همه دستور جلسات بر اساس نیاز ما تعیین شده و زمانیکه به مفهوم آن فکر میکنیم متوجه میشویم که در روزمرگی ما تکرار شده است و تا چه میزان به آن احتیاج داریم. اساس هستی بر مبنای ظرفیت است، که ظرفیت درواقع همان ظرف وجودی من میباشد که قرار است یک مسئولیتی را انجام دهم. ما انسانها به طور کلی افراط و تفریط زیادی در زندگی داریم. داشتن ظرفیت بالا و یا پایین، دست خود فرد نیست؛ بلکه باید ذرهذره آن را بالا ببریم؛ ظرفیت یک مرتبه بالا نمیرود بلکه با علم، دانش، آگاهی، شعور، تجربه و آموزش بالا میرود. باید دانست اندازه و مقدار هر چیزی با یکدیگر متفاوت میباشد. اولین و بزرگترین مسئولیتی که به دوش هر انسانی است، مسئولیت انسان بودن است.
بالا بردن نقطه تحمل باعث میشود ظرفیت هم بالا برود و کمک میکند که مسئولیت خود را بهخوبی انجام دهیم. اینگونه نیست که بگویم من در بدو تولد با ظرفیت به دنیا آمدهام. ممکن است ظرفیت خیلی پایینی داشته باشم؛ اما به مرور زمان روی خودم کار کردم. هر انسانی چنانچه مسئولیتی به او واگذار میشود؛ باید ظرفیت آن را هم داشته باشد تا بتواند به بهترین شکل ممکن، آن کار را انجام دهد. هر انسانی برای پذیرش هر مسئولیتی باید خود را بسنجد و ببیند آیا ظرفیت انجام آن را دارد یا نه؟ در مورد قبله گم کردن هم باید گفت که انسان هدف خود را گم کرده است، اگر در قبال خدمتی که انجام میدهیم بیش از ظرفیت ما باشد؛ قطعاً قبله خود را گم میکنیم و به مرحلهای که حتی جواب سلام دیگران را هم با اکراه میدهیم؛ بنابراین نشان میدهد که ظرفیت آن جایگاه را نداشتیم.
من قبل از ورود به کنگره همیشه سعی میکردم در جایگاه همسر، فرزند و خانم خانه مسئولیت خود را به خوبی انجام بدهم و با توجه به اینکه از شرایط سخت و بیماری مسافرم هیچ شخصی اطلاعی نداشت مسئولیت و بار سنگین زندگی و مشکلات بر دوش من باعث شده بود که به قول معروف کم بیاورم و در بعضی مسائل نقطه تحملم کم و پایین باشد و تبدیل به یک آدم عصبی و پرخاشگر شده بودم و اوضاع و احوال خوبی نداشتم و غرق در تاریکی شده بودم؛ اما امروز خداراشکر میکنم که این مکان مقدس (کنگره) سر راه من قرار گرفت و با آموزشهایی که در کنگره گرفتم متوجه شدم که هر شخصی باید مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد و از دیگران و خانواده توقعی نداشته باشد.
پس اگر این مشکل برای من پیش آمده حتماً صلاح خدا بوده و قطعاً برای رشد و بالا بردن ظرفیت من نیاز بوده است. اکنون آموختم در جایگاه همسر، همسفر و رهجو مسئولیت خود را به خوبی انجام دهم و تعادل را تا حدی برقرار نمایم و رفتار مناسبی با مسافرم داشته باشم و به او به چشم یک بیمار نگاه کنم تا بتوانم مسافرم را درک کنم و او را به نقطه آشوب نرسانم. آموزشهای کنگره به من یاد داد که من ظرفیت این را دارم که بتوانم مسائل را حل کنم و در آخر این را میدانم که خداوند من را دوست دارد و به من کمک میکند تا بتوانم دانایی خودم را به دانایی مؤثر تبدیل کنم.
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
عکس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
167