شخصی که در اوج ناامیدی و با ترس و منیت وارد کنگره میشود و درواقع خانواده، اعتبار، شغل و دارایی خود را ازدستداده است و درگیر بیماری مهلک اعتیاد شده است. هزینههای بسیار سنگینی را برای ترک در گروههای مختلف پرداخت کرده که از این بیماری نجات پیدا کند ولی باحالی بدتر از قبل به خانه و کاشانه خود برگشته است. تمام حسِ خود را ازدستداده است؛ حتی آواز خواندنِ پرندگان را هم نمیشنیده، بزرگ شدنِ فرزندِ خود را هم ندیده است و هزاران خسارتِ دیگر. حالا با گذراندن مراحل درمان ازنظر جسمی و آموزشهای جهانبینی ازنظر روان، تمام آن امکانات به او برگشته است و حتی به جایگاههای بالاتر رسیده است، چطور این شخص میتواند از کنگره قدردانی کند؟ در آوای کنگره وصف کامل همهی اعضا بیانشده است:
دیو بد شهر جان را ویرانه کرده بود جان و تن در چنگ شیطانها بَرده بود
نور ایمان آمد خصم دیوان آمد دیو بد نالان شد از تن گریزان شد آ
شد همه بیداری آنهمه ویرانی گلباران شد صحرا کوه و دشت و دریاها
اینکه من از کجا به کجا رسیدهام. اصولا انسان فراموشکار است و اینیکی از حقههای نفس است و برای اینکه این لطف کنگره را فراموش نکند باید شکرگزاری و قدردان بودن را یاد بگیرد. کنگره مسیر درست زندگی کردن را آموزش میدهد و افراد را از تاریکی به نور هدایت میکند و حتی ازلحاظ اقتصادی هم آموزش میدهد که باید پسانداز داشته باشید و تمام اینها نشاندهنده این است که هرچقدر هم تلاش کنم و ازلحاظ مالی و عملی قدمی برای کنگره بردارم هنوز مدیون کنگره هستم.
آقای مهندس فرمودند من که بنیان کنگره هستم هنوز دین خود را ادا نکردهام، پس منِ شاگرد هیچ برای گفتن ندارم. در کنگره اعضا آموزش گرفتند که باید قدردان و سپاسگزار افرادی باشند که آنها را در این مسیر یاری رساندند ولی آیا فقط تشکر زبانی کافی است؟ ما فراگرفتیم که تشکر از مخلوق تشکر از خالق است و تشکر باید به سه صورت زبانی، عملی و قلبی باشد. در شعری از مولانا که همه با یکی از بیتهای آن آشنایی داریم میگوید:
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
که این مصداق آیه ۷ سوره ابراهیم در کلامالله شریف است: " چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمتهای شما میافزایم و اگر کفران بورزید بدانید که عذاب من سخت و سنگین است" . اینکه اگر شکر نعمت کنم روزبهروز به نعمتهای من افزوده میشود و اگر ناسپاسی کنم نعمت از من گرفته میشود، این تأملبرانگیز است و یک مسئله دیگر اینکه چگونه شکرگزاری کنم تأملبرانگیزتر است؟ باید تفکر کرد و هر کس خودش بتواند به این سؤال پاسخ بدهد زیرا آقای مهندس فرمودند که هر شخص خودش باید به پاسخِ این سؤال بیندیشد و در مورد آن مشارکت کند.
به اعتقاد من هنوز افرادی منتظر هستند که این مسیر برای آنها هموار بشود پس برمن واجب است که سهمی در پیشبردِ اهداف کنگره داشته باشم. اهداف کنگره در نوشتاری در ابتدای جلسات عمومی خوانده میشود. احداث آکادمی یکی از مهمترین اهدافِ کنگره و آقای مهندس است. پس با تمام وجود تلاش خود را برای یاریرساندن در این امر انجام بدهیم چراکه یکی دیگر از اهداف کنگره این است که افراد درگیر اعتیاد در کل دنیا با این روش آشنا شوند و به درمان برسند و این امر با احداث دانشگاه امکانپذیر خواهد شد. با خدمت کردن در سایت انگلیسی و رساندنِ پیام کنگره بهکل دنیا، گرفتنِ شالِ کمک راهنمایی و خدمت کردن به افراد درگیر تاریکی، کمکهای مالی درزمینهٔ ورزش و زمین و قانونِ ۱۱، با دادنِ پاکت به کمک راهنمایان محترم و دیده با نان گرامی و مرزبانها و ایجنت و اسیستانت های محترم، میتوان قدمی هرچند کوچک برای تشکر و قدردانی برداشت. در پایان از آقای مهندس حسین دژکام بنیان کنگره ۶۰ که این مسیر را برای ما میسر کردند و خانواده محترم ایشان و کمک راهنمای بزرگوار خودم تشکر فراوان دارم و خواستار خدمتگزاری صدیق در کنگره هستم.
نویسنده: همسفر فاطمه لژیون ۳
همسفران نمایندگی سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
986