موضوعی که برای ما مهم است، جهانبینی و جهان را چهطوری ببینیم، استنباط کنیم، چه چیزی باشد، خودمان را بشناسیم و در کل چه کاری کنیم که بهتر زندگی کنیم. نتیجهای که از آن به دست میآید آن مهم است. همه و تا حدود ۹۸٪ انسانها گفتهاند که زندگی دیگری هست و جهان پس از مرگ وجود دارد. انسان موجودی است که بقا دارد و یک عده تحت عنوان روشنفکر معتقدند که جهان پس از مرگ وجود ندارد. روشنفکر کسی است که از چکیده افکارش راه را نشان انسان بدهد، انسانها را از سختی و بلا در بیاورد و همه زندگی که عشق و عاشقی نیست. روشنفکر کسی است که فکر روشنی داشته باشد، از تراوشهای فکریاش به انسانها کمک کند و هزارانهزار مسئله لاینحل وجود دارد که آن مسائل را حل کند و راهکار نشان دهد. کسی که با افکار و اندیشهاش انسان را به اعماق تاریکی ببرد؛ روشنفکر نیست آن تاریکفکر است. ما کسی را میخواهیم که راه درست زندگی کردن را به ما بیاموزد و ما را از این بلاها و افکار منفی بیرون بیاورد.
زندگی ما از روز الست (ازل) شروع شده است. روزی که خداوند گفت: «آیا من پروردگار شما هستم»؟ و ما گفتیم: بله. پیمان الست به آن میگویند و در قرآن هم هست و از آنجا شروع شده است. واقعاً آمدن ما به زندگی بهر چه چیزی است؟ بهر این است که به تکامل برسیم که چه بشود و این است که به خدا برسیم؛ پس هدف این نیست که رفتن و رسیدن به خدا باشد، هدف؛ زندگی کردن و به این سیستم کار کردن است. حیات و هستی، مثل کارخانه است و تمام موجودات هستی کارکنان این کارخانهها هستند. ما برای زندگی کردن و برای برخورداری از زندگی، عشق، دوست داشتن، به دیگران خدمت کردن و ... آمدهایم. هم در این جهان، هم آن جهان و هم جهان قبلی و در همه جا این حیات وجود داشته است. مسئله بهقول شکسپیر: «بودن یا نبودن» مسئله این است که بودن خیلی ارزش دارد. آمدن بهر چرخش و بحر حیات است و این حیات یک قوانینی دارد، اگر قوانین را رعایت کنید زندگی لذتبخش خواهد بود. اگر قوانین را رعایت نکنید در جهنم، در سختی، ناکامی، بدبختی، شکست و ... قرار میگیرید. ادیان الهی آمدند که این قوانین را بگویند.
اما انسان از مرز بعد زمین تا سومین دایره حیات، باید آن کولهپشتی را که گفتیم به همراه بیاورد. ما سه تا حلقه هستی و جهان را باید طی کنیم: یکی در کودکی که زبان و راه رفتن را یاد بگیریم، این یک مرحله است، مرحله بعد مرحله آموزش هم اینجا است که شامل مدرسه و درس است و مرحله آخر مرحله جوانی است تا حدود ۴۰ سالگی که باید اطلاعات خاص را جمع آوری کند و پر از مطالب مثبت باشد. حالا این کولهپشتی در مرحله سوم برای آنهایی که به مرحله لازم و پختگی رسیدهاند؛ آخرین مرحله آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است؛ یعنی در مرحله سوم باید به فرمان فکر و عقل برسد که بگویید شو، بشود و هر کاری میخواهید به انجام برسانید. اگر این مرحله به فرمان فکر و عقل برسد در بعد دیگری سیستم بهگونهای است که با فرمان فکر و عقل خلق میکند و به وجود میآورد. همان است که خداوند میگوید: «در بهشت آنهایی قرار میگیرند که هرچه تقاضا کنند برایشان مهیا میشود». وقتی کولهپشتی غنی باشد وقتی بخواهد به جهان دیگر برود، مثل پرندهای پرواز میکند، وقتی که کولهپشتی پر نباشد بسیار از این جهان رفتن، برایش سخت و دشوار است.
منبع: سیدی حلقههای آفرینش
تایپ، ویرایش و نویسنده: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
120