English Version
This Site Is Available In English

تاریکی ابزاری برای نیروهای منفی

تاریکی ابزاری برای نیروهای منفی

پیدا کردن نقطه‌‌‌ صفر یا نقطه‌‌‌ توانایی انسان همان امری است که  آقای مهندس با متد DST کشف کردند. نقطه‌ صفر یا همان مبدأ، نشان می‌دهد که من در کجا قرار گرفته‌ام، متد DST  از دل ماه مبارک رمضان کشف شده است. انسان در مسائلی که در آن‌ها مشکل دارد و نمی‌تواند آن‌ را حل کند، قسمت اصلی این است که میزان خرابی را نمی‌داند و پیدا کردن اندازه‌ تخریب باعث می‌شود مبدأ سفر به وجود بیاید و راه درمان کشف شود. نقطه‌ شروع و مبدأ را ما همیشه داریم، اگر اندازه‌ها را متوجه نباشیم، مثل‌ این‌که نمی‌توانیم مبدأ خودمان را پیدا کنیم. وقتی‌که ما اندازه‌ها را متوجه نباشیم در حقیقت به ظلم کمک کرده‌ایم، موقعی که مایحتاجی را که لازم داریم تهیه می‌کنیم، ابتدا باید اندازه‌ها را متوجه باشیم، یعنی این‌که حساب و کتاب کنیم، ببینیم قیمتی که این محصول دارا است، آیا منصفانه است یا نیست؟


اگر کالایی که قیمت بسیار زیادی دارد، ما بدون در نظر گرفتن اندازه، آن را خریداری کنیم، مثل این است که افراد سود‌جو را حمایت می‌کنیم، چرا ما باید به چیزهایی که ارزشش را ندارند بهای زیادی بپردازیم؟ ما نباید به فردی که نه دانایی، نه معرفت و نه محبت دارد وقت زیادی بگذاریم، نباید دلسوزی بیش از اندازه انجام بدهیم، این همان محبت است که بایستی به اندازه باشد. وقتی که اندازه را پیدا کردیم، مسئله انتخاب ما است، این‌که از لذت آن خواسته بگذریم یا نگذریم. اگر توانستیم از آن مرحله عبور کنیم، مرحله‌ جهش را انجام داده‌ایم و افراد جوامعی که اندازه‌ها را می‌دانند، هیچ‌موقع دچار ضرر، زیان و آسیب نمی‌شوند و به مرور زمان این خاصیت بر روی حس ما تأثیر می‌گذارد و زندگی ما را تغییر می‌دهد. وقتی آقای مهندس اندازه‌ها را پیدا کردند، توانستند مبدأ را پیدا کنند. زمانی‌که اندازه‌ها مشخص شدند، آن موقع متوجه می‌شویم که اوضاع چه‌قدر آشوب است.

وقتی تصمیم به درس خواندن می‌گیریم، ابتدا باید بدانیم که توان من برای درس خواندن چه‌قدر است؟ اگر مبدأ را پیدا کردیم آن‌جا است که نقطه‌ تحمل اجرا می‌شود؛ یعنی شروع  به ساخته شدن می‌کند؛ چون پایه درست است. موقعی که انسان اندازه را پیدا نکند، باید آن اختلاف را با انرژی ذخیره شده خود، پر کند و اگر انرژی ذخیره شده استفاده شود، فرد مریض و بی‌حال می‌شود. علت مهم بودن داستان پیامبران وجود مطالب مهم است که باعث آرامش می‌شود، همه‌ پیامبران زندگی سختی داشتند و با تحمل سختی‌ها آزمون پس می‌دادند، وقتی‌ که قبول شدند به آن‌ها رسالت داده شد؛ یعنی آن مطالبی که پیامبران به مردم آموزش می‌دادند، ابتدا به خودشان نازل می‌شد. بعد از این‌که‌ ازسختی‌ها خارج شدند، مردم را هدایت می‌کردند. وقتی که انسان تزکیه و پالایش را از خود شروع کند ایمانش چند برابر می‌شود.


در واقع زندگی پیامبران یک مثلث است؛ رنج و دشواری بسیار زیاد، خیرخواهی برای کمک به انسان‌ها،  تبدیل دانسته‌ها به فعل است. کلمه‌ ظلم به معنای تاریکی است، نیروهای تاریکی در حقیقت نیروهای منفی هستند. تاریکی ابزار است و نیروی منفی برای این‌که بتواند اهدافش را پیش ببرد به تاریکی نیاز دارد. پنهان کردن در نور امکان‌پذیر نیست بایستی تاریک باشد، آن‌موقع است که می‌تواند نقشه‌های خود را پیاده کند و کسانی هم به افرادی که تاریکی را به وجود می‌آورند گرایش پیدا  می‌کنند، آن‌موقع است که دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند به این‌گونه افراد کمک کند، این کار نتیجه‌ خیلی واضح دارد که شما با شکست روبه‌رو می‌شوید و در زندگی، تلاش‌ها به نتیجه نمی‌رسد. این‌گونه افراد اگر چند قدم هم جلوتر بروند و از آن‌ها تبعیت کرده و فرمان بگیرند آن‌موقع مجرم خواهند شد.

کافران همان ظالمان هستند، مثلث‌ها فرمول‌ها را بیان می‌کنند، افرادی هستند که دوست دارند خودشان را به ظلمو بچسبانند، ظلمو همان‌ انسان‌هایی هستند که دوست دارند خودشان را به سمت کسانی ببرند که تاریکی را به‌وجود آورده و آن را تولید می‌کنند، یعنی این‌که دوست دارند به کنج رفته، در کنار آن‌ها باشند و از این  انسان‌ها خوششان می‌آید؛ مثلاً فردی که ظالم است جذبه و ابهت دارد و این‌گونه انسان‌ها دوست دارند که با آن‌ها باشند و خودشان را به آن‌ها نزدیک می‌کنند.

نویسنده: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر پریا  (لژیون سوم)
رابط خبری لژیون سوم:  همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون اول) دبیر سایت
نمایندگی همسفران صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .