جلسه هشتم از دوره بیست وسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی کاسپین قزوین با استادی کمک راهنما همسفر الهه، نگهبانی همسفر پریا و دبیری همسفر سما در باب دستور جلسه، «رابطه یادگیری و معرکهگیری» ساعت ۱۵ روز شنبه 6 آذر ماه ۱۴۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان الهه هستم همسفر
در رابطه با دستور جلسه امروز که در مورد رابطه یادگیری و معرکهگیری است. همانطور که همه ما میدانیم معرکهگیری یک نمایشی بوده که در گذشته انجام میشده است، یک سری افراد بودند که بواسطه آن کارها و شگردهایی که بلد بودند میآمدند در قسمتی از شهر مراسمی اجرا میکردند و بواسطه آن هنری که داشتند مثلا زنجیر پاره کردن، مار بازی و یک سری کارهای دیگر مردم را دور خودشان جمع میکردند و سرگرمشان میکردند ولی اگر یک مقدار منطقی و از بیرون نگاه میکردیم میدیدیم که هیچ دستاورد مفیدی برای آنها نداشتند واقعاً کاری نبود که به آنها چیزی اضافه کند و یک زمانی را سرگرم میشدند ولی در واقع یک قدمی رو به جلو برایشان نبود.
حالا ما انسان ها در زندگیمان شکل دیگری از معرکهگیری را داریم و به نظر من زمانی دچار این معرکهگیری میشویم که آن چیزی را که خواستارش هستیم و یا در ذهنمان است که به آن چیز برسیم، یکباره انتظاری را که برای برآورده شدنش داریم، برآورده نمیشود و اینجا است که اکثر ماها به جای اینکه بیاییم به درون خودمان فکر کنیم، فقط یک عامل بیرونی را مقصر میدانیم و سعی میکنیم دیگران را مقصر جلوه بدهیم که چرا من به این خواستهام نرسیدهام و چرا فلان شخص انتظار مرا برآورده نکرده است.
مثال واضح و ملموسش که برای ما قابل لمس میباشد؛ اینکه مصرفکنندهای است که وارد کنگره میشود و میخواهد اعتیاد خودش را درمان کند. این مصرفکننده در ابتدا این قصد را دارد ولی وقتی قدم بعدی را برمیدارد و برنامهای که راهنما به او میدهد انجام دادن آن برایش سخت است و برای این که فشاری به خودش وارد نشود و این سختی را به جان نخرد کارهایش را درست انجام نمی دهد و طبق برنامه پیش نمیرود.
خوابش منظم نیست، دارویش را سر وقت استفاده نمیکند یا اینکه اخلاق و رفتارش به خاطر اینکه زمانی برای نوشتن سیدیها نمیگذارد زیاد مناسب و مساعد نیست و تغییر نمیکند و به موقع در جلسات حضور و خروج پیدا نمیکند و درنهایت این چنین فردی، چنین رهجویی وقتی زمان میگذرد و جلوتر میآید میبیند که برادر لژیونیهایش روزبهروز حالشان بهتر میشود و انرژی زیادی دریافت میکنند و چیزی نمانده است که به رهایی برسند و یک نگاه به خودش میکند و اینجا چون به او فشار عصبی وارد میشود و میخواهد هرطور است این فشار را از روی دوش خودش بردارد، وارد معرکهگیری میشود و از راهنمایش ایراد میگیرد خودش را کاملا کنار میگذارد و اشتباهات و عملکرد نادرست خودش را نادیده میگیرد.
میگوید راهنمایم راهنمای خوبی نیست آنطور که به بقیه آموزش میدهد به من نمیدهد، برادر لژیونیهایم و مرزبانها به من بیاحترامی میکنند و خیلی مسایل دیگر که با این روش وارد معرکهگیری میشود و به این چیزها فکر میکند کم کم این رهجو مسائل را آنقدر برای خودش بزرگ میکند که دیگر جایی برای دریافت آموزش از راهنمایش، افراد کنگره یا حتی برادر لژیونیهایش در ذهنش دیگر نمیماند.
بهمرور زمان به یک جایی میرسد که میببیند هیچ انرژی نه از کنگره و نه از افرادی که در کنگره هستند، دریافت نمیکند و چون انرژی دریافت نمیکند حس و حالش به هم میریزد و خراب میشود. چنین فردی خیلی راحت از کنگره بدون اینکه کسی به او بگوید: برو، بدون اینکه کسی از عملکردش ایراد بگیرد از کنگره خارج میشود و از مسیر کنگره به بیرون انداخته میشود.
حال برای اینکه وارد معرکهگیری نشویم فقط یک راه وجود دارد آن آموزش و دانایی است، یعنی با آموزش گرفتن، دانایی خودمان را در مسائل و زمینه های مختلف بالا ببریم. کسی که این آموزش را از کنگره دریافت میکند، این دانایی را کسب میکند؛ می داند که اگر یک مسئله منفی یا مشکلی در زندگیش پیش آمد بدون اینکه دنبال یک عامل بیرونی بگردد، و دیگران را مقصر بداند اولین کاری که باید انجام بدهد این است که به این فکر کند که من چه نقشی در به وجود آمدن این مشکل داشتهام و شاید یک جایی عملکرد من اشتباه بوده است، که امروز دارم با این مشکل دست و پنجه نرم میکنم و کسی که به این شکل عمل کند، مطمئناً دچار معرکهگیری نمیشود.
(مرزبانان)
همسفر مریم
مسافر هادی
تایپ: همسفر مریم لژیون سوم
عکاس: همسفر محبوبه لژیون هفتم
تنظیم و ویرایش: همسفر آرزو لژیون پنجم
همسفران نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
895