English Version
English

کار کنگره 60 کمک به افراد خواستار رهایی است

کار کنگره 60 کمک به افراد خواستار رهایی است

جلسه ششم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی الوند با استادی دستیاردیده‌بان مسافر بهمن، نگهبانی مسافر روح‌الله و دبیری مسافر مرتضی با دستور جلسه " ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، (حاشیه و نق زدن) " پنجشنبه 31 فروردین‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ شروع به کارکرد.


سخنان استاد:

اصل موضوع کنگره کمک کردن به یکدیگر و برگشت به خانواده، صلح و آرامش است. خدا را شکر استان قزوین کم‌کم پله‌های ترقی را طی می‌کند و شعبه الوند پیشرفت چشم‌گیری داشته و این به خاطر پیشکسوتانی است که چندین سال در کنگره حضور دارند.

ما وقتی برای بازدید به شعبات سر می‌زنیم وقتی‌که همه‌چیز را طبق روال کنگره 60 می‌بینیم خوشحال می‌شویم برای تازه واردین که تازه‌وارد کنگره شده‌اند عرض می‌کنم؛ بنیان کنگره 60 جناب مهندس دژاکام، که خودشان زمانی مصرف‌کننده بوده‌اند و طی چندین سال تجربه توانست روش درمانی DST را کشف کرده بر روی خود آزمایش کنند و درنهایت به نتیجه‌ای‌ که الآن می‌بینید رسیده‌اند کنگره 60 دارای 14 دیده بان که هرکدام به نحوی معاونین یا هیئت‌وزیران مهندس می‌باشند و هرکدام در یک‌قسمتی مشغول به کار هستند. طریقه انتخاب دیده بانان اولین بار توسط  مهندس انتخاب شد و دیده‌بان دوم را خود مهندس و دیده‌بان اول انتخاب کردند و همین‌طور تا الآن که 14 دیده‌بان داریم و یکی هم ویلیام وایت است که دیده‌بان بین‌الملل می‌باشد.

کنگره اوایل 5 الی 6 تا شعبه داشت ولی الآن بیش از 100 تا شعبه در سرتاسر کشور داریم که اگر از شمال غرب در نظر بگیریم ارومیه آخرین نقطه مرزی است که در آنجا کنگره شعبه دارد و دیده‌بان نمی‌تواند به همه شعبات سر بزند به خاطر همین نیاز به دستیارانی دارد مثلاً آقای تراب خانی دیده‌بان راهنمایان که چندین دستیار دارد.

کاردیده‌بان‌ها وضع قوانین است و مرزبان‌ها، راهنمایان و تازه واردین باید آن را اجرا کنند. کار دستیارها سر کشی به شعبات و بازدید از آن قسمت‌هایی که به ما ارتباط دارد که ببینیم مشکلی وجود دارد یا نه! مثلاً من که در قسمت تازه واردین هستم فقط باید در قسمت تازه واردین نظر بدهم ولی اگر مشکلی در قسمت‌های دیگر ببینم می‌توانم گزارش دهم. کار ما برای مچ‌گیری نیست بیشتر برای سر کشی به شعبات است من این جایگاهی که دارم را از کنگره 60 دارم  و این کنگره بود که اسم استاد را بر روی من گذاشت وگرنه من بیرون نمی‌توانم حتی یک کلمه حرف بزنم.

کنگره 60 از من به‌عنوان رهنمای تازه‌وارد می‌خواهد تا به یک تازه‌وارد کمک کنم. اصلاً فلسفه وجودی خدمت در کنگره 60 به خاطر این است که مصرف‌کنندگانی که در عذاب هستند روزی بتوانند به کنگره بیایند و چراغ کنگره به خاطر آنها روشن است. من روزی مصرف‌کننده بودم و الآن به حال خوش رسیده‌ام الآن که اینجا در حال قضاوت دیگران هستم و درباره آنها تصمیم می‌گیرم و این خودش یک نوع قبله گم کردن می‌باشد اگر من مسئولیتی در کنگره‌دارم و به‌عنوان دستیار به من احترام می‌گذارند خودم را نباید گم کنم. قبله ما در کنگره 60 چیست؟

کمک کردن به افراد دردمند و خواستار رهایی که از همه‌جا رانده‌شده و هیچ‌کس قبولشان ندارد ولی ما باید او را بپذیریم و به او خدمت کنیم. در کنگره تازه‌وارد به‌عنوان ارباب و من خدمت گزار او هستم. مهندس دژاکام در کنگره اسم بعضی از خدمت‌ها را عوض کرده است، مثال؛ به ایجنت رئیس شعبه نمی‌گوییم درحالی‌که رئیس شعبه و همه‌کاره است. مرزبان‌ها هیئت‌مدیره هستند ولی اسمش را گذاشتیم مرزبان،کسانی که شال دارند خدمت گذار هستند من خدمت گذار مردم از جنس خودم هستم پس نباید قبله‌ام گم شود و مردم را ناخواسته اذیت کنم.

وظیفه ما پذیرش افرادی است که به کنگره مراجعه می‌کنند به‌عنوان یک مرزبان وظیفه‌ام قانون‌مندی می‌باشد و به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین محبت کردن به تازه‌واردی است که به شعبه می‌آید وظیفه‌ام عشق ورزیدن و جذب او است تمام این‌ها نیاز به ظرفیت دارد و ظرفیت هم از آموزش گرفتن به وجود می‌آید در کارگاه آموزشی باید سکوت را رعایت و تمام حواس خود را به سخنان استاد و نوشتارها بدهیم تا آموزش بگیریم و مسئولیت خود را به‌درستی انجام دهیم پس‌کار سختی داریم و زمانی کارمان راحت است که بدانیم خدمت‌گزار مردم هستیم و بدانم اگر من نباشم کار کنگره بر زمین نمی‌ماند.

خدا را شکر شعبه قزوین از هر نظر شعبه بسیار خوبی است و جز شعباتی است که هم پیشرفت علمی و هم پیشرفت مالی داشته‌است. آرزوی موفقیت برای تمام عزیزان دارم. در پایان شعری می‌گویم و تقدیم جناب مهندس می‌کنم؛ قطعاً شعر حافظ را شنیده‌اید که می‌گوید اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را، به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را، من کمی تغییر داده‌ام و گفته‌ام:

اگر آن یار کرمانی به دست آرد دل ما را
به نام خدمتش بخشم سرو جان و تن و پا را
که هرکس هر چه می‌بخشد ز ملک خویش می‌بخشد
نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را
ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.


تایپ: همسفر محمد
تنظیم: مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .