هشتمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار نمایندگی اسبیکو، به استادی پهلوان اکبر، نگهبانی راهنما مسافر محسن و دبیری مسافر عبدالله، با دستور جلسه «قول و قرار، وفای به عهد» در روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
همسفر فرهاد که دو و نیم میلیارد تومان نشان بینشانی از آقای مهندس گرفت برای چه این کار را کرد؟ مگر غیر از این است که ما به دنبال آرامش هستیم، اصلا برای چه ما مواد مصرف میکردیم؟ میخواستیم به آرامش و حال خوب برسیم، یکسروگردن بالاتر از بقیه باشیم میخواستیم نشئهتر از بقیه باشیم میخواستیم حالمان بهتر باشد و رفتیم مصرف کردیم؛ حالا در کنگره میگویند اگر میخواهی حال بهتری داشته باشی و نشئهتر باشی ببخش و در مسیر باش خیلی مهم است که در چه مسیری هستیم و خواسته ما چیست، زمانی میتوانی بگویی پهلوان یا دنور که توانایی خودت را بدانی، در وزنهبرداری یک نفر پنج کیلو بلند میکند، یک نفر پنجاه کیلو و دیگری پانصد کیلو، هر شخص خودش میداند چه توانایی درونش است. همیشه در جشن گلریزان میگوییم جوری ببخش که جیبت بلرزد وقتی جیبت لرزید دلت هم میلرزد و وقتی دلت لرزید حالت هم خوب میشود. برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس رفتم و گفتند خانه داری؟ گفتم بله گفتند ماشین داری؟ گفتم بله گفتند راحت میتوانی پول را بدهی؟ گفتم نه مهندس گفتند چرا میخواهی این کار را بکنی؟ گفتم لذتش به این است که راحت نتوانی این کار را بکنی اگر پول را داشته باشی که لذتی ندارد. تا سقف چهارصد میلیون تومان دنوری است، تا سقف چهل و نه میلیون تومان لژیون سرداری هست. این نیست که فقط شش میلیون تومان بدهم و بگویم من جز لژیون سردار هستم حضور در لژیون سردار و از آموزشها بهرهمندشدن از همه چیز مهمتر است. من امروز اینجا هستم که از حس تکتک شما و از مشارکت شما آموزش بگیرم من چیزی برای گفتن ندارم. خداوند یکبار فرصت داده است که از عقبه و سیاهی و تاریکی که داخلش بودهایم خارج شویم.
شرط نکنیم که اگر فلان معامله را کردم اینقدر به لژیون سردار میدهم فقط باید دوست داشته باشیم. پول را میدهی و لذتش را میبری چه چیزی از این بهتر و چه نئشگی از این بهتر، دستور جلسه در مورد وفای به عهد است و در کلامالله آمده است که پیمانشکنی نکنید. از روی گزارش خزانهداری مشخص است که شعبه زنده است و بچهها بیدار هستند، میدانند دارند چهکار میکنند. آیا وقتی اسم درد میآید ما هم درد را حس میکنیم من اکبر درد را حس میکنم. آیا از درد دیگران دردم میگیرد؟ وقتی یک مصرفکننده را بیرون میبینم دردم میگیرد؟ زمانی شما میتوانید کاری انجام بدهید که برگردید به اصل خودتان و این یعنی اینکه پیمانشکنی نکنیم. زمانی که میآیم و بالا میایستم و میگویم شش میلیون تومان یا هر مبلغی چون مبلغ مهم نیست مهم این است که من بدانم کجای کار هستم من تعهد کردم، تعهد به همسرداری، تعهد در شغل تعهد در پرداخت آیا این تعهد از روی شور بوده یا از روی شعور و آگاهی، ما میخواهیم به آن شناخت و آگاهی برسیم. در کنگره هیچکس نمیگوید بیا و پول بده خیالت راحت باشد؛ ولی خودت پیش وجدان خودت ناراحتی چون حرفی زدی که به آن عمل نکردهای اینجاست که اگر پرداخت کنیم حالمان بهتر میشود و به چیزی که میخواهیم دست پیدا میکنیم، ترس ازدستدادن همیشه هست زمانی که میخواهید پرداخت کنید ترس میآید و میگوید خانه، ماشین لباسشویی، قالی و...تمام مشکلات را میآورد و جلوی شما به نمایش میگذارد؛ اما مسیری که میتوانید به آسایش و آرامش برسید پرداخت تعهدی است حالا چه چیزی باعث میشود ترس برود؟ ایمان است وقتی ایمان داشته باشی، خواسته داشته باشی و محکم بگویی من تعهد دنوری میدهم یا پانصد میلیون تومان میدهم خودت بزرگ میشوی بهخاطر چه چیزی است که میگویند اعلام کنید برای اینکه از این خط بگذرید و اگر مسئله مالی برای شما پیش آمد بیشتر از پانصد میلیون باشد. یک زمانی پنج میلیون تومان برای من پول زیادی بود و پنجاه میلیون تومان را بهسختی دادم؛ اما الان پانصد میلیون تومان و یک میلیارد تومان برای من همان قدر پول است؛ چون تفکر و اندیشه من رشد پیدا کرده است و بیشتر به دست میآورم. چیزی که در کلامالله آمده این است که من بدانم راه و روش زندگی چه هست و بهتر به مقصد برسم و با آرامش بیشتر، ما جهانبینی که میآموزیم برای این است که دور از جهانی باشم که قبلاً بودم و این جهان را ببینم. کجا میشود آرامش را به دست آورد غیر از اینجا که در کنار همدیگر هستیم و از حس هم استفاده میکنیم کجا میتوانیم علم زندگیکردن را یاد بگیریم جز اینجا که رایگان در اختیار ما است چرا نباید این علم به تمام جهانیان برسد؟ چرا نباید سرطانها درمان شوند؟ چه کسانی در این مسیر قدم برمیدارند. برای رسیدن به پهلوانی اول باید دنوری را بگذرانیم و مثل متد DST یواشیواش مراحل را طی کنیم وقتی بالا آمدید بزرگ میشوید. روزی که اولین نفر نشان بینشانی اعلام کرد دلم لرزید و با خودم گفتم خوشا به سعادتش، میشود روزی من هم این کار را بکنم بدون اینکه فکر کنم و دودوتاچهارتا بکنم؛ چون صاحبش کس دیگری است درست است که من کار میکنم و به دست میآورم؛ ولی زرنگی من نیست؛ چون رزقوروزی مال کس دیگری است و سهم دیگران در مال من است. میگوید بخوانید من را تا اجابت کنم شما را، راه را نشانم داده است چرا انجام نمیدهم. انشاءالله در کنار یکدیگر و در سایه آقای مهندس در این مسیر باشیم و از آموزشها بهرهمند شویم. انشاالله امسال زمین را خریداری کنید و بسازید دقیقاً ما همین مراحل را در اهواز گذراندهایم و در اهواز ۵ سال به دنبال زمین بودیم، ساختیم، تمام شد و چقدر لذتبخش بود وقتی به ساختمان نگاه میکنید و اینکه چه انسانهایی در آینده میخواهند بیایند و در این ساختمان درمان شوند و به آرامش برسند. آقای مهندس میگویند ساختمانی بسازید برای ۱۰۰ سال آینده از بهترین مصالح و محکم بسازید. من در دوران مصرف درست است کارتنخواب کوچه و خیابان نبودهام؛ اما کارتنخواب خانه خودم بودهام.
تایپ: مسافر ستار لژیون پنجم
ویرایش و ارسال: مسافر محمد لژیون دوم
عکس: مرزبان خبری مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
212