اولین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی خمین با استادی همسفر ملیحه و نگهبانی همسفر زری و دبیری همسفر زیبا با دستور جلسه« قول و قرار، وفای به عهد » در روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد .
سخنان استاد؛
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم. از خانم زری عزیز خانم مهتاب عزیزم، مرزبانان محترم تشکر میکنم بابت این فرصت خدمت که به من داده شد، امیدوار هستم در این جایگاه بتوانم حق مطلب را ادا کنم.
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر، تهیه بهدستور میشود
گه جور میشود خود آن بیمقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بیاجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود…
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشهای از سنگ میشود
گاهی تمام آبی این آسمان ما یکباره تیره گشته و بیرنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بیعشق سر مکن که دلت پیر میشود.
اما در مورد دستور جلسه؛ قول و قرار و وفای به عهد، واژه قول و قرار از پیمان بستن میآید. اینکه ما پیمان ببندیم بین خودمان و وجدانمان، بین خودمان و دیگران، بین خودمان و خدای خودمان. این پیمان بستن بسیار مهم است. ما در کنگره یاد گرفتهایم که اولین پیمان را روز الست بستهایم به خدای خودمان قول دادهایم و خواستهایم که به زمین بیاییم و به ما فرصت داده شود تا اشتباهات گذشته خود را جبران نماییم؛ اما حال که به زمین آمدهایم آیا آن پیمان در ذهنمان مانده است؟ یادمان هست که یک قول و قراری گذاشته بودیم یا نه؟ زرق و برق دنیا چشمهای ما را کور کرد و اجازه نداد یادمان بماند که چه قراری گذاشتهایم. بهراحتی از مسیر خود دور شدیم به مسیر ضدارزشها پا گذاشتهایم؛ ولی آیا خداوند هم فراموش کرد که یک بندهای قولی داده است و آن را فراموش کرده است؟ آیا خداوند ما را بابت این فراموش کردن تقاص کرد یا خیر؟ ما را بخشید. اگر ما باشیم و کسی قولی به ما داد و زیر قولش زد میتوانیم او را ببخشیم؟ تنها کسی که میتواند ببخشد خداوند است.
خداوند در قرآن میفرماید"وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ؛ چه کسی به پیمانش پایبندتر از خداست". اما چیزی که آقای مهندس در کنگره به ما یاد میدهد، این است که به قول و قرار خود وفادار باشیم؛ حتی اگر یادمان رفته است اشکالی ندارد فرصت دادند تا برگردیم و جبران کنیم. ما آمدیم جبران کنیم و قول و قراری که با خداوند گذاشتهایم را اجرا کنیم؛ ولی ما یک قرار بزرگ گذاشتهایم و آن این است که به سمت ارزشها برگردیم و قرار است به آرامش و حال خوب برسیم، اگر از یادمان برود چه اتفاقی برای ما میافتد؟ آقای مهندس به ما آموزش دادند که قول وقرار سه ضلع دارد، یکی قول و قراری که با خود میبندیم، یکی قول و قراری که با دیگران میبندیم و یکی قول و قراری که با خدای خود میبندیم. بسیاری از مواقع با خود عهد میبندیم که دیگر دروغ نمیگویم، بدهی خودم را پرداخت میکنم، دیگر نسبت به بچهها و همسرم کوتاهی نمیکنم و خیلی قول و قرارهای دیگر؛ اما آیا عمل میکنم یا نه؟ در جای دیگری از قرآن کریم میفرماید"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به پیمانها وفا کنید".
نشانه انسانهای با ایمان و خردمند وفاداری آنها است و کسانی که نسبت به عهد خود وفادار هستند، دیگران حساب دیگری روی آنها باز میکنند. حسوحال خوبی به دیگران میدهند و آنها در زندگی خود حال خوبی دارند، آرامش و قوت قلب دارند و دیگر نیاز نیست کسی آنها را ضمانت کند؛ اما اگر من حرفی بزنم و به آن عمل نکنم و اگر من یک حرفی که میزنم از روی شور باشد نه شعور، آیا دیگر در بین مردم جایگاهی دارم؟ هیچکس حرف من را قبول نمیکند و هرجا میروم باید یک ضامن با من باشد. بیرون از کنگره هر جایی که ما برویم باید یک ضامن داشته باشیم یک چک یا سفته بدهیم؛ ولی در کنگره حرف ما سند است. میخواهد به ما بگوید آدمها برای خودشان است که ارزشمند هستند و بهخاطر شعور آنها است، برای کلام آنها است نه برای پول و ثروت. اینجا معامله یکطور دیگر است؛ چرا که تو داری با خدای خود معامله میکنی نه با انسانها میگوید: عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد.
بیایم در قول وقرارهای خود به دنبال حال خوش باشیم، اگر امروز من با دوست خودم قرار میگذارم، اگر سر ساعت برسم آن چیزی که به دست میآید حال خوش خودم است، افزایش اعتبار من است. آقای مهندس میگویند: انسان باید از مجری چیزی را بخواهد که میتواند انجام بدهد و من باید از خودم چیزی را بخواهم که توان اجراکردن آن را دارم نه چیزهای خیلی سخت. من امروز میخواهم لباسی بخرم باید ببینم چقدر پول دارم، میخواهم به شما قولی بدهم باید ببینم آیا در حد توانم است یا نه؟ چون اگر نتوانم آن را انجام دهم جز شرمندگی و حال بد چیز دیگری شامل حال من نمیشود.
آقای مهندس همیشه به ما یاد میدهند که فکر خودمان را عملیاتی کنیم و برای اینکه فکر ما را از قوه به فعل درآوریم؛ باید در ذهن ما معادلات درستی وجود داشته باشد. اگر خواستههای ما منطقی و عقلانی باشد خداوند راه را برای ما باز میکند؛ اما اگر خواستههای ما نامعقول باشند، به سمت تاریکیها میرویم و خودمان نسبت به قول و قرارهای خودمان پایبند نیستیم؛ پس این فکر کردن و درست فکرکردن بسیار مهم است که ما قبل از حرفزدن و حرکتکردن، اول فکر کنیم؛ چرا که در این صورت است که صورآشکار و صورپنهان ما هر دو یکی میشود و بیشترین برداشت را خود ما داریم نه دیگران. گاهی قول و قرارهای ما میتواند معنوی باشد یا میتواند احساسی باشد. مهم نیست که قول و قرارهای ما در چه موضوعی باشد. مهم این است که ما بتوانیم درست تصمیم بگیریم و به آن پایبند باشیم. همه ما در زمان ازدواج عهدی بستیم، بعد یک جاهایی خود من کم آوردم وبا خودم گفتم: تو که مثل یک مرد میتوانی کار کنی و مستقل باشی بزن زیر قول و قرارت، چه نیازی است که این همه سختی را تحمل کنی؟ موردی که امروزه بسیار زیاد میبینیم؛ اما همیشه یک نیرویی مرا از این کار باز میداشت. آخرین مرتبهای که این فکر به سرم خطور کرد، باز هم خداوند اجازه نداد و به من هشدار داد که مگر یادت نیست، میگفتی؛ خدایا مرا از این گرفتاری نجات بده قول میدهم دست دیگران را بگیرم. اینجا همان جایی است که این فرصت برای تو فراهم شده است و تو نباید زیر قول و قرارت بزنی. هرچند دست من نبود و خداوند به من کمک کرد که برگردم و به دیگران کمک کنم، گاهی هم پیش میآید ما قول و قرارهایی میگذاریم؛ اما فراموش میکنیم یا برای آنها تلاشی نمیکنیم و بعد اسم آن را عوض میکنیم و میگوییم؛ قسمت نبود یا خدا نخواست یا در حد توان من نیست. آخر مگر میشود قول و قراری بگذاری و اینقدر راحت آن را انجام ندهی؟
در وادی چهارم آقای مهندس میگویند: در مسائل حیاتی مسئولیت سپردن به خداوند؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. ما اینجا داریم سلب مسئولیت میکنیم، قراری که با خداوند گذاشتهایم و بعد با خیال راحت میگوییم؛ تقدیر این است یا خواست خداوند است و... نه، هیچکدام از اینها نیست، تو عهد بستی و باید برای آن تلاش کنی. آقای مهندس در سیدی ویلیام ۷ جهانبینی را اینطور تعریف میکنند که یک راهی است برای حفظ خود ما از ارزشها، از بدیها، از شر ما خلق، از شر وسوسههای درونی؛ قطعا پیمانشکنی هم یکی از همین موارد است و این که اگر قرار باشد به سمت صراط مستقیم حرکت کنیم؛ پس نباید پیمانشکنی کنیم، باید بسیار مراقب خود باشیم.
در سیدی دبه جناب مهندس میفرمایند: انسانها براساس یکسری قرارداد کنار هم قرار گرفتهاند. آیا ما به این قراردادها توجه میکنیم؟ اگر ما به این قراردادها و قول و قرارهای خودمان توجه نکنیم، سنگ روی سنگ بند نمیشود و دیگر نه عشقی است و نه محبتی است. ما باید به این مسئله توجه کنیم، که اگر قول و قراری گذاشتهایم و به آن وفادار باشیم، گرههای درونی ما باز میشوند. وقتی که ما میخواهیم عضو لژیون سردار شویم و میگویم پول ندارم، این فعل ندارم تا آخر عمر با من همراه است. همه ما میدانیم که شش تومن لژیون سردار هیچ گرهای از زندگی ما باز نمیکند؛ اما زمانیکه این پول را در کنگره پرداخت میکنیم به گونهای گرههای درونی ما باز میشود که قابل وصف نیست.
وقتی من عضویت لژیون سردار را پرداخت کردم، واقعا نداشتم و شاید با آن میتوانستم خیلی از اموراتم را بگذرانم؛ اما بعد از پرداخت دربها به روی من باز شد، گرههای من باز شد و من حاضر نیستم این حال خوش را با هیچچیز عوض کنم. ما وقتی میخواهیم به هدفی برسیم همه تلاش خود را میکنیم، خیلی چیزها را جابجا میکنیم تا به خواسته خود برسیم؛ ولی چرا وقتی میخواهیم در لژیون سردار عضو شویم کوتاهی میکنیم؟ جایی که به ما حال خوب داده است که حتی ما را از مرگ نجات داده است. اصلاً شوخی نیست، اینها قراردادی بوده است که قبلاً بستهایم و حال فراموش کردهایم؛ اما خداوند فرصتی داده است که میگوید: برگرد و جبرانش کن و تنها راه جبران همین است، چه خدمت مالی چه جانی و چه زمانت را بگذاری، همه اینها ارزشمند است و بابت همه اینها باید خدا را شکر کنیم. امیدواریم که همه ما بتوانیم در این مسیر به درستی قدم برداریم و انسانی باشیم که به قول و قرار خود وفادار باشیم. ممنونم که به صحبتهای من توجه نمودید.
راهنما همسفر لیلا؛
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که به من این اذن و اجازه را داد تا یکبار دیگر در کنگره و در لژیون سردار قرار بگیرم و حس و حال خوب دریافت کنم، خدا قوت عرض میکنم، انشاءالله که خیرخدمت به زندگی همه خدمتگزاران برگردد. دستور جلسه این ماه قول و قرار، وفای به عهد است که در کلام الله هم همانطور که شما فرمودید، چندین مرتبه به این مسئله توجه کرده است، که انسانها باید به قول وقرار خود پایبند باشند. من انسانی هستم که سعی میکنم وقتی قول وقراری میدهم به آن پایبند باشم؛ حتی زمانی که مسافرم مصرفکننده بود و وضع مالی خوبی نداشتیم؛ چون تمام دخل و خرج زندگی با من بود. اگر پولی را از کسی قرض میگرفتم، سر موعد مقرر پس میدادم و دیگران هم متوجه این موضوع شده بودند و هر زمان پولی میخواستم به من قرض میدادند. ضرب المثلی هم هست که میگوید: انسان خوش حساب شریک مال مردم است؛ ولی وقتی یک انسانی در کنگره و لژیون سردار مبلغی را تعهد میکند و میگوید: من این مبلغ را میدهم؛ اما حالا یا سرسری از این قضیه عبور میکند یا برای پرداخت آن تلاشی نمیکند، مطمئناً کائنات این پول را یک جور دیگر از این فرد میگیرند؛ پس چه بهتر است که خود فرد با سعی و تلاشی که میکند این پول را پرداخت کند تا آرامش آن به زندگی خود برگردد. من لیلا و همه کسانی که مسافرانمان به درمان رسیده است، میدانیم که کنگره ۶۰ به گردن ما یک دین بزرگ دارد. اگر مسافر من الان مصرف کننده شیشه بود باید پول خیلی زیادی بابت شیشه پرداخت میکرد؛ پس این که من میآیم و عضو لژیون سردار میشوم و مبلغی را تعهد میکنم، ذرهای از این دین بزرگی است که کنگره برای من و خانواده من انجام داده است. امیدوارم که بتوانم هر سال در لژیون سردار یک صندلی برای خود داشته باشم و تعهدات خود را همانطور که قبلاً پایبند بودم، پایبند باشم.
همسفر معصومه؛
خدا را شاکر هستم که دوباره به من اجازه داد در لژیون سردار قرار بگیرم و از انرژیهای لژیون سردار بهرهمند شوم. در مورد دستور جلسه در سوره توبه میفرماید: کسی به عهد خود وفادارتر از خداوند نیست و کسی که به عهد خود وفادار باشد، موجب پیشرفت و آبادانی میشود و در فرد اعتماد به نفس به وجود میآید؛ اما اگر وفای به عهد انجام نشود موجب بیاعتمادی میشود و در آخر باعث عذاب او میشود. حتی میگوید: اگر به فرزندانتان هم قولی دادید باید به آن وفادار باشید؛ چرا که آنها بر این باور هستند که شما روزی آنها را میدهید؛ پس هروقت هر قول و قراری را میگذاریم باید به آن وفادار باشیم. وفای به عهد در فطرت همه انسانها است و خداوند در قرآن میفرماید: حتی اگر به مشرکان و دشمنانتان هم وعدهای دادید باید عمل کنید. وقتیکه وعدهای به دیگران میدهیم تا زمانیکه قول ندادهایم آزاد هستیم؛ اما زمانی که قول میدهیم و به آن عمل نمیکنیم در بند هستیم. اگر من قول و قرار گذاشتهام که در لژیون سردار ۶ تومن عضویت یا دنوری یا پهلوانی را پرداخت کنم، وقتیکه قول و قرار گذاشتهام؛ پس به من اعتماد شده است و باید به قول و قرار خودم پایبند باشم تا بتوانم به حال خوش آن در این بعد از هستی برسم؛ چرا که پولی را که من میخواهم پرداخت کنم، چیزی نیست در مقابل نعمتهایی که در بعدهای دیگر قرار است بهدست آورم.
تایپ : همسفر زیبا «دبیر لژیون سردار»
ویرایش: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر مهتاب «لژیون دوم»
ویراستار:همسفرملیحه رهجوی راهنما همسفر مهتاب «لژیون دوم»
عکاس خبری : همسفر شیما
تنظیم و ارسال : همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر اعظم «لژیون پنجم»
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1074