English Version
English

درمان شیره تریاک

درمان شیره تریاک

دومین جلسه از دور بیست و چهارم  کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 ویژه لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی و نگهبانی جناب آقای مهندس و دبیری دکتر شهرام با دستور جلسه «درمان اعتیاد» مورخ 22 دی‌ماه 1402 رأس ساعت 8 صبح آغاز نمود.

سخنان استاد
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ امیدوارم حال همه خوب باشد، حال من هم به حمدالله خوب است. شکر خدا اکنون بارندگی خوبی است، نوبت باران همیشه محفوظ است.

خب بحث ما در چندین جلسه قبل روی تریاک بود، تریاک خوراکی و طریقِ استفاده از آن و بعد تریاک کشیدنی که در جلسه قبل درباره آن صحبت کردیم. ما در هر جلسه مقداری هم راجع به درمان صحبت می‌کردیم. شما اگر به درمان اعتیاد نگاه کنید می‌بینید تنها کاری که انجام نگرفته کار پزشکی است باوجوداین که مسئله درمان اعتیاد بر عهده پزشکان و روان‌پزشکان است. در درمان اعتیاد یک پزشک کار پزشکی انجام نمی‌دهد، کار پزشک این است که مثلاً مقداری متادون را طبق یک پروتکل به فرد می‌دهند و مسئله بعدی این است که اصلاً نمی‌داند یک فرد معتاد چه مشکلات و مسائلی دارد. این موضوع در سطح جهانی وجود دارد و من کاری با یک منطقه یا کشور خاص ندارم. در سطح جهان کمپ‌های متعدد، نگهداری‌های متعدد، ریکاوری متعدد و... انجام می‌گیرد. شما برای درمان اعتیاد از کمپ استفاده می‌کنید که یکی با زور و کتک است و در جای دیگر یک کمپی وجود دارد که مانند یک هتل پنج ستاره است و همه امکانات در اختیار فرد قرار می‌گیرد و فرد ممکن است در ماه صد هزار دلار هزینه درمان پرداخت کند؛ تمامی این‌ها از یک الگو و روش پی روی می‌کند. مدتی بود که می‌گفتیم سم‌زدائی اعتیاد که دوران آن تمام شد و متوجه شدند این تعریف مشکلات متعددی دارد و مفهوم اصلی را نمی‌رساند. ما گفتیم اگر می‌خواهیم بدانیم که اعتیاد یک مسمومیت است ابتدا باید ثابت کنیم که مواد مخدر سم است که فرد مصرف‌کننده مسموم شود و بعد عملیات سم‌زدائی صورت بگیرد. تعریف دیگری ارائه شد که وابستگی دارویی بود، این‌که فرد معتاد، وابسته به دارویی است. این جمله هم معنی خاصی به ما نمی‌رساند، یعنی چه وابسته به دارو است... باید حتماً دارویی را بخورد... دارو چه اثری دارد... کجای جسم اثر می‌گذارد... و... که بازهم این تعریف مفهوم خود را انجام نداد. مدتی بعد مدار ریورس و دوپامین مطرح شد که همه کشیده شدند به این سمت که مسئله، مسئله دوپامین است و تعاریف دیگر. این مسئله هم کاری از پیش نبرد و چیزی به ما اضافه نکرد. امروزه وقتی می‌گوییم مدار دوپامین یعنی ما صحبت از یک ژن می‌کنیم «دوپامین».
ما برای دوپامین پنج‌تا دی داریم، دی 1 تا دی 5. این برای اعتیاد یک الگو نیست یعنی یک ژن یا یک یونِ دوپامین نیست بلکه یک الگوی اپی ژنتیک هست یعنی مجموعه‌ای از ژن‌ها وجود دارد و بحث یک عدد ژن نیست. دستگاه‌هایی هم وجود دارد که آزمایش‌های ژنتیک با آن‌ها انجام  می‌دهند، مثل دستگاه ریلتامپیز که با این دستگاه یک ژن را موردمطالعه قرار می‌دهند. برای به وجود آمدن هماهنگی بحث روی یک الگو از ژن‌ها است نه یک ژِن. یک دانه ژن مانند این است که در یک تیم فوتبال ما یک نفر را موردمطالعه قرار بدهیم درصورتی‌که در یک تیم فوتبال 12 تا 13 نفر هستند، دروازه‌بان، خط حمله، خط دفاع، مربی و...
اگر ما دقت کنیم بحث این شد که آیا اعتیاد یک بیماری ذهنی است؟ آیا بیماری فکری است... یا یک بیماری در الگوی اپیژنتیک است؟ وقتی می‌گوییم الگو یعنی یک مجموعه و یک مسیر؛ یک الگوی اپیژنتیک وجود دارد در سیستم ایمنی بدن یعنی یک الگوی اپیژنتیک مربوط به سیستم ایمنی بدن که مجموعه و تعداد متعددی از ژن‌هاست. در گذشته حتی تا همین چند سال قبل این کار امکان‌پذیر نبود ولی امروزه این کار امکان‌پذیر است؛ امروزه ما دستگاه‌هایی مانند دستگاه ریئِل تام پیز ایی آر و مکرواَریر را داریم که برای بررسی مسائل اصطلاحاً ریز است، برای اندازه‌گیری و پردازش است. مثلاً ما می‌توانیم با مکروچیز حدود 18 هزار یا 26 هزار ژن را به‌صورت کلی موردمطالعه قرار بدهیم. سیستم همگی را به ما می‌دهد و ما هرکدام را که بخواهیم موردمطالعه قرار می‌دهیم. در مسئله اعتیاد بیان ژن‌ها تغییر کردند (اپی ژنتیک، آر ای نیشن) و فرمانی را که باید بدهند نمی‌دهند و از تنظیم خارج شده‌اند، اگر با دقت نگاه کنیم می‌فهمیم که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست؛ وابستگی دارویی معنی ندارد. وابستگی دارویی است ولی معنی و مفهوم دقیق آن چیست؟ این‌ها به ما چیزی نمی‌رساند.
«امروزه طبق تجربه‌ای‌ که انجام دادیم به این نقطه رسیده‌ایم که اعتیاد یک عمل جایگزینی است.»


وقتی ما این مسئله را متوجه شویم قضیه کاملاً متفاوت می‌شود و تمام تعاریف به کنار می‌رود؛ جایگزینیِ اعتیاد جایگزینیِ چیست؟ جایگزینی مواد خارج از جسم به‌جای مواد مخدر طبیعی خود جسم، یعنی مواد مخدر در درون جسم. ما درون جسم هم مواد مخدر داریم هم محرک و یک سری مواد بیوشیمیِ شبهه افیونی یا افیونی از بیرون آمده و جایگزین شده با این مواد داخل بدن؛ در اینجا جایگزینی صورت گرفته. به‌طور مثال شما هرروز آب‌گوشت می‌خوری و ناگهان پلو رو جایگزین آب‌گوشت می‌کنی یعنی آب‌گوشت کنار گذاشته شده و به‌جای آن پلو آمده، خب در اینجا جایگزینی صورت گرفته... حال آیا شما می‌توانید دیگر پلو هم نخورید؟ آب‌گوشت که حذف شد ولی آیا می‌توان پلو را هم حذف کرد؟ مواد مخدر درون از کار افتاده و در تعادل نیست و موادی که از بیرون می‌رسید هم قطع شود، آیا امکان‌پذیر است.
ما چیزی داریم به نام وسوسه. وسوسه در اعتیاد یک توهم است و اصلاً چنین چیزی ما نداریم، وسوسه در اعتیاد مفهومی ندارد. وسوسه برای قمار است برای کبوتربازی است برای خیلی چیزهای دیگر است ولی برای اعتیاد ما چیزی به نام وسوسه نداریم. ساخت مواد مخدر در درون بدن از کار افتاده حال از بیرون هم قطع شود، اگر میل به مصرف بیاید می‌شود وسوسه؟ مواد بیرون قطع شده در درون هم تولید نمی‌شود! فرد شب خواب ندارد و بی‌خواب شده باکمی مصرف مواد می‌تواند بخوابد آیا این می‌شود وسوسه؟ مواد بیرون قطع شده در داخل هم تولید نمی‌شود و تمام مسائل زناشویی فرد تحت شعاع قرارگرفته و از سیستم خارج‌شده و با مصرف دوباره همه‌چیز به حالت عادی بازمی‌گردد آیا این وسوسه است؟ شخص مواد مصرف می‌کند به این خاطر که به تعادل طبیعی برسد، مریض نیست، سادیسمی نیست، وسوسه نیست بلکه می‌خواهد به حالت عادی خود برسد. چیزی که در سطح جهانی (در اعتیاد به مواد مخدر) به آن می‌گوید «وسوسه» به اعتقاد من نامش نیاز است. ما نمی‌توانیم نیاز را وسوسه نام‌گذاری کنیم بعد قانون هم بگذاریم که مثلاً فلان جا نرو فلان جا برو، با دوستان قدیمی‌ات رفت آمد نکن به موادفروش و مواد نگاه نکن و یا کلی برنامه و صورت‌جلسه و دستور کار و... تمام این‌ها در کنار این‌که قسمتی از بدن فرد از داخل مختل شده از کار افتاده و درست کار نمی‌کند. در طول صدها سال یا هزاران سال است که نتوانستند کاری با اعتیاد کنند. ما به اعتیاد نگاه می‌کنیم و می‌گوییم دوپامین بدن فرد از کار افتاده و کار نمی‌کند. خب اندورفین بدن هم کار نمی‌کند که خود از سه قسمت است، اَنکِفالین هم کار نمی‌کند که برای سیستم ضد درد است، سروتونین هم کار نمی‌کند پس اگر دقت کنیم یک الگویی از مواد کار نمی‌کنند و مدار ریورس، دوپامین یا مدار پاداش هم یک قسمت از این الگو. ما ده‌ها و صدها و شاید هزاران مدار داریم که پا به‌پای هم، هم‌عرض یکدیگرند، شاید هم بیشتر از این‌ها باشد. ما آمده‌ایم به سیستم از یک سوراخ کلید نگاه کرده و یک گلدان را دیده‌ایم اما اگر درب اتاق را باز شود متوجه می‌شوید که خیلی چیزهای دیگر در اتاق وجود دارد و دوپامین فقط یک گلدان، یکی از این چیزهای داخل اتاق است. ما همگی را آزمایش کرده و در حال مشاهده‌ایم. ما حتی در حال کار کردن با دانشگاه کمبریج هستیم و پنج دانشگاه سطح یک در جهان به ما پیشنهاد همکاری می‌دهد و منظور من از مشاهده این است که ما با دستگاه‌های آنان در حال اندازه‌گیری هستیم و در آنجا متوجه شدیم که این مدار یک‌چیز دیگری است، خیلی مسئله یا مسئله‌های بزرگی وجود دارد و ما باید کاری کنیم که وقتی قضیه روشن شد اعتیاد و درمان اعتیاد به صاحبان اصلی خود برگردد یعنی به «پزشکان» یا روان‌پزشکان ولی مشروط به این‌که زیروبم قضیه را بدانند و بتوانند در مورد آن عمل کنند. در آن زمان می‌توان فهمید که فردی که معتاد شده، از تعادل خارج شده، فیزیولوژی آن خراب شده، شبهه افیونی او کار نمی‌کند، ناقل‌ها کار نمی‌کنند و جایگزینی انجام شده و در آخر یک خط‌مشی به پزشکان می‌دهیم و درمان را آغاز می‌کنیم. تا این قسمت قضیه، هنوز صورت‌مسئله اعتیاد حل نشده است.

اصلاً صورت‌مسئله‌ای‌ وجود ندارند که بخواهیم آن را حل کنیم. این صورت‌مسئله که ما می‌خواهیم چه چیزی را درست کنیم؟ «اصلاً وجود ندارد. در اعتیاد ما فقط یک‌چیز می‌خواهیم و آن این است که یک شخص مواد را مصرف نکند...! برای همین است که ما به نتیجه نمی‌رسیم؛ بنابراین بهترین کاری که می‌توانستیم کنیم این بود که تریاک را به‌عنوان شاخص و الگو قرار دادیم. گفتیم ما تریاک را انتخاب می‌کنیم به‌عنوان یک الگو یا شاخص و مسائل تریاک را روی افراد مشاهده می‌کنیم تا بفهمیم که چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. واحد وزن کیلوگرم است واحد طول متر است، این‌ها یک شاخص هستند و ما در اعتیاد به یک شاخص نیاز داشتیم پس چه چیزی بهتر از خود تریاک. تریاک شاخص برای خود تریاک می‌شود پس یعنی شاخص یک پروژه تریاک است و ما در درمان اعتیاد اگر تریاک را به‌عنوان شاخص بدانیم مابقی مسائل همه می‌شوند زیرمجموعه ما.
اگر به تریاک به‌عنوان شاخص نگاه کنیم؛ یک سال طول می‌کشد که شخصی معتاد شود و بعد از یک سال اگر ما تریاک را قطع کنیم شخص استخوان‌درد، بیرون‌روی، بی‌خوابی، پرش پا و... پیدا می‌کند. آیا این‌ها مسمومیت است... آیا روحی روانی است؟ آیا اختلالات ذهنی است؟ این‌که افراد شب تا صبح خواب ندارند و مدام عطسه می‌کند آیا این افراد اختلالات ذهنی دارند؟ وقتی بزاق چسب ناک انتهای گلوی افراد را می‌گیرد آیا اختلال ذهنی است؟ این‌ها همه فیزیولوژی است ما اول این‌ها را حل و برطرف می‌کنیم و این می‌شود یک قسمت از کار بعد باید ببینیم ریشه این‌ها چیست؟ چرا فرد بیرون‌روی پیدا می‌کند؟ چرا در مسائل زناشویی اختلال دارد و زود وارد مرحله ارگاسم می‌شود؟ چرا بی‌خوابی دارد؟ چرا آبریزش بینی دارد؟ مهم این نیست که با یک دارو آب‌ریزش بینی فرد را بند بیاوریم مهم این است که چرا فرد آب‌ریزش بینی دارد؟ فردی بیرون‌روی دارد ما دیفن اُکسیلات به او می‌دهیم و بیرون‌روی او را بند می‌آوریم، این مهم نیست که ما بیرون‌روی را بند بیاوریم مهم این است چرا بیرون‌روی پیدا می‌کند. ما می‌دانیم بیرون‌روی فرد میکروبی یا ویروسی نیست و باعث این مسئله دیگری است و این چرا مهم است که ما به دنبال این چرا نگشته‌ایم که اگر می‌گشتیم می‌گفتیم ما یک دارو می‌دهیم و همه این را حفظ می‌کنیم. (علائم حمایتی) ولی موضوع این است که تا یک یا دو ماه بعد تمام این مسائل رفع می‌شود و قسمت دوم کار از یک ماه دو ماه بعد پدیدار می‌شود یعنی افسردگی می‌آید، میل به خودکشی می‌آید، ناامیدی می‌آید و... که می‌شود عکس‌العمل‌های پنهان؛ این‌ها چیست؟ دلیل وجود این‌ها چیست؟ این چه نوع افسردگی است؟ افسردگی که با دو پک تریاک از بین می‌رود؟ این چه ناامیدی است که فرد ناامید، ناامید است و با کمی تریاک این ناامیدی از بین می‌رود؟ این چه میل به خودکشی است که میل به خودکشی مفرد دارد ولی با یک مقدار کشیدن تریاک میل به خودکشی برطرف می‌شود؟ آیا غیر از مواد شیمیایی است که وارد بدن می‌شود... خب وقتی دقیق ببینیم متوجه می‌شویم این‌ها مسمومیت (مصونیت) نیست این چیز همان الگوی اپیژنتیک است. اپیژنتیک یعنی بدن انسان یعنی الگو یعنی مجموع‌هایی از این‌ها که طبق الگو عمل کردند. حال وقتی این موضوع را فهمیدیم متوجه می‌شویم که تمام این مسائل به دلیل کمبود مواد است و بعد طول درمان را مشخص می‌کنیم و بعد از روی حشیش و هروئین با شاخص تریاک را می‌سنجیم و ... که در آینده دراین‌باره صحبت می‌کنیم. ما قسمتی از تریاک را مطرح کردیم. ما در مقوله اعتیاد چیزی داریم به نام «شیره» که امروز مقداری درباره آن صحبت می‌کنیم. در گذشته تریاک را با وافور مصرف می‌کردند و اصلاً سیخی در کار نبود یعنی سیخ و سنگ و قل‌قلی و... نبود و همه تریاک را با وافور می‌کشیدند ولی اگر در بیابانی گیر می‌کردند یا جایی که کسی نبود چیزی نبود با سیخ و سنگ تدخین می‌کردند و تریاک را می‌کشیدند ابتدا سنگی را داغ می‌کردند و بعد مقداری تریاک روی آن می‌گذاشتند و سیخ را داغ می‌کردند و می‌گذاشتند روی تریاک و دود می‌کرد و می‌کشیدند ولی در کل همه تریاک را با وافور می‌کشیدند. وقتی تریاک را با وافور می‌کشیدند مقداری در حقه وافور سوخته جمع می‌شد (وافور یک کاسه‌ای‌ دارد که به آن حقه می‌گویند) و به آن یک مقدار سوخته که روی حقه باقی می‌ماند سوخته تریاک می‌گویند. بعد از مدتی این حقه پر از سوخته می‌شد که بعد این حقه را از سوخته‌ها خالی می‌کنند و خود این سوخته‌ها مورداستفاده قرار می‌گرفت. این سوخته‌ها را نمی‌توان کشید و قابل‌خوردن هم نیست شاید تریاک را بخورند ولی کسی سوخته تریاک نمی‌خورد چون یبوست شدید به همراه دارد در گذشته هم که کودکان یا آدم‌های بزرگ مریض می‌شدند و بیرون‌روی پیدا می‌کردند مقداری از این سوخته را به او می‌دادند و بیرون‌روی او بند می‌آوردند. سوخته را در کاسه یا ظرفی می‌ریزند بعد روی آن آب جوش ریخته و روی گاز یا چراغ می‌گذارند تا شروع می‌کند به جوشیدن. بعد از جوشیدن (مثل رب درست کردن) آن را از یک صافی از یک پارچه رد می‌کنند و آب را از تفاله جدا می‌کنند و تفاله آن را باز به همان کاسه برمی‌گردانند و دوباره روی تفاله آب می‌ریزند و دوباره می‌جوشانند و مدام همین کار را تکرار می‌کنند و مایعی یا آبی که از صافی عبور می‌دهند را جمع می‌کنند و در انتها این مایع را می‌گذارند بجوشد، آن‌قدر می‌جوشانند که سفت و محکم بشود و وقتی سفت و محکم شد چیزی به نام شیره به دست می‌آید اصطلاحاً شیره‌ی تفت کرده. پس شیره از سوخته به دست می‌آمد و به آن شیره‌ی سوخته گفته می‌شود. قدرت شیره سوخته بین تریاک و هروئین است و مرفین بالایی دارد. افراد هروئینی وقتی هروئین گیرشان نمی‌آمد از شیره استفاده می‌کردند و شیره هم چون محلولی است که با جوشاندن سفت شده در معده بعد از خوردن فوری باز می‌شود ولی تریاک بعد از خوردن این‌گونه نیست. شما شیره را در یک نعلبکی بیندازید و آب گرم بریزید و انگشت خود را در آن کمی بچرخانید می‌بینید که فوری حل می‌شود ولی تریاک را اگر بگذارید در یک نعلبکی و آب گرم بریزی و هر چه مالش دهی مانند شیره به این زودی‌ها حل نمی‌شود یعنی خیلی دیرتر حل می‌شود ولی شیره زود جذب می‌شود؛ طبع شیره گرم است درصورتی‌که طبع تریاک سرد است. شیره تقریباً 2.5 برابر تریاک قدرت دارِد (به‌صورت حدودی یعنی این مقدار با لابراتوار اندازه‌گیری نشده) ولی مقدار مُرفین آن بسیار بالاتر است. شیره مانند هروئین چُرت آور است چون مرفین بالایی دارد ولی تریاک چرت نمی‌آورد. افرادی که شیره می‌خورند چهره‌شان مهتابی رنگ می‌شود و چرت زیادی دارند. هنگامی‌که یک تریاکی تریاک نتواند برای خود فراهم کند او را چرت می‌گیرد ولی موقعی که نشئه شد چرت از سر او می‌پرد ولی شیره‌ای هم در خماری و هم در نشئگی چرت می‌زند یعنی تقریباً قدرت آن 2.5 برابر است بنابراین خوردن شیره بسیار رسم است در زمان قدیم معمولاً خیلی کم‌تر تریاک می‌خوردند یعنی بیشتر شیره می‌خوردند. شیره اصلی شیره سوخته تریاک بود ولی امروزه تریاک را زیاد با وافور نمی‌کشند بنابراین سوخته این نیست که جمع بشود. امروزه تریاک را سرسوزن می‌گذارند و با یک سیخ می‌کشند (مانند سیخ و سنگ ولی به‌جای سنگ روی سوزن می‌گذارند) آن چیزی که باقی می‌ماند و درمی‌آید، آن را می‌جوشانند برای درست کردن شیره. امروزه بیشتر شیره را از خود تریاک به دست می‌آورند؛200 گرم تریاک می‌گیرند می‌جوشانند صاف می‌کنند و کائوچو و ... آن را می‌گیرند و مایع آن را می‌جوشانند تا می‌شود 100 گرم شیره، 200 گرم تریاک می‌شود 100 گرم شیره یعنی تقریباً نصف مقدار شیره می‌دهد. پس امروزه شیره را از خود تریاک می‌گیرند ولی شیره اصلی برای سوخته وافور است.

کشیدن شیره؛ شیره را با وافور نمی‌کشند شیره دو وسیله دارد یکی نگاری است و دیگری قلیان شیره. نگاری مانند وافور است ولی حقه ایی فلزی دارد و باید به پهلو بخوابند تا بتوانند بکشند. نگاری مانند وافور است ولی دسته بلندتری دارد و حقه آن فلزی است وقتی‌که شخص خوابیده به پهلو شخص دیگری روی حقه کار می‌کند و فرد شیره را می‌کشد. تریاک را بست می‌گویند شیره را سر (1 بست تریاک 1 سر شیره). معمولاً 2 سر شیره اگر شخصی بکشد اصطلاحاً منگ منگ می‌شود. قلیان شیره را بایستی در عکس به شما نشان بدهم که متأسفانه امروز این امکان نیست. وافور را با آتش و زغال می‌کشند ولی قلیان شیره و نگاری را با چیزی مثل چراغ‌موشی که تقریباً مانند شمع است می‌کشند.
این هم روش کشیدن شیره است که خیلی قوی‌تر از تریاک است. شیره مرفین بالاتری دارد ولی ترکیبات دیگر آن را من نمی‌دانم و باید اندازه‌گیری شود ولی یک سری آلکالوئیدهایی که در تریاک است در شیره وجود ندارد پس (شیره) اثر درمانی ندارد به دلیل این‌که آلکالوئیدهای لازم را ندارد ولی تریاک برعکس. تریاک وقتی روی وافور حرارت می‌گیرد یک سری آلکالوئیدهایش از بین می‌رود و مقداری دیگر هم هنگام جوشاندن از بین می‌رود یعنی خیلی از املاح از بین می‌رود پس تفاوت فاحشی با تریاک دارد و استفاده از شیره به‌عنوان داروی درمانی را ما صحیح نمی‌دانیم ولی تریاک را با استفاده از مثلث دی او دی می‌توان در درمان استفاده نمود.
من توضیحاتی از شیره را دادم تا کاملاً با آن آشنا باشید چون پزشکی که در کلینیک ترک اعتیاد کار می‌کند باید با تمام این اصطلاحات آشنا باشد و همه این لغات را بداند.
همین مقدار که من صحبت کردم فکر می‌کنم کافی باشد، از این‌که به حرف من توجه کردید از همگی شما ممنون و متشکرم.
جلسه برای مشارکت یا سؤال و جواب باز است.

دکتر سارا: سلام دوستان سارا هستم همسفر. ممنونم آقای مهندس برای این اطلاعاتی که در اختیار ما قرار می‌دهید. به‌ندرت پیش آمده که مصرف شخصی تریاک تزریقی بوده است. من خودم با یکی از این موارد برخورد نموده‌ام. سؤال من این است که آیا تریاک تزریقی هم پروتکل دارد؟ سؤال دیگرم این است که آیا شیره را هم می‌توان تزریق کرد؟

آقای مهندس: یک مسئله مهم در درمان موضوع سازگاری است. به سازگاری باید خیلی توجه نمود. زمانی که مصرف شخص تریاک خوراکی است و ما می‌خواهیم به او داروی اوتی بدهیم، چون هر دوی آن‌ها خوردنی هستند بنابراین پروتکل خاصی ندارد؛ یعنی ما می‌توانیم میزان تریاک خوراکی او را اندازه‌گیری کنیم و به همان اندازه داروی اوتی بدهیم. ولی برای هروئین، حشیش، شیشه، تزریق و مواد دیگر پارامترها متفاوت است و مسئله سازگاری مطرح می‌شود. موضوعی که در سازگاری باید مدنظر قرار بدهیم این است که دوز را بالا نبریم. نباید کاری بکنیم که وقتی شخص از روی هروئین روی تریاک می‌آید در همان ابتدا نشئه شود، چون چند روز طول می‌کشد که بدن شخص سازگار شود پس ما می‌توانیم دوز را خیلی پایین ببریم. امروزه تزریق تریاک خیلی کم است و حدود ۱۰ الی ۱۵ سال پیش در زندان‌ها انجام می‌شد؛ ولی از زمانی که متادون وارد زندان‌ها شد، خدا را شکر تزریق کاملاً جمع شد. پروتکل تزریق تریاک همانند پروتکل تزریق هروئین است. تزریق شیره راحت‌تر از تزریق تریاک است، زیرا شیره در آب به‌راحتی حل می‌شود اما تریاک این‌طور نیست. برادر من به خاطر تزریق شیره از دنیا رفت.
دکتر سارا: علت مرگ در تزریق تریاک و شیره به چه خاطر است؟

معمولاً مانند مسمومیت تریاک است. تنفس شخص آهسته‌آهسته می‌شود و به خواب می‌رود و سپس قلب می‌ایستد. ولی در تزریق به بدن شوک وارد می‌شود و قلب ناگهان می‌ایستد.

دکتر سارا: سؤال دیگرم این است که شخصی در کنار مصرف تریاک قرص هم استفاده می‌کند مانند قرص استامینوفن. پروتکل به این صورت است که وقتی دارو به اوج می‌رسد به قرص دست نمی‌زنیم و وقتی دارو کاهش می‌یابد قرص را قطع می‌کنیم؟ باور خودم این است که وقتی میزان مصرف دارو اوتی بالا می‌رود بهتر است قرص را قطع کنیم؛ زیرا با مصرف میزان بیشتر اوتی رنج قطع قرص را متوجه نمی‌شود؛ اما انگار برعکس است و هنگام کاهش اوتی باید قرص را تیپر نمود.

آقای مهندس: خیر این‌گونه نیست. وقتی شخص در حال مصرف قرص است (هر نوع قرصی) وقتی‌که شخص وارد پروتکل درمان شد، می‌گویم به قرصش دست نزنید. یک الی دو ماه تغییری نمی‌دهیم تا ببینیم آیا شخص وارد درمان می‌شود یا خیر. هنوز هیچ آموزشی نگرفته، ترس و وحشت دارد. بهتر از یک الی دو ماه هیچ دستی به قرص‌هایش نزنیم. ما فقط در تریاک خوراکی است که دارو را کم می‌کنیم و زیاد نمی‌کنیم. نگاه می‌کنیم چه میزانی تریاک مصرف می‌کند و به همان میزان دارو می‌دهیم و دارو را کم می‌کنیم. هنگامی‌که دارو را کم می‌کنیم صدها نگاه می‌کنیم که چه نوع قرص‌هایی هستند؟ ممکن است دیازپام، لورازپام و داروهای خواب‌آور باشند. این را در نظر داشته باشید که شخص دارد تریاک دریافت و مصرف می‌کند. خود تریاک قوی‌تر از هر داروی خواب‌آور است؛ ‌پس در اینجا می‌توانیم قرص‌ها را به‌آرامی تیپر و قطع کنیم. در مورد قرص‌ها و بیماری‌های تخصصی ی از قرص‌ها را نمی‌توانیم دست بزنیم. مثلاً فلاویکس، آ اس آ و آترواستاتین را نمی‌توانیم دست بزنیم؛ ولی در بعضی از بیماری‌ها باید توجه داشته باشیم که اگر قرص را قطع می‌کنیم بیمار در حال دریافت دارو است. داروی تریاک دارای ترکیبات بسیار متنوعی است. در بعضی از بیماری‌ها مانند بیماری صرع بیمار داروهای تخصصی می‌خورد؛ ولی ما دیدیم و انجام دادیم وقتی بیمار صرع در حال دریافت داروی تریاک است، تریاک دارای بهترین ترکیبات ضد تشنج و ضد صرع است. باز تکرار می‌کنم بیمار در حال دریافت داروی تریاک است. وقتی هم‌زمان هم تریاک و هم داروی صرع قطع شود این حالت خطرناک است. بیمارانی که داروی اوتی مصرف کردند و صرع داشتند، وقتی اوتی را تیپر کردیم و قطع کردیم صرع آن‌ها نیز کاملاً بهبود پیدا نمود. ما در انستیتو پاستور در مورد بیماری صرع تحقیق کردیم و نتایج را هم برای دانشگاه کمبریج فرستادیم. در ادامه ممکن است روی نمونه انسانی هم کار کنیم. در تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که وقتی بیمار داروی اوتی را دریافت می‌کند، داروهای صرع را قطع می‌کنیم و در ادامه داروی اوتی تیپر و قطع می‌شود، درنهایت بیماری صرع نیز کاملاً بهبود پیدا می‌کند. حتی بیماری که از سه یا چهارسالگی صرع داشته هم درمان شده؛ اما وقتی داروی اوتی تیپر شده، ولی قرص‌های صرع قطع نشده، وقتی اوتی قطع شده صرع درمان نشده. به بیمار می‌گوییم که حق انتخاب دارد، حتماً نباید قرص صرع را قطع کند. تریاک بهترین دارو ضد تشنج، ضدافسردگی، ضد اضطراب و ... است. بازهم تکرار می‌کنم زمانی می‌تواند داروی صرع را قطع کند که در حال دریافت و مصرف اوتی باشد.

دکتر احسان: سلام دوستان احسان هستم یک مسافر. خواهش می‌کنم در مورد سازگاری اوتی صحبت بفرمایید. من مصرف‌کننده شیره سوخته بودم، شیره سوخته هم طبعش گرم است هم فشارخون را بالا می‌برد. یادم هست وقتی مسافرت می‌رفتم این ماده پیدا نمی‌شد ئ من نمی‌توانستم شیره یا تریاک مصرف کنم. ولی در طول درمانم در کنگره، از روز اولی که اوتی دریافت کردم اشباع شدم. سؤال دیگرم این است که آیا دوپامین از طریق خوراکی بیشتر جذب می‌شود یا به‌صورت تدخینی؟

آقای مهندس: من می‌دانم که %۱۰ دوپامین در مغز است و %۹۰ در سیستم گوارش و به‌صورت خوراکی قطعاً بهتر عمل می‌کند؛ اما در جزئیات و اینکه کدام بخش دستگاه گوارش و کدام ژن‌ها درگیر آن هستند را نمی‌دانم. نکته مهم این است که وقتی بیمار شیره مصرف می‌کند و ما داروی تریاک می‌دهیم، نیاز به سازگاری دارد. در زمان مصرف خودم یک شخصی به من شیره خیلی خوبی داد و من حدود ۶ ماه شیره مصرف کردم. بعد از ۶ ماه که شیره تمام شد شروع به مصرف تریاک نمودم اما دیگر جوابم را نمی‌داد. حدود دو ماه طول کشید تا سازگار شد. پس تریاک به‌سرعت جای شیره را نمی‌گیرد. الآن پروتکلی که اجرا می‌شود، اگر مصرف شیره خوراکی است مانند متادون درمان می‌شود. حتی می‌گوییم دو وعده اوتی بدهند و یک وعده شیره استفاده شود تا به آهستگی شیره قطع شود. پس شیره هم دوران سازگاری دارد چیزی شبیه مابین هروئین و تریاک. درمان شیره از درمان هروئین سخت‌تر است.


دکتر بهروز: سلام دوستان بهروز هستم همسفر. شخصی را از کنگره به من ارجاع داده بودند که مصرف متادون با دوز 16/5 میلی‌گرم داشت.  به بیمار گفته بودند اوتی بگیر و استفاده کن، متادون هم بگیر و آهسته کم کن.  بر اساس پروتکلی که ما داریم تمام سعی خود را می‌کنیم که بیمار فقط یک نوع مصرف داشته باشد. سؤالم این است که آیا همکاران چنین چیزی را اعلام می‌کنند؟ گاهی ممکن است بیماران به خاطر ترس از پروسه درمان، نظیر چنین درخواست‌هایی داشته باشند.  صحبت دیگرم در تائید سخنان جناب آقای مهندس در بحث است. ما یک مورد مصرف تریاک کشیدنی داشتیم. به بیمار هر وعده یک و نیم سی‌سی اوتی داده بودند. من به ایشان دارو را دادم. بیمار فردای دریافت داروی اوتی با من تماس گرفتند و دچار نفخ شدید شکمی شده بودند. البته من سؤال کردم و شکمش کار کرده بود، اما گاهی اوقات نفخ شدید شکم باعث کم‌آوردن نفس می‌شود و بیمار ترس از این داشت که این نفس کم‌آوردن باعث مرگش شود که من یک سری توصیه پزشکی به بیمار کردم. این هم یک موضوعی در مورد سازگاری دارو بود که می‌خواستم در میان بگذارم. متشکرم.

دکتر بهروز: سلام دوستان بهروز هستم همسفر. شخصی را از کنگره به من ارجاع داده بودند که مصرف متادون با دوز 16/5 میلی‌گرم داشت.  به بیمار گفته بودند اوتی بگیر و استفاده کن، متادون هم بگیر و آهسته کم کن.  بر اساس پروتکلی که ما داریم تمام سعی خود را می‌کنیم که بیمار فقط یک نوع مصرف داشته باشد. سؤالم این است که آیا همکاران چنین چیزی را اعلام می‌کنند؟ گاهی ممکن است بیماران به خاطر ترس از پروسه درمان، نظیر چنین درخواست‌هایی داشته باشند.  صحبت دیگرم در تائید سخنان جناب آقای مهندس در بحث است. ما یک مورد مصرف تریاک کشیدنی داشتیم. به بیمار هر وعده یک و نیم سی‌سی اوتی داده بودند. من به ایشان دارو را دادم. بیمار فردای دریافت داروی اوتی با من تماس گرفتند و دچار نفخ شدید شکمی شده بودند. البته من سؤال کردم و شکمش کار کرده بود، اما گاهی اوقات نفخ شدید شکم باعث کم‌آوردن نفس می‌شود و بیمار ترس از این داشت که این نفس کم‌آوردن باعث مرگش شود که من یک سری توصیه پزشکی به بیمار کردم. این هم یک موضوعی در مورد سازگاری دارو بود که می‌خواستم در میان بگذارم. متشکرم.


نگارش: مسافر آرمین و مسافر فرهاد
تنظیم: مسافر سعید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .