English Version
English

دل نوشته‌ ایی در باب هفته راهنما از مسافر شهاب

دل نوشته‌ ایی در باب هفته راهنما از مسافر شهاب

به نام قدرت مطلق الله؛

سلام دوستان شهاب هستم یک مسافر؛
اکنون که در هفته ی راهنما هستیم، و مدت یک ماه است که از رهایی ام میگذرد، میخواستم چند خطی راجع به حسی که در اول سفر به راهنما داشتم و تفاوت آن با حس و حال امروزم بنویسم، به امید اینکه شاید تجربه ای باشد برای کسانی که در این مسیر قرار گرفته اند. در اوایل سفرم به دلیل مصرف زیاد هروئین و  قرص، و بسته بودن کامل حس هایم، تا چند هفته در لژیون با هیچکس حرف نمیزدم، و آقا شهاب  که حال و روز من را می دید، همیشه به صورت غیر مستقیم به من می گفت که مسیر را اشتباه می روی. ولی من چون هنوز گریز میزدم، سرم را زیر برف فرو کرده بودم و از دست او ناراحت می شدم. و توی ذهنم می گفتم چرا راهنما باید با من لج بکند و از من خوشش نیاید. و همیشه نسبت به آقا شهاب بد بین بودم. آنچنان خودم را به خواب زده بودم که گویی خودم هم باورم شده بود که راهنما بی دلیل به من ایراد می گیرد. زمان گذشت تا روزی که حدودا ۳ ماه از سفرم می گذشت و تصمیم جدی گرفتم که خوب سفر کنم و حرف آقا شهاب را گوش کنم و اگر نتیجه نگرفتم، بروم و با گلایه بگویم که من حرف شما رو گوش کردم و نتیجه نگرفتم. یک روز در پارک طالقانی به خودم و آقا شهاب قول دادم که  دیگر حرف گوش کنم و خوب سفر کنم. آقا شهاب همیشه می گفت شما یک پله خوب سفر کنید، اگر بد بود بیایید و بگویید ما نتیجه نگرفتیم. ومن یک پله خوب سفر کردم فقط برای اینکه بروم و بگویم من حالم خوب نشده، اما بعد از گذراندن یک پله با کیفیت، دیدم که انگار حق با راهنمایم بود و واقعا یک سری چیزها تغییر کرده بود. آنجا بود که تصمیم گرفتم واقعا حرف گوش بدهم و هیچ کاری را بدون مشورت با آقا شهاب انجام ندهم. همیشه به ایشان زنگ میزدم و نتیجه اش چیزی جز موفقیت نبود. همه این ها دست به دست هم داد تا اینکه روز به روز پیوند محبت بین من و  راهنما و حق بودن کلامش بیشتر می شد. امروز یک ماه از رهایی من میگذرد. و اگر بخواهم از حس الانم به آقا شهاب بگویم، چیزی جز عشق، ایمان، قوت قلب، علاقه فراوان و وصف ناپذیر، نمیدانم، بدون اغراق میگویم، حس امروزم را در کلمات پیدا نمیکنم. حس ناب و زیبایی است. امروز متوجه شده ام که تک تک حرف های راهنمایم بی علت نبوده است. مطمئن هستم که هیچکس از اعتماد به راهنما ضرر نمی کند. ایمان به راهنما خیلی مهم است. از راهنمای عزیزم آقا شهاب تشکر میکنم که درست زندگی کردن را به من آموزش داد. یک راهنما در کنگره برای رهجویی که ایمان قلبی داشته باشد، خیلی عزیز است. راهنما ها انسان های واقعا بزرگ وانتخاب شده هستند. من از طرف خودم این هفته ی بزرگ را به همه ی راهنمایان کنگره  به ویژه راهنمایان شعبه ی ستارخان تبریک میگویم.

مسافر شهاب :لژیون یکم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .