English Version
This Site Is Available In English

تجربه مهم مردم‌داری است

تجربه مهم مردم‌داری است

در ژرف‌های نور، جایی که کلمات به آسمان پل می‌زنند و نغمه‌ها، روح را به پرواز در می‌آورند به صدای متولد شده از دل گوش می سپاریم، شاید در لابه‌لای این نغمه‌ها صدایی، صدایمان کند.

امروز به مناسبت هفته ایجنت؛ برآن شدیم گفتگویی دلنشین و آموزشی در کنار زوج خدمتگزار کنگره‌۶۰ مسافر مهدی و همسفر نرگس داشته باشیم. همان گونه که این گفتگو شیرین وناب بر دل و جان من همسفر نشست امیدوارم بر دل و جان شما عزیزان هم بنشیند این گفتگو را تقدیم نگاه قشنگتان می‌کنم، انشالله چراغ راهی برای در راه ماندگان باشد.

همسفر نرگس و مسافر مهدی با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدند، آنتی ایکس مصرفی مسافر شیره و تریاک، ۱۱ ماه با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مجید و راهنما همسفر زهرا سفر کردند. رهایی ۱۲ سال و۳ ماه در ادامه سفر نیکوتین داشتند با راهنمایی مسافر کامران رهایی از سیگار ۱۰ سال۴ ماه است. رشته ورزشی مسافر مهدی والیبال و رشته ورزشی همسفر نرگس ایروبیک و بدمینتون می باشد. جایگاه‌های خدمتی همسفر نرگس  که در کارنامه خود دارند؛ یک دوره به صورت انتصابی راهنمای تازه واردین، یک دوره به صورت انتصابی مرزبان‌، نگهبان لژیون سردار، خزانه‌دار لژیون سردار، ورزش‌بان ایروبیک، راهنمایی و در حال حاضر ایجنت نمایندگی زاگرس می باشند. جایگاه‌های خدمتی مسافر مهدی ۴ سال راهنما در نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، یک دوره دبیر، نگهبان، یک دوره ۴ماهه مرزبان نمایندگی زاگرس، نزدیک ۷ سال لژیون دو دوره ایجنت نمایندگی زاگرس را در کارنامه خود دارند.  این زوج موفق عشق به خدمت و عشق به رهجو را در عشق به خالق یافته اند و لطف خداوند که شامل حالشان شده است.

لطفاً برای ما بیان کنید آیا رسیدن به جایگاه ایجنتی زیربنای خاصی می‌خواهد؟ برای رسیدن به این جایگاه باید از کجا شروع کرد؟
برای رسیدن به جایگاه ایجنتی زیربنای خاصی نمی‌خواهد؛ اگر هدف ما آموزش باشد وآن خدمت را مدنظر داشته باشیم که بخواهیم در کنگره۶۰ خدمت کنیم و آن خدمتگزار بودن هدفمان باشد، خواهی نخواهی کم‌کم جایگاه خدمتی را بدست می آوریم و براساس آن  تجربه و مدت زمانی که در کنگره حضور داریم می‌توانیم تک‌تک جایگاها را تجربه کنیم. برای رسیدن به جایگاه ایجنتی جایی خاصی نمی‌خواهد، مهم آن حرکت است اگر آن حرکت را داشته باشید در مسیر کنگره‌۶۰ در مسیر صراط مستقیم باشید این که بتوانی به انسانها کمک کنید، دردی از انسان‌ها کم کنید، نقطه شروع برای رسیدن به آن جایگاه خدمتی می‌شود.

با توجه به این که ما در کنگره‌۶۰ همسفر و در خانواده مادر هستیم، برای آموزش فرزندانمان نسبت به مسائل جهان‌بینی و واکنش آنها در این سن وسال نسبت به افراد مصرف‌کننده و اگاهی بخشی در مقابل تشویقی که ممکن است برای استفاده از آنتی ایکس‌ها از طرف هم سن سال‌هایشان شوند چگونه است؟
تمام آن آموزش‌های را که در کنگره‌۶۰ می‌بینیم مختص خود ما نیست؛ که بخواهیم برای شخص خودمان استفاده کنیم. قرار است همین آموزش‌ها را دریافت کنیم و در زندگی شخصی خودمان کاربردی کنیم؛ قطعا فرزندانمان یکی از این افراد هستند که این آموزش‌ها را باید انتقال دهیم؛ قطعا فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند. وقتی من آن جهان‌بینی را در کنگره بدست بیاورم، می‌توانم در شرایط بحرانی به فرزندم خیلی بهتر کمک کنم. قدرت، نه گفتن را به فرزندم منتقل کنم که سمت هر مخدرها نرود. من در قسمت همسفران دیدم که نسبت به این مسئله که فرزندشان سمت اعتیاد بروند وسواس کمتری دارند؛ چون مثل قبل نگرانی ندارند و می‌دانند که در شرایطی قرار بگیرند با فرزندان خود چگونه برخورد داشته باشند، چه راهکاری به آنها دهند. ما آموزش‌ها‌ی که از کنگره۶۰ می‌گیریم اول در رفتار و عملکرد خودمان داشته باشیم  و به فرزندانمان منتقل و در زندگی اجرائی کنیم و فرزندانمان از ما یاد می گیرند که هر چیزی را نباید تجربه کنند؛ باید بچه‌ها را آگاه کنیم نسبت به عملی که می‌خواهند انجام دهند.

من به عنوان یک همسفر چگونه می‌توانم ترس‌ها و نگرانی‌های درون خودم را از بین ببرم؟
ترس‌های که در زندگی ما است برمی‌گردد به زندگی قبل از کنگره‌۶۰ که داشته‌ایم. چیزی که در کنگره ما با آن مواجه شدیم یک سری ترس‌هاست که آقای مهندس می‌فرمایند: «باید با ترس‌ها روبرو شوید» خیلی وقت‌ها من پیش خودم فکر می‌کنم مسائل حل شده است؛ ولی وقتی با آنان روبه‌‌رو می‌شوم می‌بینم که نه، مسئله هنوز ادامه دارد. چیزی که در کنگره‌۶۰ است ما باید ترسی که داریم روبرو شویم و ذره‌ذره ترسی که در درونمان وجود دارد، بزاریم کنار و با آنان روبرو شویم، مثل مشارکت کردن در جمع، صحبت کردن در جمع است. ما با مشارکت کردن می‌توانیم ترس را بزاریم کنار و یک سری ترس‌ها هستند که نمی‌گذارند ما حرکت کنیم، مانع حرکت ما می‌شوند، باز هم مقابل این ترس‌ها ما باید حرکت را داشته باشیم. شاید یک وقت‌های آن شکست برای ما اتفاق می‌افتد؛ ولی باز هم باید حرکت را داشته باشیم و با یک اتفاق و یا یک شکست کوچک به سمت ناامیدی نرویم و سعی کنیم از همان شکست تجربه به دست بیاریم و حرکت درست داشته باشیم.

بزرگترین تجربه که در این جایگاه و در این مسیر داشته‌اید چه بوده است؟ این تجربه چه تاثیری در زندگی شخصی شما داشته است؟

حضورمان در کنگره۶۰ سراسر تجربه و آموزش بود واز تک‌تک این تجربه‌های که بدست آوردیم می‌توانیم در زندگی شخصی خودمان استفاده کنیم. شاید بزرگترین تجربه که کسب کردم، مردم داری است و ارتباط با دیگران؛ خیلی خوب یاد می‌گیریم که با هر شخصی «آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: ما نمی توانیم با هر شخصی یک جور برخورد داشته باشیم» با مرزبان یا رهجوی که چند سال در لژیون حضور دارد یک نوع برخورد داشته باشیم. این که بتوانیم با هر انسانی چه طوری برخورد کنیم خیلی مهم است. تجربه که در جایگاه ایجنتی بدست آوردم این بود که بتوانم خودم را با هر شرایطی وفق دهم، مقاوم باشم حالا هر مشکلی که هست زود از پا درنیایم، شرایط را ببینم  و همه چیز را بسنجم و هر مسئله که هست حرف دیگران را گوش کنم و تصمیم نهایی را بگیرم. زود تصمیم نگیرم و از نظر مشورتی دیگران استفاده کنم.

کلام آخر:
تشکر می‌کنم خدا قوت میگم به شما امیدوارم در این جایگاه خدمتی و زمانی که می‌خواهم شال ایجنتی را تحویل دهم از عملکرد خودم راضی باشم و کم کاستی نداشته باشم. خداوند باز هم به من این اجازه را دهد تا بتوانم در کنگره۶۰ همچنان حضور داشته باشم و بتوانم آموزش‌ها را بگیرم و خدمت کنم.

چه چیزی موجب شد به جایگاه ایجنتی برسید و چه تجربه از این جایگاه کسب کردید؟
قرار گرفتن در جایگاه خدمتی کنگره‌۶۰ لطفی است از طرف خداوند که شامل حال من شد؛ یک سری کارها و یک سری مسائل باید اتفاق بیفتد که شخص در جایگاه ایجنتی قرار بگیرد. قطعا باید ۳سال از رهایی گذشته باشد یک دوره مرزبانی را سپری کرده باشد. با نظر دیدبان رابط نمایندگی و شورای دیدبان‌ها شخص انتخاب شود به مدت ۱۴ماه ایجنت نمایندگی باشد. تجربه که بدست آوردم مهمترین آموزشی که  در جایگاه ایجنتی برای من بود؛ این که یاد گرفتم با انسان‌ها چگونه برخورد کنم. مردم داری خیلی مهم بود و اینکه برخوردم با انسان‌ها چگونه باشد. سعی کنم هم حس آنها در کنار آنها باشم. از نگاه بالا‌تر به قضایا و مسائل نگاه نکنم واین خیلی تجربه خوبی بود. این مردم داری در زندگی هم به من کمک کرد.

داشتن همسفر در کنار شما چه تاثیری در موفقیت و ماندگار بودنتان در کنگره داشته است؟
همانطور که آقای مهندس  فرمودند: «همسفر بال پرواز مسافر است»، ۴سال در نمایندگی عمان سامانی شرایط نبود که همسفرم در کنارم  حضور داشته باشند، خودم می‌رفتم و می‌آمدم. هر چقدر هم من در حال آموزش گرفتن بودم و با اینکه همسفرم کم وبیش حضور داشتند خیلی وقت‌ها شاید در زندگی یک سری مسائل دچار یک سری دوگانگی می‌شدم؛ اما از زمانی که همسفرم به صورت مداوم در نمایندگی حضور پیدا کرد، خیلی شرایط تغییر کرد و واقعا به مفهوم جمله آقای مهندس که همسفر بال پرواز است رسیدم. مقایسه که انجام می‌دهم، آن ۴سال و مدتی که همسفرم مرتب حضور داشته  در کنگره می‌بینم که خیلی‌خیلی تاثیرگذار است برای حرکت یک مسافر، برای این‌که بتواند از اعتیاد خارج شود و در ادامه بتواند خدمتگزار باشد؛ چون وقتی همسفر خودش حضور داشته باشد تمام قضایا را خودش از نزدیک ببیند خیلی بهتر می‌تواند چه مسافر وچه همسفر تو کنگره خدمت کنند؛ اما اگر همسفر حضور نداشته باشد شاید نتواند خیلی از جایگاهای خدمتی را در کنگره انجام دهد و این خیلی تاثیرگذار است. انشالله که همه مسافران بتوانند همسفرشان را در کنار خودشان داشته باشند و آن موقع متوجه تاثیر همسفر قطعا خواهند شد.

شما به عنوان یک راهنما چگونه عدالت را بین رهجویان خودتان اجرا می‌کنید؟
عدالت کار من راهنما نیست، من به عنوان یک راهنما در لژیون وقتی قرار می‌گیرم، آن مطالبی که یاد گرفتم را باید انتقال دهم مطالب را برای همه عنوان می‌کنم فرق نمی‌کند چه مدرک تحصیلی داشته باشند؛ از کجا آمده باشند؛ چه دین ومذهبی  داشته باشند. مطالب به صورت کلی گفته می‌شود این بستگی به خود رهجو دارد که چقدر از آن مطالب استفاده کنند و واقعا به دنبال چه هستند. خیلی وقت‌ها افراد آمدند در لژیون دو نفر باهم آمدن یکی مانده، خدمتگزار شده است، راهنما شده است، یکی هم در ابتدای سفر رفت؛ هیچ فرقی بین این‌ها نبوده است، آموزش یکسان بوده است، نحوه بیان یکسان بوده است؛ اما خودشان با خواسته خودشان شروع کردن به حرکت و آرام‌آرام آن تغییرات به وجود آمده است. من سعی می‌کنم وقتی افراد وارد کنگره‌۶۰ می‌شوند خصوصا ابتدای سفر تمام آن چیز‌های که است برای همه یکسان باشد؛ اما یواش‌یواش با حرکتشان این تغییر به وجود می‌آید. وقتی کسی  منظم و مرتب  باشد، درست در لژیون حضور داشته باشد؛ قطعا نگاه بیشتری به آن است با کسی که چندین بار آمد و بی‌نظمی می‌کند کار درست انجام نمی‌دهد، برخورد با آن و برخورد با کسی که درست حرکت می‌کند؛ قطعا متفاوت است.

یک مسافر به واسطه مصرف که مواد داشته در تاریکی بوده است، چگونه می‌تواند نوع دیدگاه اطرافیان و خانواده را نسبت به خودش عوض کند؟
دیدگاهی که بقیه نسبت به ما دارند به یک باره و یک شب تغییر پیدا نکرده و به یک باره و یک شب هم درست نمی‌شود. قطعا وقتی انسان در مسیر اشتباه شروع می‌کند به حرکت کردن آرام‌آرام دیدگاه بقیه نسبت به او متفاوت می‌شود، به خاطر این که راه اشتباهی را رفته وقتی هم برمی‌گردد شروع می‌کند به درست حرکت کردن و آرام‌آرام دیدگاه در مورد آن افراد عوض می‌شود؛ به شرطی که در مسیر درست قرار بگیرد و حرکت درست داشته باشد. احتیاج نیست که بخواهد زور بزند، تلاش کند، داد بزند که من دارم تغییر می‌کنم؛ چون همه می‌بینند و ناظر هستند، دقیقا بررسی می‌کنند اعمال و رفتار شخص را وقتی می‌بینند ما داریم در مسیر درست حرکت می‌کنیم، مواد مصرف نمی‌کنیم، سیگار مصرف نمی‌کنیم و کار ضد ارزشی انجام نمی‌دیم آرام‌آرام این نگاه در مورد ما قطعا، عوض می‌شود.

کلام آخر:
تشکر می‌کنم از شما  واقعا سپاسگزارم بابت تمام تلاشی که انجام می‌دهید، انشالله که قطعا می دانم و مطمئن هستم که خودتان و مسافرتان در این جایگاه قرار می‌گیرید و این حس‌ها را تجربه می‌کنید و امیدوارم که اگر کاری توانسته‌ام، انجام دهم روی شناخت خودم باشد، خداوند این را از من قبول کند.

خدمتگزاران کنگره‌۶۰ با خدمتی خالصانه و عشق بلا عوض با گذشتن از منطقه سرد کوهستانی خود را به وادی ۱۴ رساندند، این رسیدن گوارای وجودتان، تشکر می‌کنم که وقت گرانبها‌تراز طلا را در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم  از شما عزیزان آموزش بگیریم‌. هفته ایجنت را به شما دو عزیز تبریک عرض می‌کنم امیدوارم خیر خدمت هزاران هزار بار در زندگیتان جاری باشد.

طراح سوالات، مصاحبه، تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)

ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .