English Version
English

با تکرار می توانیم فکر خود را به تفکر تبدیل نماییم

با تکرار می توانیم فکر خود را به تفکر تبدیل نماییم

چهارمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ستارخان؛ با استادی دیده بان محترم مسافر علیرضا زرکش، نگهبانی مسافر ایوب و دبیری مسافر نیما با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من"  در روز دوشنبه 3 اوردیبهشت ۱۴۰۳  ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
همه چیز طبق نوبت است. مهم این است که ما بتوانیم نوبت خودمان را به‌خوبی بازی کنیم. خیلی‌ها می‌خواهند هم نوبت خودشان را بازی کنند و هم نوبت دیگران را. کسانی که یاد می‌گیرند، کسانی که حریم‌ها را حفظ می‌کنند، کسانی که قوانین را بلد هستند، زیبا بازی می‌کنند. تنها زمانی که زیبا بازی می‌کنیم از بازی لذت می‌بریم. ما بیرون کنگره بد بازی کردیم و مصرف‌کننده شدیم، مثل یک درخت که دچار آفت می‌شود. اصولاً کشاورز مدتی به درخت آسیب‌دیده رسیدگی می‌کند؛ ولی اگر اصلاحی در درخت ایجاد نشود همان کشاورز درخت آفت‌زده را از ریشه می‌کند! خدا را شکر می‌کنم که در نهایت این مسیر ختم به یک فهم عظیم شد. این فهم بزرگ قطعاً از یک تفکر بزرگ نشئت می‌گیرد که هر چه بیشتر مشمول مرور زمان می‌شود بهتر صیقل پیدا می‌کند. در تشکلات دیگر افراد مصرف مواد را کنار می‌گذارند و هر چه بیشتر زمان می‌گذرد حال بدتری پیدا می‌کنند. اما در کنگره هر چه می‌گذرد حال متفاوت‌تری به شخص دست می‌دهد. چیزی که ما از کنگره دریافت می‌کنیم بسیار ارزشمند است. ما در کنار یکدیگر می‌نشینیم و مدام در حال توصیه‌کردن هستیم. چه توصیه‌ای؟ می گوید وادی دوم و تاثیر آن بر روی من. تاثیر این وادی مهم است. ما باید بدانیم چطور از داشته هایمان استفاده کنیم. ما در کنار هم می نشینیم از تاثیرات صحبت می کنیم. ما چرا در فهم کلام الله دچار مشکل می شویم؟ چون در درک مطلب دچار مشکل هستیم. این نفتی که ما به عنوان سوخت استفاده می کنیم قطعا موجب حیرت آیندگان خواهد شد که چطور در گذشته چنین ماده ی باارزشی را به بدترین شکل ممکن مصرف می کرده اند؟ هر چیز مهم در زندگی ما باید تاثیر درستی بر روی ما داشته باشد. ما در جامعه ای زندگی می کنیم باید از آن تاثیر بگیریم و هم بر آن تاثیر بگذاریم. در وادی اول جناب مهندس می فرمایند با تفکر ساختارها آغاز می شوند. یعنی اگر تفکر نداشته باشیم به هیچ نمی ارزیم. در سفر اول کسانی که دائم تکرار می کنند می خواهم رها بشوم می توانند رها شوند. تفکر یک مکانیزم است که اگر بتوانیم به درستی آن را راه اندازی کنیم، مانند یک آتش فشان عمل خواهد کرد. ذرات جرقه و نور در کنار هم قرار گرفتند و یک تصویر واحدی را به وجود آوردند. ما باید بتوانیم چنین چیزی را در درونمان به وجود بیاوریم. از وادی دوم تا وادی هفتم به ما یاد داده می شود که چطور بتوانیم خواسته هایمان را در جهان بیرون محقق کنیم. اگر بخواهیم جهان درونمان را آباد کنیم باید از ذرات جرقه به تصویر برسیم. در وادی اول خواست به وجود می آید و در وادی دوم فکر کردن به خواسته. با استمرار و تاکید بر خواسته رفته رفته زوایای تاریک مسئله بر ما روشن و روشن تر خواهد شد. زمانی که من توانستم تصویر مشخصی را در ذهن ببینم قدم بعد آغاز می شود. ما همیشه فکر می کنیم که باید مسیر را ببینیم. اعجاز تفکر در این است که نحوه به دست آوردن در ابتدا اهمیتی ندارد. تا وادی دوم من فقط باید بتوانم خواسته ام را در ذهن به طور شفاف تجسم کنم. کسانی که وارد کنگره می شوند و عمل صالح انجام می دهند بسیار افراد توانمندی خواهند شد. آن زمان نیست ها تبدیل به هست می شوند. خواست مانند بچه ای هست که بستنی می خواهد! مرتب در ذهنش تکرار می شود بستنی،بستنی،بستنی. برایش فقط بستنی مهم است و نحوه به دست آوردنش هیچ اهمیتی ندارد. هیچ چیزی نمی تواند حواسش را از خواست بستنی پرت کند. ما با تکرار می توانیم فکر خود را به تفکر تبدیل نماییم. این یک نیروی درونی است که در دو وادی اول کتاب عشق نهفته است. بروید و تجربه کنید مکرر خواستن را. کسانی که در سفر اول پله پله داروی خود را کم می کنند دائم در حال مرور این مکانیزم در ذهنشان هستند.همه شما باید در هر عرصه ای موفق باشید و اگر نمی توانید یعنی مکانیزم خواستن را به درستی نمی شناسید. جناب مهندس در ساختار کنگره سه سفر را طراحی کرده اند. در تمام این سفرها موانع و مراحلی طراحی شده است تا یک مسافر بتواند در صورت خواست حقیقی به مراتب بالاتر برسد.حتما باید برای ما مرتب این سوال پیش بیاید که چه باید کرد؟ در کنگره همه ی تلاش ما باید صرف فهم شود. اگر ما مطلبی را بفهمیم می توانیم از آن استفاده لازم را ببریم. در مکان های دیگر هم ترک مواد هست اما به این دلیل که فهم کافی نیست دوام و قوام پیدا نمی کند.

مطلب مهم دیگری که وجود دارد این است که ما در صورتی می‌توانیم از ساختاری به طور درست بهره‌مند شویم که بخشیدن را یاد گرفته باشیم. بخشش، انفاق و گذشت. زمانی که انسان بخشش را می‌آموزد وارد مرحله تازه‌ای از حیات می‌شود و به مقام آدمیت می‌رسد. ما با درست آموختن بخشش مرتب انجام‌دادنش را فرا می گیریم. در کنگره ما امری را که تجربه می کنیم از آن می گذریم و حاصل تجربیاتمان را در اختیار دیگران می گذاریم. چه چیز غیر از تفکر باعث می شود یک مسافر به مقام پهلوانی برسد؟ ما باید به مبنی و جهت خواسته هایمان توجه خاصی داشته باشیم. خواست ما باید در راستای منفعت همگان باشد. محبت دو شاخه دارد، ابتدا با خود و بعد با دیگران. افرادی که درک درستی از بخشش دارند در احوالات متفاوت تری نسبت به دیگران به سر می برند. بنابراین هستی هم به نوع دیگری با ایشان برخورد می کند.جناب مهندس مثال بارز این مسئله می باشند. توجه کنید جناب مهندس چطور با جهان تعامل دارد و انعکاس این تعامل در زندگی ایشان به چه صورت است. مهمترین ویژگی جناب مهندس صاحب بخشش بودن است. چیز گران قیمتی که کمتر کسی توانایی تصاحبش را دارد. آقای مهندس بدون توقع از علمشان، عمرشان و هر چه که نیاز باشد می بخشند. کسی می تواند به مرتبه ی شو شود برسد که تفکر و بخشیدن را به درستی آموخته باشد. مطمئن باشید هیچ حسی جذاب تر از بخشیدن نیست و هیچ جایی برای بخشیدن بهتر از کنگره شصت نیست. یک سفر اولی باید در طول سفر روزی را که در امتحان راهنمایی پذیرفته می شود را تصور کند تا خواست راهنما شدن را مدام در خودش تقویت کند. در ضمن باید بداند که هر امکانی که در کنگره برایش فراهم شده است به واسطه بخشش شخص دیگری بوده است. خوش به حال کسی که بتواند به این توانایی برسد.

تایپ: مسافر مجتبی
عکس: مسافر منصور
تنظیم: مسافر ایوب

مرزبان خبری: مسافر امیر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .