به نام خدا
چه شيطان بهعنوان يک عامل انحراف و تهدیدکننده در مسير زندگي انسانها وجود داشت و چه نداشت، انسان بهعنوان يک موجود صاحباختیار میتوانست هر راهي را، چه خير و سعادت و چه شر و شقاوت انتخاب کند، زيرا تنها عامل گرايش انسان به سمت بدیها و انحرافات و گناه، شيطان نيست، بلکه شيطان در نقش محرک و تقویتکننده میلها و گرایشهای نادرست دروني عمل کرده، انسان را به ورطه گناه و انحراف میاندازد.
نمونه آن در ماه رمضان است که به شهادت روايات، شيطان دربند میشود اما همچنان گناه و معصيت هرچند کمتر وجود دارد.
آنچه انسانها را به بدي وامیدارد، «نفس اماره» و هواها و هوسها در وجود انسان است. اگر هم شيطان بخواهد انسان را فريب دهد، از طريق نفس اماره است. تا آمادگي دروني در انسان بهسوی گناه نباشد، از شيطان کاري ساخته نيست. اين حقيقتي است که در آيات متعدد قرآن به آن اشارهشده و منشأ گناهان و انحرافات در انسانها را نفس اماره و هواهاي نفساني آنها برشمرده است.
در سوره يوسف آیه (53) آمده است: «هرگز نفس خويش را تبرئه نمیکنم؛ نفس، بسيار انسان را به بدیها فرمان میدهد، مگر اینکه لطف و رحمتي از جانب خداوند، نصيب انسان گردد»
همچنين آياتي ديگر از پيروي هواي نفس نهي میکند:
سوره نازعات، آیه (40):«اما کسي که بترسد از مقام پروردگار خويش و بازدارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جايگاه او خواهد بود».
سوره ق، آیه (16): «ما انسان را آفریدیم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم».
اصولاً از ديدگاه قرآن بزرگترین خطري که انسان را تهديد میکند، نفس اماره است تا آنجا که ممکن است انسان آن را معبود و خداي خود قرار دهد.
(1).jpg)
از طرف ديگر قرآن کريم تصريح مي کندکه قلمرو نفوذ شيطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زينت دادن خيالي يک امر باطل است که با عناوين وسوسه، تزيين و تسويل بیانشده است. او هیچگونه اکراه و اجبارى بر انسان ندارد. اين حقيقت را قرآن کريم از زبان شيطان چنين نقل مىکند:
سوره ابراهیم، آیه (22): «شیطان در قيامت خطاب به گمراهان مىگويد: در دنيا هیچگونه قدرت و تسلطى بر شما نداشتم جز اينکه شمارا بهسوی باطل فراخواندم و اجابت کرديد. پس مرا بر گمراهى خويش ملامت نکنيد، بلکه خود سزاوار سرزنش هستيد»
در تفسیر «الميزان» در ذيل همين آيه آمده است:
خداوند در اين آيه هرگونه سلطه ظاهرى و معنوى را از شيطان نفى کرده؛ يعنى، نه چنين قدرتى دارد که در اراده انسان نفوذ کند و چيزى را بر او تحميل کند و بر کارى اجبار نمايد؛ نه دليل و برهانى دارد تا عقل و انديشه انسان را تحت تصرف خود قرار دهد. درنتیجه انسان را ناچار به پذيرش القائات خود بکند.
تنها نقشى که او در زندگى انسان دارد، دعوت بهسوی باطل است. دعوت شيطان از طريق نفس اماره صورت میگیرد. درواقع نيروهاي اماره در وجود انسان در طول القائات شيطاني قرار دارد. شيطان بیواسطه آمادگي دروني انسان نمیتوان کاري صورت دهد. پس شيطان هيچ تسلطي بر انسان ندارد.»
با توجه به وجود اميال و هواهاي نفساني و غريزي در وجود انسان و آلوده بودن روح انسانها به برخي رذایل اخلاقي، زمينه آلودگي به گناه و انحراف در او وجود دارد. البته در اين راه وسوسهها و مقدمهچینیهای شيطان بیتأثیر نيست، لکن نه در آن حد که اگر شيطان نبود، انسان هیچگاه ميل به گناه و خطا و انحراف پيدا نمیکرد.
البته حقیقتاً نمیتوان حدس زد اگر داستان شيطان و کينه او از انسانها و فريب دادن آدم و حوا علیهم السلام از ابتدا پيش نمیآمد، وضع امروزي ما چگونه بود اما همين اندازه بايد دانست که «باز انسان بود و اختيارش».
منبع کنگره60: وبلاگ همسفر ترانه حیدری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2994