English Version
English

وادی چهارده با سه خطابه آغاز می شود به وسیله سه نگهبان

وادی چهارده با سه خطابه آغاز می شود به وسیله سه نگهبان

جلسه دهم از دوره هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف آباد با استادی راهنمای محترم فرشید، نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر مرتضی با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" در روز چهارشنبه 23 اسفند ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱6 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرشید هستم مسافر
دستور جلسه وادی چهاردهم است، یک هفته همه ما راجع به این دستور جلسه صحبت کردیم و راجع به آن شنیده ایم، قطعا یک برداشت جدیدی نسبت به محبت و وادی چهاردهم پیدا کرده ایم. 


من وقتی به کنگره آمدم هنوز وادی چهاردهم نوشته نشده بود فکر می کنم تا وادی ششم نوشته شده بود، برداشتی که من آن روز داشتم این بود که اگر کسی را نیازمند محبت دیدی باید خلوار خلوار محبت به او دهی و سرشار محبتش کنی و آن هم با گفتن جمله دوستت دارم و یا فردی که با ملایمت و با ملاطفت کامل برخورد کند را دارای محبت میدانستم این نگاه من دیدگاه ان زمان من نسبت به محبت و عشق بود، اگر میخواهی به کسی کمک کنی باید فقط پول دهی یا احترام زیادی بگذاری و عشق زیادی بدهی و فرد نباید هیچ گونه ناراحتی از تو پیدا کند، ولی کنگره همه این تعاریف را جابجا می کند، مهندس گفتند: به ما گفته اند محبت خوب است اما نگفتند چقدر و کجا و به چه شکلی، به ما گفته اند احترام خوب است اما نگفتند کجا به چه مقدار و به شکلی  و خیلی چیزهای دیگر هم به همین صورت است، حد و اندازه ها حلقه گم شده است.
به همین دلیل در کنگره خیلی معانی تغییر می کند و جابجا می شود.
وادی چهارده با سه خطابه آغاز می شود به وسیله سه نگهبان، سردار ، سیلور و رعد و اول  تعریف اضداد مطرح می شود.
من خودم با قضیه اضداد مشکل داشتم یعنی خیلی چیزها را در جامعه نمی توانستم تحمل کنم و همینطور در مورد اطرافیانم دوست داشتم همیشه از انها خوبی ببینم ولی وقتی نگاه می کردم می‌دیدم خیلی رفتارهای آنها با سلایق من تفاوت داشت و تصور می کردم رفتارهای اشتباه آنها به من صدمه می زند اما در وادی چهارده به من می گوید اگر کسی بخواهد به محبت و وادی چهارده برسد باید بتواند اضداد را بپذیرد.
باید انسانی که سالم زندگی می‌کند و همینطورکسی که خرده شیشه دارد را پذیرفت البته انسان نباید کار اشتباهی انجام دهد ولی اگر از کسی کار اشتباه دید باید بتواند بپذیرد و گذشته فردی که اشتباه می کند را باید پذیرفت و باید در نظر بگیریم در گذشته چه بر او گذشته است.
خطابه دوم امواج است و اعتقاد به امواج و تاثیر آنها خیلی مهم است یک زمان من در این شعبه حضور پیدا می کنم یا برای درختکاری می روم چون انرژی خوبی در این مکان ها هست حال من خوب می شود با اینکه حتی شاید به این امواج و حضور آنها دقت نکنم.
خیلی مواقع من باید در جایی باشم و با انسانهایی باشم که امواج درست از آنها دریافت کنم.
در مکان ها و جمع هایی که موج و امواجش با من همخوانی ندارد و در میهمانی هایی که امواجش با من همخوانی ندارد لزومی به حضور من نیست و دلیلی ندارد در آنجا حضور پیدا کنم.
گاهی انسان در جمع هایی حاظر می شود انرژی هایش تخلیه می شود حال او خراب می شود ولی باز به آن جمع ها می رود این کار خیلی غلط و اشتباه است.
بخش دیگر زنجیره های عشق است شاید زنجیره های عشق همه ما هستیم که به هم وصل شده ایم و انسانهایی که از هم جدا می شوند در حال بیرون آمدن از زنجیره عشق و محبت هستند.
هر انسانی در حال مشق خود است من نباید نگاه کنم دیگری چه می کند نباید نگاه کنم بی محبتی کرد و یا خودش را جدا کرد من گروه را جدا نکنم، من داشتم سریال حضرت یوسف را نگاه می کردم و فکر می کردم این همه پیامبران یگانگی را آموزش داده اند ولی یگانگی چیست؟ من فکر میکنم یکتا پرستی پذیرش همه آدمها است در کتاب هم آمده است این همه دین که فرستاده ایم فرقه فرقه کرده اند ولی نکته مهم این است من فرقه و جدا نشوم اگر در شرکت یا جامعه ای هستم من جزوی از آن هستم من جزوی از خانواده ام هستم من جزوی از کنگره هستم حالا در هر شعبه ای باشم جزوی از آن هستم و نباید خود را جدا کنم و این به نظر من یکتا پرسی است.

تهیه گزارش: مسافر محمد لژیون چهارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .