قانون بخشش یعنی هر چیزی که ببخشی گویی در کشتزار حاصلخیز کائنات بذرهای آن را پاشیدهای؛ پس میوه بخشش شما بعد از رشد چندین برابر به شما بازمیگردد. اگر در زندگی تنها یک فرد دریافت کننده باشید، بهزودی توسط کائنات کنار گذاشته خواهید شد؛ اما اگر یک جریان دو طرفه باشید که هم دریافت میکند و هم میبخشد روزبهروز بزرگتر میشوید، پس شما خواهان دریافت هر چیزی هستید که در زندگی خود کم دارید و دوست دارید مقدار بیشتری از آن را داشته باشید. ببخشید هیچ فردی با احتکار و ذخیره کردن بزرگ نخواهد شد.
با پهلوان همسفر سریه در «نمایندگی کاسپین» مصاحبهای را ترتیب دادهایم که شما را به خواندن این مصاحبه جذاب و خواندنی دعوت میکنم.
همسفر سریه و مسافر اقبال با تخریب بیش از چهارده سال آخرین آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت چهارده ماه به راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر مریم با متد DST و داروی OT سفر کردند. هم اکنون به مدت ده سال و ده ماه است که از بند مواد مخدر آزاد و رها هستند.
موضوع یا حسی که باعث شد شما بهسمت جایگاه پهلوانی سوق داده شوید چه چیزی بود؟
امروز در لژیون سردار هم گفتم، نیروهای منفی همیشه وجود دارند و ما یک جن درون داریم که به ما میگوید شما با این پول خیلی کارها میتوانید انجام دهید. اگر بنشینیم و شمارش کنیم، شاید ما خیلی کمبودها در زندگی خود داشته باشیم که با این پول بتوانیم آنها را رفع کنیم؛ ولی با خود میگویم که زیباترین عمل کاوش در دنیای علم است. شاید این مبلغی را که من میخواهم ببخشم در دنیای علم و کشف علم خیلی ناچیز باشد؛ ولی اینکه من میتوانم در این کاوش ذرهای باشم و دردی از دردهای بشریت کم کنم من را تسکین میدهد.
آیا در خدمت مالی مقدار مبلغ مهم است یا حسی که از انجام آن بهدست میآورید؟
به نظر من مهمترین چیز حس است. همان حسی که آقای مهندس حسین دژاکام به ما یاد دادهاند. میزان، اندازه و مبلغ مهم نیست، شاید یکنفر ده هزار تومان ببخشد و او ۱۰۰٪ خودش را گذاشته باشد؛ اما شخصی دیگر اندازه ۱۰۰٪ مال او میلیاردها پول باشد، پس بستگی به توان مالی هر شخص دارد. استاد امین دژاکام در سیدی تیروکمان میفرمایند که هر کسی بسته به میزان مبلغی که در جیب خود دارد میبخشد و هیچکس جز خودش نمیداند که در جیب او چه مقدار پول است، خداوند در مقابل آنقدر به او قدرت و توان میدهد که هزار تومان جیب او هزاران تومان میشود و این حس و حال خوب بسیار قشنگ در زندگی او جاری میشود. شاید ما از نظر مالی ساپورت نشویم و شاید با چشم نتوانیم ببینیم که هزار تومان ۳۰۰۰ تومان شود؛ ولی خیلی قشنگ جلوی اتفاقات بد زندگی ما گرفته میشود.
واکنش خانواده شما از اینکه در جایگاه پهلوانی قرار گرفتهاید چه بود؟
زمانیکه با مسافرم برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس حسین دژاکام رفته بودیم، مسافرم اصرار داشتند که این جایگاه را من تجربه کنم و من هم میخواستم که خود ایشان تجربه کنند؛ اما بعد از صحبتهایی که با آقای مهندس داشتیم قرار شد که من پهلوان شوم. من همیشه گفتم هر واریزی که هر بار داشتم از طرف سبحان، کیان و از طرف مسافرم انجام دادهام. خدا را شکر میکنم که به برکت کنگره ما امسال نیز اجازه پهلوانی مسافرم را گرفتهایم، اگر خواست خدا باشد؛ چون ما از یک دقیقه دیگر خودمان خبر نداریم. این جایگاه را برای پسرانم نیز میخواهم و برای مسافرم نشانی در بینشانی را آرزو میکنم. در هر نمایندگی که رفتهام این را گفتهام که مسافر من واقعاً لیاقت نشانی در بینشانی را دارد.
چرا خدمت مالی در کنگره حال انسان را خوب میکند؟
من همیشه میگویم که کمک مالی در کنگره باعث جهش انسان میشود؛ چون آب اگر در یک جا بماند میگندد. آقای مهندس حسین دژاکام در یکی از صحبتهای خود میفرمایند که عضویت در لژیون سردار انسان را بیدار میکند و شاید کنترل را بهدست شما میدهد. شما نیز میتوانید با داشتن کنترل، زندگی خود را در حالت تعادل نگهدارید. میدانیم که مهمترین چیزی که هر انسانی دارد حس او است؛ اما حس سرکش است و ما از این طریق میتوانیم حس سرکش خود را کنترل نماییم.
آیا گرهای در زندگی شما بوده که بعد از باز شدن آن گره، احساس کنید بهخاطر حضور شما در این جایگاه است؟
من مدتی از کنگره دور مانده بودم و بعد به واسطه حضور در لژیون سردار دوباره وارد کنگره شدم. با صحبتهایی که مسافرم با من انجام داده بود در ابتدای ورودم واریزی سردار را انجام دادم، بعد از آن بلافاصله خزانهدار نیز شدم. به واسطه همین خزانهدار شدن همسفرهایی را میدیدم که با سختیهای زیادی واریزیهای خود را پرداخت میکردند؛ با آنها مشورت میکردم و از درد آنها با خبر میشدم، شاید خیلی اوقات میتوانستم به آنها کمک کنم و یادم میآید به یکی از آنها گفتم که از این ستون به آن ستون فرج است و اصلاً کنسل نکن؛ چون تو میتوانی واریزیهای خود را پرداخت کنی و خودت را از لژیون سردار جدا نکن. تو میتوانی؛ چون در مسیر درست هستی و نیروهای الهی تو را کمک خواهند کرد، بعد از آن با دلگرمیهایی که به آنها میدادم خودم را نیز محکم میکردم. زمانیکه مسافر من دنور شده بود ما واریزیهای دنوری را بسیار با سختی پرداخت کردیم. من در نمایندگی اراک نیز این را گفتم که خیلیها فکر میکنند کسانیکه دنور یا پهلوان میشوند خیلی راحت میتوانند پرداخت کنند. درست است قدم اول را باید با تفکر درست برداریم؛ ولی چون مسافر من خواسته دنور شدن داشت، من هم او را حمایت کردم و ما حلقههای ازدواج خود را فروختیم و واریزی دنور را پرداخت کردیم. اینها را گفتم برای اینکه بگویم همیشه کسی که پهلوان میشود، پرداختها برای او شاید آسان نباشد؛ ولی با عشق این کار را به سرانجام میرساند. من خودم در این جریان بخشندگی را یاد گرفتم و شاید بگویم یکی از گرههایی که از من باز شد همین گره بخشندگی بود.
بعد از رهایی مسافرتان چه خدمتهایی را در کنگره انجام دادهاید و چه تاثیری در مشارکت شما در جایگاه پهلوانی داشته است؟
من در سال ۱۳۹۴ مرزبان نمایندگی حر بودم و در گلریزان بیشترین مبلغ را پرداخت کردم؛ آن زمان من یک میلیون تومان برای گلریزان کمک کردم و البته این موضوع را بعد از اینکه جایگاه پهلوانی را کسب کردم به یاد آوردم و فهمیدم که شاید در آن روز این لحظهها برای من ثبت شده بود و این یک جرقه و یا یک نوری بود که در دل من افتاد تا امروز بتوانم این جایگاه را تجربه و حس کنم؛ شاید همین قدم من باعث شود خیلیهایی که منتظر کمک هستند راه برای آنها باز شود و به درمان برسند که در مقابل نیز دعای خیر آنها برای من بسیار اهمیت دارد.
چه چیزی باعث میشود که شخصی در روز گلریزان شرکت کند و از مالش ببخشد؟ چرا باید همه اعضاء در روز گلریزان شرکت کنند؟
من همیشه به پسرم سبحان میگویم که خیلی دوست دارم او نیز این جایگاه را تجربه کند. ما یک حس عام داریم و یک حس خاص؛ حس عام این است که ما میبینیم، میخوریم، لمس میکنیم که این ترش است، این شیرین است، این سرد است و این گرم است؛ ولی وقتی وارد لژیون سردار میشویم و شش میلیون تومان پرداخت میکنیم یا دنور میشویم یا جایگاه پهلوانی را کسب میکنیم در واقع نشانی است در بینشانی؛ چون هیچکسی حتی مسافر من نیز نمیتواند این شالی که به گردن من است و من آن را حس میکنم را درک کند تا زمانیکه او خود در این جایگاه قرار بگیرد. من همیشه به هر نمایندگی که میروم میگویم که دوست دارم به میزان صندلیهایی که در آن شعبه قرار دارد، افراد نیز عضو لژیون سردار باشند و این سفرهای است که باز شده و درواقع سفرهای دو طرفه است که در آن هم میبخشی و هم میگیری. خداوند نیز میگوید که اگر تو برای من قطره باشی من برای تو دریا میشوم؛ اما کافی است که ما یک قدم بهسمت خداوند برداریم، چون وعده خداوند دروغ نیست. میخواهم بگویم که شوشود در لژیون سردار است که برای شما اتفاق میافتد.
چه پیشنهادی برای همسفرانی که توان پرداخت این مبلغ را دارند؛ ولی ترس مانع حرکت آنها میشود دارید؟
وادی هشتم به ما میگوید نترس، پروا مکن و حرکت کن که با حرکت راه نمایان میشود؛ ولی ترس وقتی وجود داشته باشد مانع از حرکت میشود و نمیگذارد که شما به سمت خیر و ارزشها حرکت کنید.
بنا به گفته آقای مهندس حسین دژاکام «زکات رهایی، احیاء نفس است» آیا حمایت مالی در کنگره میتواند یکی از مصادیق احیاء نفس باشد؟
ما سه مرحله نفس داریم؛ نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه. به نظر من وقتی عضو لژیون سردار میشویم وارد نفس مطمئنه شدهایم؛ چون کاری را که انجام میدهیم به آن ایمان و عقیده داریم. مسافرم از من پرسید شاید چندین سال بعد به ما بگویند این کاری که شما انجام دادهاید اشتباه بوده است و یا شاید اصلاً پول شما بهجای دیگری رفته است، آیا در آن لحظه به آنها چه جوابی میدهید؟ در جواب به ایشان گفتم: من به کاری که در حال حاضر انجام میدهم ایمان دارم و یقین دارم راهی را که میروم درست است. من به چشمان خود میبینم که این مسیر درست است و در نمایندگی نیز میبینم که روزبهروز به تعداد لژیون سردار افزوده میشود.
همه ما یک روز بهعنوان مهمان وارد کنگره۶۰ شدیم، برای اینکه در این مسیر بمانیم باید چه خدمتهایی را انجام دهیم و یا چهکار کنیم؟
باید کاری را انجام دهیم که حال ما را خوب کند و این کار را با کمال میل انجام دهیم؛ چون هیچ کاری را به اجبار نمیتوان انجام داد. مهمترین چیزی که از وادی هشتم یاد گرفتیم خواست ما است که مهمترین خواسته ما درمان مسافرانمان بود. حال که مسافر ما درمان شده است و در کنگره راه خود را ادامه میدهد من باید چه کار کنم؟ اینکه من با چه حالی وارد کنگره شدم؟ با کینه، نفرت، ترس و میدانم که نفرت داشتم، کینه داشتم، حسادت داشتم و حالا حال من چگونه است و اگر نتیجه میگیرم که همه اینها در من خوب شده و حال من خوب است، باید در کنگره بمانم و خدمت کنم؛ درواقع جبران خسارت نمایم. وادی هشتم به ما میگوید که جبران خسارت کن و اول باید از خودم جبران خسارت کنم. من در گذشته کارهای اشتباه زیادی داشتم و البته که حال خوبی هم نداشتم؛ ولی حالا که حال من خوب است و روی این صندلی نشستهام باید جبران کنم و چراغی را که به من روشن تحویل داده شده است را همانطور روشن به آیندگان تحویل دهم.
کلام آخر:
همه ما دوندگی میکنیم تا چیزی را برای خود پسانداز کنیم و گلریزان روز پسانداز است. درواقع گلریزان روزی است که هر کسی میتواند فقط برای خودش پسانداز کند. ما چیزی را که داریم برای خودمان نیست؛ بلکه انسان چیزی را که میبخشد برای خودش است. مهمترین کاری که پهلوانان میتوانند انجام دهند این است که تعدادشان زیاد شود تا به علم کنگره۶۰ کمک کنند. الان بسیاری از بیماریها از جمله سرطان، زگیل تناسلی، اماس و … وجود دارند که باید کمک شود تا علم درمان آنها کشف شود و با کشف علم است که از درد و رنج بشر کاسته میشود. تا جایی که توان دارم و میتوانم و خداوند مرا یاری کند کمک خواهم کرد. آقای مهندس میفرمایند شما هر چیزی را که بکارید همان را درو خواهید کرد؛ اگر کینه را بکاریم، کینه برداشت خواهیم کرد و اگر محبت را بکاریم، قطعاً محبت برداشت خواهیم کرد و همینطور اگر بخشندگی را بکاریم، بخشندگی برداشت خواهیم کرد.
مصاحبه کننده: رابط خبری همسفر سمیه رهجوی همسفر سما (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آوا خدمتگزار سایت رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1833