یازدهمین جلسه از دوره چهارم، سری کارگاههای آموزشی لژیون سردار باشگاه تیراندازی با کمان کنگره ۶۰، با استادی مسافر محمود، نگهبانی مسافر حنیف و دبیری همسفر محمد، با دستور جلسه «اهمیت لژیون سردار و حضور در آن» روز یکشنبه 29 بهمن ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:30 در محل باشگاه آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر
خدا را شکر میکنم که امروز در جمع دوستان هستم. از اینکه فرصت دادید که بتوانم در اینجا خدمت کنم تشکر میکنم. بابت هفته دیدهبان تبریک میگویم. چند وقت پیش با یکی از بستگان با ماشین به مشهد رفتیم و من بعد از آن مسافرت، چند روزی خسته بودم و این موضوع را میخواهم بگویم که آقای حکیمی و دیدهبان های عزیز که به شهرهای دیگر، مرتب در حال سفر هستند که چگونه این سختیها را با عشق متحمل میشوند، من به تمام دیدهبان ها خداقوت عرض میکنم. این هفته را به آقای مهندس تبریک میگویم انشاءالله همیشه موفق باشند. در مورد دستورجلسه اهمیت لژیون سردار؛ همه ما از اهمیت این لژیون باخبر هستیم و آقای مهندس همیشه از یک مثلثی صحبت میکنند که یک انجیو موفق باید منابع انسانی، علم و دانش و منابع مالی داشته باشد. یک مثال میزنم که درواقع درکش برای ما که اعضای کنگره هستیم، مثال خوبی است؛ منابع مالی، مثل اوتی مصرفی یک سفر اولی است که استفاده میکند یا مثل سوخت یک راکتور است. من کمی از گذشته خودم میگویم تا بتوانم کمی از اهمیت لژیون سردار صحبت کنم؛ من در سال ۷۴ پدرم را از دست دادم و ما زندگی خیلی معمولی داشتیم، مادرم مریض بود و هفت فرزند بودیم و بسیار سختی کشیدیم؛ ولی بعد یک دری در زندگی ما باز شد، من و برادرانم درآمد خوبی بهدست آوردیم و پول زیادی بهدست میآوردیم؛ ما پول زیادی درمیآوردیم ولی علم و دانشی نداشتیم.
به مرور زمان هرچه که بهدست آوردیم را از دست دادیم، من مصرفکننده شدم و اعتبار و کارم را از دست دادم. وقتی به کنگره آمدم کار میکردم ولی اوضاع خوبی نداشتم، بعد از آن قشنگترین اتفاق ورودم به لژیون سردار بود؛ عضویت من در لژیون سردار سه سال طول کشید ولی خیلی از لژیون سردار آموزش گرفتم و توانستم پرداخت کنم. در لژیون سردار بسیار آموزش گرفتم، من با حضورم در لژیون کاملاً آموزش گرفتم که چگونه پسانداز کنم؛ با وجود اینکه وضعیت من در هنگام عضویت لژیون در حد صفر بود. همیشه میگویند پول پسانداز کنید برای روزهای سخت و بیماری؛ ولی من پسانداز کردم ولی با آن دوباره اعتبارم را بهدست آوردم. متوجه شدم تا زمانی که مسئله مالی شما برطرف نشود، هیچ کاری نمیشود انجام داد؛ زمانی میتوانی حرفی را بزنی که از نظر مالی نیز اعتبار داشته باشی، من توانستم دوباره اعتبارم را بین اطرافیان بهدست بیاورم و دیگران روی حرفم حساب کردند، مادرم همیشه میگوید انشاءالله عاقبتبهخیر شوی و شما حساب کنید که من شش میلیون در لژیون پرداخت کردم ولی اعتبار چندین سالهای که از دست داده بودم را توانستم با آموزشهای که در این لژیون گرفتم برگردانم. امیدوارم همیشه بتوانم در لژیون ادامه بدهم، مادرم را عضو لژیون سردار کردم، انشاءالله همیشه در لژیون حضور داشتهباشم و ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
با سپاس
- تعداد بازدید از این مطلب :
151