هفتمین جلسه از دوره هفتاد و چهارم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی آقای امین دژاکام و نگهبانی بنیان کنگره ۶۰ مهندس دژاکام و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه "بنیان کنگره ۶۰" چهارشنبه 10 آذر ۱۴۰۰ ساعت 09:3۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر.
هفته بنیان را تبریک میگویم.
یک مقداری صحبت خواهم کرد و بعد به بقیه برنامهها خواهیم پرداخت.
چون کنگره پیشرفت داشته و رشد کرده است من چهرههایی بهغیراز افراد کنگره و از پزشکان و کسانی که در رشته پزشکی فعالیت میکنند میبینیم. این خیلی اتفاق مبارکی است. شاید در ابتدا فکر میشد که کسانی که مصرفکننده بود با پزشکان مسئله داشتند.
ولی اولین گروهی که با پزشکان همکاری خیلی قوی انجام دادند پزشکان بودند که به کمک کنگر 60 توانستند بار درمانی را نیز خارج شعب کنگره انجام دهند.
هدف از هفته بنیان بهغیراز موضوع یادآوری و شکرگزاری، دانستن تاریخچه و پیشینه است زیرا انسان گذشته و پیشینه خود را فراموش میکند. ما وظیفه داریم بهگونهای در کنگره عمل کنیم که کسی که تازهوارد کنگره میشود بتواند شناخت و تصویری از بیست سال پیش کنگره داشته باشد.
دانستن اینکه چه اتفاقی افتاد که کنگره به این نقطه رسید خیلی میتواند آموزنده باشد؛ زیرا زمانی که انسانها بدانند یکچیزی به چه شکل بهدستآمده و چه مقدار زحمت، فکر و کار انسانهای زیادی پشت آن قرار داشته است.
بنیان کنگره و تئوریسین آن آقای مهندس هستند و دانش آن را ایشان به وجود آوردند سپس نیروها را پرورش دادند و آن دانش را در اختیار انسانهایی گذاشتند که ازخودگذشتگیهای زیادی به خرج دادند تا این عمارت و بنای کنگره 60 ساخته شد.
یک تازهوارد باید این موضوع را بداند و اگر بداند در نگهداری آن نهایت تلاشش را میکند. تمدنهای بزرگی از بین میروند به این دلیل که ارتباط بین نسلها از بین میرود. یک تمدنی مانند هخامنشی که در زمان خودش بسیار بزرگ بود و دیگر تمدنها آنها را الگوی خود کردهاند و تمدنهای الان دارند از روی آن یاد میگیرند و برداشت میکنند.
اما به تاریخ که نگاه کنید میبینید که در یکلحظه فرومیریزد و دلیلش این بوده است که ارتباط بین نسلها از بین رفته است و آن دانشی که درگذشته بوده است به نسلهای بعدی منتقل نمیشده است و ما باید از این قضیه در کنگره استفاده بکنیم.
آقای مهندس کارهایشان در طی زمان انجام دادند. من و خانوادهام شناختمان از پدرمان در زمان اعتیادش یکچیز بود و بعد از درمان نیز باگذشت یک سال بهطور کل یک انسان دیگری شدند. این شخصیت برای خود آقای مهندس ناشناخته بود برای خود ما که دیگر خیلی ناشناختهتر بود.
نمیدانستیم چگونه باید با او ارتباط برقرار کنیم و یکی از مشکلاتی که در خانوادهمان داشتیم همین تغییر شخصیت آقای مهندس بود. هر چیزی که ایشان کشف میکردند و پیدا میکردند یک مرحله شخصیتشان عوض میشد و تا ما میخواستیم با مدل قبلی آشنا شویم مجدد باید با مدل جدیدی از آقای مهندس ارتباط برقرار میکردیم و این قضیه خدا را شکر تا الان ادامهدار بوده است.
آقای مهندس خودشان وزنشان را کم کردند و الان هم گفتند که اضافهوزن ضد ارزش محسوب میشود. یک چایی در کنگره مانده است که آنهم در طی یک سال و یا دو سال دیگر میشود ضد ارزش و بعد کمکم نوبت به بستنی میرسد.
تمام این موضوعات زمان برد بوده است. کنگره که شروع شده بود من خیلی کاسه داغتر از آش بودم. بچههایی که میآمدند کنگره دوماهه ترک میکردند. حالا یک و یا دو سال هم از کنگره گذشته بود و من با آقای مهندس بحث میکردم که اینها را بیرون کن، روش شما دهماهه است اینها دو ماه سفر میکنند.
ایشان چیزی میدانست که من نمیدانستم و گفت زمان لازم است تا این قضیه جا خود را پیدا کند. سال 80 تا 81 تازه لژیونها تشکیل شد و سه سال بعد متد DST جا افتاد. 5 سال طول کشید تا متد DST در کنگره شناخته شد. زمان کلید حل مسئله هست. انسان در کنگره یاد میگیرد تا مسئله را با کمترین زور و کمترین فشار حل کند.
تمام این کارها را آقای مهندس ابتدا روی خودشان انجام دادهاند و بعدش هم اینکه چیزی که یاد گرفتند و انجام دادند، همان را در اختیار انسانها گذاشتند. دانش کنگره 60 بهجایی رسیده است که دنیا به آن نیاز دارد و این دانش دارد به تولید خود ادامه میدهد.
در این مسیر خیلی از انسانها زحمت کشیدهاند، دیدهبانها، راهنماها و کمک راهنماها و تمام اعضای کنگره 60 و خداوند هم به ما خانوادهمان توفیق داد و توان داد، تغییرات وقتی میخواهد اتفاق ابتدا باید نقطه تحمل به وجود بیاید و در پس آن نقطه تحمل تغییرات اتفاق میافتد.
خداوند این توان را به ما و خانوادهمان و کسانی که در کنگره 60 خدمت میکنند داد تا بتوانند نقطه تحمل را در خود به وجود بیاورند تا شاهد این تغییرات باشیم.
انشالا خداوند به ما کمک کند که این مسیر را ادامه دهیم و در صراط مستقیم باشیم و این اتفاقات ادامه داشته باشد. از مادرم باید تشکر کنم که همیشه پشتیبان خانوادهام بود و صبر و حوصله زیادی داشتند و ازخودگذشتگی زیادی داشتند که در این سالها همراه بودند.
از خواهرهایم تشکر میکنند که آنها هم در حوصله به خرج دادند و زحمت کشیدند و محبت داشتند تا در کنار هم دیگر توانستیم این مسیر را طی کنیم.
خداوند را شاکرم که چنین امکانات و شرایطی داریم.
خیلی مچکرم که به صحبتهای من گوش دادید.
نام فایل |
تاریخ |
لینک
|
فایل صوتی سخنان مهندس |
۱۴۰۰/۰۸/10 |
دانلود
|
- تعداد بازدید از این مطلب :
17196