جلسهی دوم از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی هاتف با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» با استادی راهنما همسفر راضیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر فرشته در روز دوشنبه ۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند مهربان را بسیار تا بسیار شاکرم که اجازه داد تا یک بار دیگر من این جایگاه را لمس کنم. از نگهبان محترم جلسه خانم زهرا و دبیر محترمشان تشکر میکنم که اجازه خدمت به من دادند. از ایجنت محترم و مرزبانان عزیز تقدیر و تشکر میکنم. به مرزبانان جدید تبریک میگویم و امیدوارم که سربلند از مسئولیت خود بیرون بیایند.
طبق سیدی گردباد جناب مهندس فرمودند: که در زندگی، ما هر کدام باید یک نقشی داشته باشیم و در هستی یک جایگاههایی تقدیم ما میشود و اگر ما از آن جایگاهها به خوبی استفاده کنیم قابل تقدیر میشویم.
تبریک بعدی به خاطر هفته راهنما است که هفته آینده است و دست تک تک راهنماها و راهنمایان تازهواردین را در قلبم میبوسم. تبریک میگویم به اولین استاد راهنما جناب مهندس، استاد امین و خانواده محترمشان انشاءالله که سالهای سال سایه شان بر سر ما مستدام باشد. در مورد دستور جلسه وادی دوم گذر کوتاهی میکنیم از وادی اول که میگوید با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر هرچه هست رو به زوال میرود.
من همیشه فکر میکردم افکار و تفکر یک معنی میدهد، اما وقتی وارد کنگره شدم فهمیدم که نقطه مقابل افکار، تفکر است. تفکر یک حرکت درونی است و نمایی از ترسیم رفتار بیرونی ما است؛ وقتی ما تفکر میکنیم در واقع انرژی ما روی یک نقطه متمرکز میشود اما وقتی دچار افکار هستیم، افکار ما بر کل ذهن ما متمرکز میشود.
منشأ افکار، خواستههای معقول و نامعقول است و در زمان نامناسب است ولی تفکر خواستههای معقول دارد و در زمان مناسب است. تفکر مثبت رفتار مثبت و رویداد مثبت به همراه دارد ولی تفکر منفی حال بد و رویداد بد به همراه دارد.
حالا میرویم سراغ وادی دوم، وادی دوم میگوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. وقتی انسان پا به هستی گذاشت، قدرت مطلق او را سر یک دوراهی قرار داد یکی راه تاریکیها و دیگری راه روشناییها. حالا ما به خاطر جهل و ناآگاهی وارد تاریکیها شدیم یک همسفر سؤال میکند مگر من چگونه میتوانم وارد تاریکیها شده باشم حتماً شنیدهاید که میگویند یک مسافر بخاطر اعتیاد یک درصد حالش بد است ولی یک همسفر هزار برابر بیشتر حالش خراب است.
ترکشهای اعتیاد به همسفر خورده است؛ ما فکر میکنیم به عنوان یک همسفر انسانی هستیم که خیلی مورد ظلم قرار گرفتهایم و همیشه وانمود میکنیم که ما هر چقدر در زندگی عقب افتادهایم تقصیر مسافرمان است، وقتی یک مسافر داریم و ترکشهای آن به همسفر برخورد میکند یکی از آن ترکشها قضاوت کردن، تجسس کردن یا غیبت کردن است.
مگر میشود یک نفر در کنار یک مصرفکننده زندگی کند ولی تجسس نکند که چه موقع رفت؟ کجا رفت؟ و چه کرد؟ پس این خودش یک تاریکی میشود و ما را درون خودش فرو میبرد. یکی از بزرگترین و قویترین نیروهایی که میتواند انسان را در تاریکی فرو ببرد، ناامیدی است. ناامیدی یعنی چه؟ وقتی انسان به خواستههایش نرسد دچار ناامیدی میشود.
به طور مثال الآن مسافر من به کنگره میآید و من توقع دارم به زودی رها شود و اعتیاد او برای همیشه درمان شود یا مثلاً سطح درآمد من پایین است ولی سطح خواستههای من بالاست و من توقع دارم چون مسافرم به کنگره میآید خانه و زندگی و ماشین ما عوض شود. یا رفتار مسافرم به طور کلی عوض شود که این اشتباه است و کسی که ۲۰ یا ۳۰ سال تخریب داشته است نمیتواند طی یک سال به طور کامل درست شود بلکه باید صبر کنیم تا آرام آرام این اتفاق بیفتد.
ناامیدی تأثیر مستقیم روی حس میگذارد؛ یعنی کسی که ناامید میشود دست از هر کاری میکشد مثلاً به او میگویند به پارک برویم، میگوید برای چه؟ یا میگویند مسافرت برویم، میگوید آنجا هم مثل همین جا. اصلاً از هیچ چیزی لذت نمیبرد و میگوید حسش نیست این کلمه را ما بارها از اطرافیان خود شنیدیم که میگویند حسش نیست.
وقتی انسان وارد تاریکی میشود چند حس هست که او را نگه میدارد. یکی از آنها ترس و دیگری ناامیدی است. ناامیدی یکی از خطرناکترین نیروهای تاریکی است که میتواند انسان را به نابودی و خودکشی بکشاند چون از هیچ چیزی لذت نمیبرد و انسان را دچار توقف و سکون میکند. این سکون دقیقاً چیزی است که نیروهای تاریکی میخواهند.
تاریکی از طریق همین القائات و الهامات انسان را به نابودی میکشاند. استاد امین ناامیدی را به یک زندان نامرئی تشبیه میکند و میگوید نور، هوا و فضا در این زندان کم است و انسان نمیتواند اطرافش را به درستی درک کند. یکی از نشانههای ناامیدی این است که بین تصمیم گرفتن برای انجام کاری تا اجرایی کردن آن فاصله میاندازیم.
خود من هم با این مسئله درگیر هستم. به طور مثال سال گذشته دکتر برای من آزمایشی نوشته و من مرتب آن را به تعویق میاندازم. در واقع حسهای منفی محصول عمل خود انسان است و اگر ما بخواهیم منشأ این نیروها را بیرون از خودمان پیدا کنیم حل کردن آن غیر ممکن است و نمیتوانیم آن را درمان کنیم.
ساختارهای منفی انرژی خودشان را از ما میگیرند؛ شگرد نیروهای منفی این است که روی احساس ما اثر میگذارند. ما باید راههای جدا کردن این پیوندهای منفی را یاد بگیریم و شرط آن این است که دانش لازم را برای این کار داشته باشیم. مثلاً خود من در ابتدا اصلاً نمیدانستم که نیروهای بازدارنده و منفی یعنی چه و نمیتوانستم آنها را بپذیرم ولی در کنگره فهمیدم که من به خاطر نشناختن این نیروها خیلی از انرژیهایم را از دست دادهام.
اگر ما بدانیم که حس انسان را به حرکت در میآورد و میتواند باعث صعود یا سقوط او شود از چه جنسی هست و چگونه عمل میکند، میتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم. پس مسئله بعدی بالا بردن سطح انرژی میشود. چه چیزی باعث بالا رفتن سطح انرژی ما میشود؟ مسائلی مثل موسیقی، ورزش و...ولی خود من شخصا تجربه کردم که سیدی نوشتن و گوش کردن و خدمت کردن به من خیلی انرژی میدهد.
استاد امین در سیدی هنر میگویند: مواردی مثل نواختن، نقاشی کشیدن و... میتواند حس غم و ناراحتی افراد را از بین ببرد. در واقع این قبیل کارها مثل سوپاپ عمل میکند. برای مثال خود من این چند ماه اخیر به خاطر یک سری مسائل حال خوشی نداشتم و تنها روزهاییکه حال من خوب بود و حالت تهوع و سردرد نداشتم روزهای دوشنبه و پنجشنبه بود که به کنگره میآمدم.
من آموختم که رودخانهها به خاطر کوهها و ناهمواریهایی که روی زمین هستند به وجود میآیند وگرنه آبها تبدیل به گنداب میشدند. پس در مواجهه با مشکلات زندگی نگوییم، چرا من؟ چرا این باید قسمت من باشد؟ چرا این باید زندگی من باشد؟ پستی و بلندیها و ناملایمات در زندگی من را به حرکت در میآورد.
جناب مهندس در صحبتهای چهارشنبه فرمودند که من کنگره را در ۵۰ سالگی پایه گذاری کردم یا همیشه در صحبتهایشان میگویند: سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. و همیشه میگویند حال من خوب است امیدوارم حال شما هم خوب باشد و هیچ وقت نگفت که من بیمارم یا از خستگی شکایت کرده باشد.
در پایان، به سیدی شناور استاد امین اشاره میکنم که در این سیدی فرمودند کجا بودن و چگونه بودن انسان در اینکه چه تصمیمی بگیرد بسیار مهم است؛ چون وقتی ما در مکان مناسب قرار میگیریم و به آموزش میپردازیم در مسیر حرکت تلاش میکنیم و روی آب شناور هستیم و در غیر این صورت مثل سنگی هستیم که در ته آب فرو میرود.
در واقع میگوید من وقتی که بتوانم آموزشها را درست دریافت کنم میتوانم از این جریانی که در آن هستم لذت ببرم یعنی در آن مکان و فضایی که قرار گرفتهام میتوانم لذت ببرم ولی اگر بخواهم به حاشیه بروم و نیروهای بازدارنده همراه من باشند، یک سنگ میشوم و به ته آب میروم و از هیچ چیز لذت نمیبرم.
نکته آخر اینکه تکامل در جمع اتفاق میافتد، اگر کسی حس ناامیدی در او رشد کرده و از چیزی لذت نمیبرد، در واقع این حس را نیروهای منفی به او تزریق کردهاند؛ ما باید سعی کنیم از این نیروهای منفی دوری کنیم و صندلی خود را حفظ نماییم. جناب مهندس میفرمایند ما فقط به ۱۰ درصد از افرادی که به کنگره میآیند نیاز داریم پس سعی کنیم که جزو آن ۱۰ درصد باشیم چون به محض اینکه من از کنگره فاصله میگیرم نیروهای منفی من را مغلوب میکنند پس سعی کنیم قدر جایی که هستیم را بدانیم.
در ادامه ایجنت خانواده همسفر آمنه از همسفرانی که در مراسم افطاری خدمت کرده بودند، تشکر و قدر دانی کردند.
مرزبانان کشیک: همسفر آرزو و مسافر مصطفی
تایپ: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
عکاس: مرزبانخبری، همسفر آرزو
ویراستار: همسفر غزال رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
318