چهارمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافرصادق، نگهبانی مسافرداریوش و دبیری مسافربهمن با دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن ) در روز یکشنبه 31 فروردین ۱۴۰۴ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان صادق هستم یک مسافر ممنون از نگهبان دبیر که فرصت استادی این جلسه را به من سپردند، بخواهم در مورد دستور جلسه صحبت کنم مسئولیت و ظرفیت میتوانم به این صورت عنوان کنم که مسئولیت یعنی کسی که مسئول هست وقتی به یک شخصی یک مسئولیتی را می دهی و ظرفیت آن را نداشته باشد از تعادل خارج میشود یعنی حالش خراب میشود به قول خودمان در کنگره ۶۰ می گوئیم قبله خودش را گم کرد، مثلاً من صادق را گذاشتن آبدارخونه خدمت کنم چای بدهم دست مردم.
ظرفیت این را که من در داخل آبدارخونه خدمت کنم را ندارم به جای اینکه رفتم اونجا مسئولیت قبول کردم حالم خوب بشود بر عکس حالم را خراب میکند چون ظرفیت آن در من ایجاد نشده حتی ظرفیت یک لیوان چای دست مردم دادن در کنگره ۶۰ در من بوجود نیامده وقتی که وارد میشوم در سفر اول مسئولیتهای کوچکی به ما واگذار میکنند مثل آبدارخونه مثل مهمانداری مثل میکروفون گردان یواش یواش اون ظرفیت در من بوجود می آید .در وادی نهم نقطه تحمل از کم شروع می شود و با تکرار و با تمرین بالا می آید و به اوج میرسد.
در کنگره ۶۰ هم دقیقاً به همین صورت می باشد وقتی وارد کنگره ۶۰ میشوی به شما مسئولیتهای کوچکی واگذار میکنند تا جایی که به سفر دوم برسی آن زمان است که استادی، نگهبانی مرزبانی، دبیری و راهنما بودن را تجربه خواهی کرد یعنی شما از مسئولیتهای کوچک شروع میکنید، نم نم به مسئولیتهای بزرگتر میرسید و ظرفیتش در شما ایجاد خواهد شد، دقیقاً در هستی و کائنات به اندازه ظرفیت انسانها پست ومقام و ثروت داده می شود تا ظرفیت در آنها به وجود بیاید و بتوانند مسئولیتی که به آنها واگذار می شود به خوبی انجام دهند.
یعنی من صادق بتوانم ظرفیت خودم را بالا ببرم. در پولدار شدن حتماً ظرفیت آن در من وجود ندارد که پولدارباشم در هر کارومقام باید من ظرفیت داشته باشم درغیر این صورت تخریب و حال خرابی به وجود میآورد و از تعادل خارج میشوم یعنی هستی و کائنات و خداوند ندار نیستند پس خداوند میتواند به تمامی ما که اینجا هستیم هر چیزی که دلمان میخواهد بدهد حتماً ظرفیت درما ایجاد نشده اول چیزی که در هستی و کائنات باید یاد بگیریم این است که در قبال چیزی که قبول میکنیم ظرفیت خود را با آموزش و تجربه بالا ببریم.
به عنوان مثال من استاد جلسه هستم یعنی مسئولیت این جلسه به من واگذار شده مثلاً میام ظرفیتش را ندارم با قیافه این حال نمیکنم بهش مشارکت نمیدهم با آن شخص دوست هستم به آن مشارکت میدهم این گونه رفتار حال من را خراب میکند ، یک مثال بزنم نارنجک اول میخواد به دیگران آسیب برساند اول باید خودش متلاشی ومنفجر بشود تا بتواند به دیگران آسیب برساند انسانها هم دقیقآ به این صورت هستند وقتی میخواهند به اطرافیانشان آسیب برسانند اول باید به خودشان تخریب وارد کنند تا بتوانند به دیگران آسیب برسانند.
وقتی مسئولیتی قبول کردی مسئولیتهای بالا را میگویم به عنوان مثال یکی مرزبان هست یکی ایجنت است مسئولیتهای پایینتر را کاری ندارم یک دیده بان وقتی شخصیتی برای بازدید در آنجا وارد بشود از مرزبان و ایجنت سوال میپرسد که این شعبه در چه وضعيتي است و آن شخص باید جوابگو باشد در کنگره ۶۰ به این صورت است که مرزبان، دیدهبان، ایجنت دنبال کسایی هستند که بتواند مسئولیتی که قبول کرده اند را به نحو احسنت انجام دهند یعنی اگه به من صادق شال راهنمایی را دادن، اجازه لژیون را دادند آمدم اینجا لژیون زدم قبله خودم را گم نکنم یعنی تا دیروز بیرون از این مکان به قول جناب مهندس بز نمیدادند بچرانم چون مصرف کننده بودم و کسی به من اعتماد نمیکرد.

حال آمدم در کنگره و 30 تا خانواده را سپردن دست من قراره برای30 خانواده راهنمایی کنم و راهکار بدهم پس نباید قبله خودم را گم کنم اول باید آموزش بگیرم عمل بکنم بعد آموزش بدم ،ما در کنگره ۶۰ یاد میگیریم یکی از چیزهایی که مثلاً تو لژیون سردار تعهد کردیم من صادق ۶ میلیون ۵ میلیون ۴ میلیون یک میلیون حالا هر چقدرتعهد بستم باید به تعهدم عمل کنم ،واین طور نیست که فکر کنید کنگره پولیه نه جناب مهندس می فرمایند که شما تا در صراط مستقیم قرار نگیرید تا خوبی نکنید ، در سی دیً چالش ۲ اگه اشتباه نکنم دقیقه ۵۴ یا ۵۵ دارد همین را می گوید که شما آن چیزی هستید که فکر میکنید شما اگر دائماً به چیزهای منفی فکر کنید چیزهای منفی سر راهتان قرار میگیرد و اگر به چیزهای خوب فکر کنید چیزهای خوب سر راهتان قرار میگیرد.
پس به نظر من لژیون سردار چیزی است که ما را به صراط مستقیم دعوت میکند ما را به پولدار شدن دعوت میکند یکی به من میگفت همیشه تو دعاهات فقط به یک صورت دعا کن که مثلاً بگو من میخوام عضو لژیون سردار بشوم و ۶ میلیون تومان بدهم وقتی شما بخوای عضو لژیون سردار بشی اول باید یه چیزی پسانداز داشته باشی که بتوانی ۶ میلیون تومان کارت بکشی تو دعاهات بگو میخوام دنور بشم حتماً تو پساندازت یه چیزی میاد که بتونی اون پولو پرداخت کنی پس هم کار معنوی و هم کار خیر انجام دادی و هم یه چیزی تهش در می آید برای خودت ایشالا که بتوانیم مسئولیتهایی که بهمون واگذار شده را به درستی انجام بدهیم مرسی که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ:مسافرعلیرضا «لژیون اول»
ویراستاری وارسال:مسافر علی «لژیون اول»
- تعداد بازدید از این مطلب :
66