره چیست؟آیا من باید کنگره را فراموشش کنم و خانواده هایی که الان درگیر مواد مخدر هستند را از یاد ببرم؟ وظیفه ما این است که بدانیم مدیون هستیم به کنگره 60 و قدرشناس راهنماها باشیم کسانی که هیچ چشم داشتی ندارند و خالصانه در حال خدمت هستند و چه خانوادهایی را به آرامش رساندند. خدمت این عزیزان بینهایت ارزشمند است و ما باید قدردان این عزیزان باشم.
مرزبان خبری :مسافر اکبر
عکس، تایپ و ارسال :مسافر بهرام
- تعداد بازدید از این مطلب :
57