برای انجام هر حرکتی، مهمترین عامل، خواسته است یا به عبارتی نفس. یعنی باید بخواهید تا حرکت کنید. اما خواسته، به تنهائی کاری از پیش نمیبرد، نیاز به نیروی مکمل دارد. نیاز به انرژی، توان یا حِس دارد. انسان میخواهد و با کمک حس حرکت خود را آغاز میکند، بهسوی هدف. باید بدانیم که حرکت بهسوی هدف روندی پله به پله میباشد. در ابتدای راه، یا در پله اول خواسته به وجود میآید و باحِس خیلی کمحرکت را آغاز میکنیم. آنگاه با نگاهی به عقب، صدا را میشنویم، گوش کردن به صدا، حس حرکت را بیشتر میکند و نیز برای حرکت بعدی به وجود میآید.
در کنگره، زمانی که مشارکت میکنیم، حس یا نیرویِ حرکتِ بعدی را کسب میکنیم. حرکتهای کوچک اهمیت بسیار زیادی دارند. چون متضمن حرکت بزرگتر بعدی میباشند. خدمت کوچک ما در کنگره، تضمینکننده حرکت و خدمت بزرگتر و رهایی میشوند. اگر امروز سی دی گوش کنم فردا سخنان راهنما را بهتر درک میکنم. ملاک رسیدن به قدرتِ بزرگ، شروع از حرکت برای رسیدن و تصاحب قدرت کوچک است. هیچچیز اتفاقی و یکشبه نصیب انسان نمیشود.
آدمهای موفق، با تفکر و تلاش به قدرت و توانائی رسیدهاند. برای رسیدن به موفقیت، باید پله به پله و اصولی حرکت کنیم. یک درخت تنومند و استوار، به پشتوانه ریشه خود، قدرتمند میشود. بدون ریشه، دوام و قوامی وجود نخواهد داشت. تصور کنید که چند درصد از انسانها میتوانند، ناگهانی و بهسرعت صاحب پول و قدرت شوند. یا مثلاً به گنج برسند. اگر چنین شخصی هم باشد و به قدرتی برسد، حاصلی جز تخریب ندارد. دستآخر یا اوردوز میکند یا با HIV (ایدز) میمیرد یا ...
چرا؟ چون قدرتی را که کسب کرده نمیشناسد، ارزش و ضد ارزش را نمیداند. مسافر، در کنگره پله به پله، خود را بالا میکشد و با کسب علم و دانائی، به قدرت میرسد. رهایی هدفی است که باید با حرکت پله به پله به آن رسید. یعنی کسب علم و دانائی و توانائی.
نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که امید، بهمانند ریشه و بن انسان است و حرکت باید در هر دو قسمت، یعنی صور آشکار و صور پنهان انجام شود. وقتیکه حس، جهش میکند و حس کوچک به حس بزرگ تبدیل میشود باید در صور آشکار و پنهان توأم باشد. خیلی از نیروها در کائنات به حس انسان اثر میگذارند و بر آن محاط هستند. مثل جاذبه زمین، عوامل طبیعی و ....
اگر حسی بهصورت ناقص رشد کند، شخص درحرکت بعدی به عقب بازمیگردد و حاصل از دست دادنِ زمان است. برنامهای که در کنگرۀ60 برای رهجو و سفر رهجو در نظر گرفتهشده، به جهت رشد، در صور آشکار و صور پنهان بهطور همزمان، کاربرد دارد.
از جلسات عمومی، لژیونی، پارک، استخر، فعالیت ورزشی، مشارکت، خدمت، سیدیها، نوع پوشش و لباس و ... همگی اینها راه را برای کسب متاع بسیار گران بهایی که رهایی ماست، هموار میکند. ما باید خود، خریدار این متاع باشیم. باید بگردیم و هدف را پیدا کنیم و اصوات را بشنویم. و اگر صدا را نمیشنویم، یا گوش شنوا نداریم، یا از هدف واقعی دور هستیم.
وقتیکه حرکت پله به پله انجام شود و دارای ریشه مستحکم باشد، آنگاه رهایی ما تضمینی و دوام آن نیز دائمی است. اگر یک مصرفکننده بخواهد بهسرعت و بدون سفر و با سقوط آزاد به رهایی برسد، درواقع مانند همان یکشبه به قدرت رسیدن است. اصطلاحاً می گوئیم که او صاحبِ حالِ خوش خود و صاحبِ رهایی خود نیست.
مسافری که پله به پله به پیش میرود، حتی اگر هم خطایی یا لغزشی در مسیر پیدا کند، در حدی است که فقط یک پله سقوط میکند. اما اگر حرکت از نوع سقوط آزاد باشد، لغزش یعنی فرورفتن و افتادن در قعر تاریکی. چون مسیری طی نشده که پشتوانه فرد باشد.
بخش اول
نویسنده: راهنمای محترم، آقای علیرضا زرکش
- تعداد بازدید از این مطلب :
4688